محمدامین اسدی، نوجوان ۱۳ سالهای است که از سن ۹ سالگی بهطور جدی وارد دنیای قرآن شده و در این مدت با پشتکاری بینظیر در رشتههای مختلف قرآنی به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است. او با ارادهای محکم در مسیر درک و یادگیری قرآن گام برداشته و علاوه بر کسب دستاوردهای قابل توجه در مسابقات قرآنی، تحولات معنوی عمیقی را نیز تجربه کرده است. در این گفتوگو، محمد امین از تأثیرات قرآن بر ابعاد مختلف زندگیاش، تغییرات مثبت در نگرش و رفتار خود و نقش حمایتهای خانواده برای موفقیت در این راه نورانی صحبت میکند. مسیر او نمونهای است از تلاش و جستجوی یک نوجوان برای یافتن آرامش درونی و رشد معنوی که میتواند برای بسیاری از جوانان جویای حقیقت و تعالی، الهامبخش باشد.
من در حال حاضر ۱۳ سال دارم و از چهار سال پیش، زمانی که ۹ ساله بودم، به عرصه قرآنی وارد شدم. این مسیر از همان ابتدا برای من تجربهای متفاوت و پر از تحول بود. پیش از آن، زندگیام مانند بسیاری از کودکان، با دغدغههای روزمره و سرگرمیهای معمول پر شده بود، اما ورود به دنیای قرآن به من نگاهی تازه داد. احساس کردم که قرآن فقط یک کتاب برای عبادت نیست، بلکه یک راهنمای نورانی است که میتواند به من در تمام ابعاد زندگیام کمک کند.
علاقه من به قرآن در ابتدا بهطور ناگهانی و بدون برنامهریزی خاصی آغاز شد. آن زمان نه تنها اطلاعات زیادی درباره قرآن نداشتم بلکه هیچگاه بهطور جدی به آن نگاه نمیکردم. اما یک اتفاق خاص باعث شد مسیر زندگیام تغییر کند. یک روز یکی از آشنایانم مرا به استاد قیداری معرفی کرد. در آن زمان، من مثل بسیاری از بچهها، قرآن را فقط در مناسبتهای خاص یا در مدرسه میخواندم. اما وقتی اولین جلسه با استاد قیداری برگزار شد، بهطور کامل متوجه شدم که آموزش قرآن تنها به یادگیری لفظی آن محدود نمیشود. استاد قیداری نه تنها قرآن را به من آموخت، بلکه شیوههای تدبر در آیات قرآن را به من نشان داد و این همان چیزی بود که برای من جذابیت داشت. بعد از مدتی استاد قیداری من را به موسسه سلام آهنین معرفی کرد و کلاسهایم زیر نظر استاد قوامی آغاز شد و تحت نظر این استاد تعلیم میدیدم و روز به روز فراگیری قرآن برایم جذابتر شد. هرچقدر که بیشتر با قرآن آشنا میشدم بیشتر برایم روشن میشد که قرآن، علاوه بر این که یک کتاب آسمانی است، یک ابزار قدرتمند برای ایجاد تحول در زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست.
علاقهام به قرآن به مرور زمان بیشتر شد و بهویژه وقتی دیدم که میتوانم از طریق آن آرامش پیدا کنم و درک بهتری از معنای زندگی داشته باشم، احساس کردم که این مسیر نه تنها برای من، بلکه برای هر انسان جویای حقیقت میتواند یک راه روشن باشد.
ابتدا میخواستم در رشته قرائت قرآن شرکت کنم، چون این رشته برایم جذاب بود و از قبل در این زمینه مهارت داشتم. اما وقتی با رشتههای اذان و همخوانی قرآن آشنا شدم، احساس کردم که این دو رشته علاوه بر اینکه نیازمند مهارتهای صوتی و تکنیکی خاص هستند، ابعاد معنوی و روحی بسیار عمیقی دارند که میتواند رابطه من با قرآن را تقویت کند.
اذان برای من یک نوع ارتباط روحی با خداوند است که میتوانم با آن، نه تنها اعلام کنم که زمان عبادت فرا رسیده، بلکه به خودم و دیگران یادآوری کنم که همیشه باید به یاد خداوند باشیم. اذان برای من فرصتی است تا با تمام وجودم، صدایم را به آسمان بفرستم و در آن لحظه، ارتباطی ویژه و بیواسطه با خدا برقرار کنم.
همخوانی قرآن هم بهنوعی برای من یک تجربه معنوی است که در کنار دیگران در فضایی مشترک، ارتباط خود را با قرآن و خداوند عمیقتر کنم. زمانی که با دیگران همصدا میشوم، این احساس را دارم که در یک دنیای مشترک از ایمان و معنویت قرار داریم. این نوع همنوایی، برای من نه تنها یک تجربه جمعی است بلکه نوعی تقویت روحی نیز به شمار میآید.
نقش خانواده در این مسیر برای من بسیار مهم بوده است. در ابتدا، من خودم علاقهمند به قرآن بودم و بهطور فردی شروع به مطالعه قرآن کردم، اما خانوادهام نقش پشتیبانی بسیار مهمی در این مسیر داشتند. پدر و مادرم، از همان ابتدا که تغییرات مثبت در من را مشاهده کردند، از من حمایت کردند و حتی خودشان نیز در این زمینه مشارکت داشتند. آنها نه تنها با کلام خود مرا تشویق کردند، بلکه با اعمالشان نیز همواره من را به پیگیری بیشتر در این راه هدایت کردند.
بیشتر از همه، والدینم با دعاها و حمایتهای معنوی، به من انگیزه میدادند تا در مسیر قرآن قدم بردارم. آنها هرگز مانع از ادامه این مسیر نشدند و همیشه در کنار من بودند تا هیچگاه در این راه احساس تنهایی نکنم. بنابراین، خانوادهام برای من نقش یک مشاور معنوی و پشتیبان روحی را ایفا کردهاند که بدون شک اگر حمایتهای آنها نبود، شاید مسیر من به این سرعت و با این عمق پیش نمیرفت.
در حال حاضر در چهار رشته قرآنی فعالیت دارم: قرائت قرآن، اذان، همخوانی قرآن و ابتهال. هرکدام از این رشتهها برای من یک تجربه منحصر به فرد هستند. بهویژه رشته ابتهال که برای من، نه تنها یک فعالیت هنری بلکه یک تجربه ارتباطی عمیق با خداوند است. در ابتهال، انسان میتواند تمامی احساسات درونیاش را با تمام وجود به خداوند عرضه کند، و این برای من فوقالعاده روحبخش است.
وقتی به این سوال فکر میکنم، اولین چیزی که به ذهنم میآید این است که قرآن به من آرامش زیادی داده است. پیش از ورود به دنیای قرآن، زندگیام پر از دغدغههای کودکانه بود. اما پس از اینکه وارد این مسیر شدم، بهتدریج حس کردم که تمامی مسائل زندگی قابل حل است و قرآن میتواند به من راهنمایی کند. قرآن نه تنها به من آرامش درونی داد، بلکه در مسائل روزمره و حتی درسی هم به من کمک کرده است.
در واقع، قرآن نظم بیشتری به زندگیام بخشیده است. زمانی که در حال یادگیری و تمرین قرآن هستم، توانایی بیشتری برای تصمیمگیری درست پیدا میکنم و میتوانم با دیدگاه روشنتری مشکلات زندگی را تحلیل کنم. این تاثیرات بهطور ویژه در دروس من مشهود است. تمرکز و دقت در کارهای مدرسهام افزایش یافته و توانستهام در فعالیتهای تحصیلی نیز بهتر عمل کنم.
یکی از مشکلاتی که در مسیر قرآنی مشاهده کردهام، هزینههای بالای برخی کلاسها است. این مشکل میتواند برای افرادی که توان مالی کمی دارند، یک مانع جدی باشد. بسیاری از افراد بهدلیل عدم توانایی مالی نمیتوانند از آموزشهای قرآنی بهرهمند شوند و این یک آسیب برای جامعه قرآنی است. همچنین، متاسفانه در برخی کلاسها، بعضی استادان تنها به رفع تکلیف پرداخته و تدریسهای جامع و عمیق ندارند که این هم کیفیت آموزش را کاهش میدهد.
من به تمام کسانی که هنوز وارد این مسیر نشدهاند، توصیه میکنم که هر چه زودتر به سمت قرآن بیایند. قرآن نه تنها یک کتاب، بلکه یک منبع نور است که میتواند راهنمای انسان به سوی سعادت و آرامش باشد. قرآن به انسان آرامش، بصیرت و درک عمیقتری از زندگی میدهد و من هر روز از خداوند متعال تشکر میکنم که این فرصت را داشتم که وارد این مسیر شوم. امیدوارم که همه از نور قرآن بهرهمند شوند و زندگیشان را با این کتاب آسمانی پیوند دهند.
انتهای پیام