کد خبر: 4292709
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۸

حسینی باشیم نه فقط در ظاهر

در ازدحام طبل‌ها، در عطر قورمه‌های نذری، در شلوغی هیئت‌ها و صف‌های چای، محرم با تمام شکوهش جاریست؛ اما چند قدم دورتر که بروی به انتهای همان کوچه‌هایی که پر از عشق حسین بود، آنجا ظرف‌های له‌شده، لیوان‌های نیمه‌پر و کوچه‌ای لبریز از زباله به تو می‌گوید ما فقط در ظاهر حسینی بودیم.

حسینی باشیم نه فقط در ظاهر

به گزارش ایکنا از البرز، محرم ماه سوگواری است؛ ماهی که با شنیدن نامش دل می‌لرزد و چشم‌ها بی‌اختیار بارانی می‌شود. از اولین شب، صدای سنج و دمام، بوی چای و غذای نذری، کوچه‌پس‌کوچه‌ها را پر می‌کند. همه در تدارک عزای حسین‌اند. علم‌ها بالا می‌رود، سیاهی‌ها بر سر در خانه‌ها آویخته می‌شود، دیگ‌های بزرگ نذری از صبح بر آتش می‌نشیند. دل‌ها عاشقانه می‌تپد، اما زمینی که زیر پایمان است، اشک دارد.

کمی که از شب می‌گذرد و عزاداری هیئت‌ها تمام می‌شود، چهره‌ دیگری از شهر نمایان می‌شود. لیوان‌های چای و شربت له‌شده، ظرف‌های یک‌بار مصرف، کیسه‌های نان، بسته‌های برنج و نوشابه، همه جا. نه فقط کنار سطل‌ها که وسط خیابان، لابه‌لای جوی آب، روی جدول‌ها. گویا جایی برای انداختن نمانده، و زمین باید سهم خودش را از نذر بگیرد؛ نذری که نیاموخته‌ایم چگونه بدهیم.

در این شلوغی، کسانی هستند که شب برایشان تازه شروع شده است؛ کسانی که لباس شب‌نمای نارنجی‌شان میان سیاهی عزای شهر، گم می‌شود. بی‌صدا می‌آیند، زباله‌دان به دست، جارو بر زمین، با دل‌هایی که پر از درد است، اما روی لبشان شکایتی نیست.

در دل همین شب‌ها، گفت‌وگویی کوتاه با دو پاکبان شهر ترتیب دادم. نه به‌عنوان خبرنگار، بلکه به‌عنوان یک شهروند بدهکار.

در گوشه‌ای از خیابان، نزدیک سطل زباله‌ای لب‌ریز از لیوان‌های چای و کیسه‌های غذا، مردی خم شده و با جارو و بیلچه مشغول جمع کردن تکه‌های غذاست. نامش محمود است. اهل شهرستان طالقان. ۲۵ سال است که پاکبان است و این شب‌ها را مثل همیشه، به جای حضور در کنار خانواده‌اش، در کنار زباله‌های رهاشده مردم می‌گذراند.

از او پرسیدم آقا محمود، چند شب است که شیفت شب دارید؟

لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: از شب اول محرم. هر سال همین برنامه‌ است. شب‌ها ما هستیم که باید خیابان را جمع کنیم. کار تو این ایام سه‌برابر می‌شه. 

مردم رعایت نمی‌کنند؟

مکثی می‌کند و با نگاه به زمین می‌گوید بعضیا چرا، حتی بعضی وقتا خودشان کیسه جدا می‌کنند، لیوان‌ها را جمع می‌کنند، خیلی‌ها هم ازمون تشکر می‌کنند، اما... خیلی‌ها نه. انگار چون غذا دادند، دیگه هر چی بعدش شد مهم نیست. یک شب دیدم آقایی دیگ بزرگی آورده وسط خیابان، برنج ریخت تو ظرف، بعد همان ظرف را که خالی شد، انداخت کف کوچه، در حال که دو قدم جلوتر سطل بود.

ما هم آدمیم. خسته می‌شویم. وقتی این همه بی‌توجهی می‌بینی، دلت می‌شکنه. آدم گریه‌اش می‌گیرد. محرم حرمت دارد. تمیز نگه داشتن شهر هم بخشی از همین حرمت است.

در ادامه سر صحبت را با رضای 25 ساله باز می‌کنم. جوان است و پرانرژی، اما چشمانش خستگی سنگینی را فریاد می‌زند. پرسیدم اهل هیئت هم هست؟

می‌گوید خیلی. بچگی‌هام هر سال تو دسته سینه‌زنی بودم. هنوز هم دلم پر می‌زنه واسه نوحه‌خوانی و چای دادن. اما چند ساله که شب‌کارم. این شب‌ها، وقتی همه دارند به عشق امام حسین(ع) سینه می‌زنند، من دارم آشغال‌های همان مراسم را جمع می‌کنم. دلم اونجاست، جسمم اینجاست.

وقتی از او می‌پرسم سخت‌ترین لحظه برایش چه زمانی است؟ سرش را پایین می‌اندازد و بعد از کمی سکوت، می‌گوید: وقتی می‌بینم مردم اصلاً ما را نمی‌بینند. در همان خیابان، پنج تا ماشین رد می‌شوند و برای هیئت مسافر پیاده می‌کنند، اما هیچ‌کس یه خسته نباشید هم به ما نمی‌گوید. 

محرم که می‌رسد، همه چیز با شکوه می‌شود؛ دل‌ها صاف‌تر، نیت‌ها پاک‌تر، زبان‌ها گرم‌تر. اما کافی است چند ساعتی از شب بگذرد تا شهر، سنگینی عزاداری را با زباله‌هایی که کوچه‌ها را پر کرده‌اند، احساس کند. انگار برخی از ما، به جای نذر دل، نذر زباله کرده‌ایم.

محرم، فقط به پخت غذا و پخش آن نیست. ادب محرم یعنی احترام به فضا، به زمین، به شهری که میزبان عزای حسین است. نذری که با ریخت‌و‌پاش و آلودگی همراه باشد، دلش پاک نیست. این نذر، بیش از آنکه برکت بیاورد، زحمت می‌زاید. برای کسانی که ما حتی به چشم هم نگاهشان نمی‌کنیم.

پاکبان‌ها، سربازان خاموش این شب‌ها هستند. آن‌ها با همان دستانی که روزها آشغال‌های ما را جمع می‌کنند، شب‌ها نیز در هیاهوی محرم، شهر را از شر زباله‌هایی که ما با بی‌مبالاتی رها کرده‌ایم، نجات می‌دهند. و این در حالی‌ست که بسیاری از ما، حتی زحمت انداختن یک لیوان به سطل زباله را به خود نمی‌دهیم.

شاید وقت آن رسیده که نگاه‌مان را تغییر دهیم. محرم، فقط برای گریستن بر مظلومیت حسین نیست؛ محرم تمرین اخلاق است. تمرین ادب. تمرین مسئولیت.

چه خوب است که در کنار دیگ نذری، یک سطل زباله بگذاریم. کنار سفره امام حسین، یک کیسه زباله. چه نیکوست که فرزندانمان را بیاموزیم: محبت به اهل‌ بیت(ع) فقط با اشک و سینه‌زنی نیست، بلکه با حفظ کرامت انسان و احترام به کار کسانی که شبانه، خاک کوچه‌ها را می‌بوسند، معنا می‌گیرد.

امام حسین (ع) برای چه قیام کرد؟ برای آزادگی، برای عزت، برای انسانیت. اگر در این ماه، تنها به ظاهر عزاداری دل‌خوش کنیم و با رفتارمان شهری را آلوده و انسان‌هایی را رنجیده کنیم، آیا واقعاً در مسیر حسین گام برداشته‌ایم؟

بیایید امسال، پاکبان‌ها را ببینیم. به آن‌ها سلام کنیم، از آن‌ها تشکر کنیم. اگر می‌توانیم برایشان غذا ببریم، اگر نمی‌توانیم، حداقل زباله‌هایمان را سر جایش بگذاریم.

محرم، فقط یک مناسبت نیست. فرصتی‌ است برای بهتر بودن. و شاید این بار، نذر واقعی ما این باشد: نذر کرده‌ام... شهر را پاک نگه دارم، دل کسی را نیازارم، و حرمت محرم را در رفتارم جاری کنم.

مریم اصغرپور

انتهای پیام
captcha