به گزارش ایکنا از البرز،
علیاصغر اسماعیلزاده، عضو هیئت علمی گروه آسیبشناسی اجتماعی جهاددانشگاهی البرز، روز یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت در نشست تخصصی پیشگیری از
خودکشی که به همت جهاددانشگاهی واحد البرز برگزار شد، اظهارکرد: متأسفانه موضوع خودکشی در فضای عمومی و نظام تصمیمگیری کشور هنوز بهدرستی درک نشده و کمتر با نگاه جامعهشناختی به آن پرداخته شده است. در حالیکه این پدیده، تنها یک مسئله روانشناختی یا پزشکی نیست، بلکه بازتابی از ناهنجاریها، اختلالات و ناکارآمدیهای عمیقتر در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ماست.
وی افزود: پیش از ورود به بحث علل اجتماعی خودکشی، باید به یک پرسش بنیادین پاسخ دهیم؛ آیا اساساً خودکشی پدیدهای جدی است که باید به آن پرداخت؟ چرا باید آن را مهم بدانیم؟ چه کسی مسئول پیشگیری است؟ اطرافیان فردی که در معرض خطر است، چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟ اینها سؤالاتی است که پیش از تحلیل علمی، باید در افکار عمومی و گفتمان سیاستی مطرح و پاسخ داده شود.
آمار خودکشی در ایران؛ پایینتر از میانگین جهانی اما در مسیر صعودی
این آسیبشناس اجتماعی با بیان اینکه نرخ استاندارد جهانی خودکشی حدود ۹ تا ۹.۵ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است، ادامه داد: در ایران، این نرخ حدود ۶ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر است که ظاهراً پایینتر از میانگین جهانی است. اما این آمار نباید باعث اطمینان کاذب شود؛ آنچه نگرانکننده است، شیب و روند افزایشی خودکشی در سالهای اخیر است که زنگ خطر جدی برای ما محسوب میشود.
اسماعیلزاده گفت: تا سال ۱۳۹۵، بهطور متوسط سالانه حدود ۴ هزار مورد اقدام به خودکشی در کشور گزارش میشد؛ اما از آن سال به بعد، این عدد به حدود ۶ هزار مورد در سال رسیده که نشان از افزایش ۵۰ درصدی در کمتر از یک دهه دارد. روند افزایشی، نه نرخ مطلق، عامل اصلی هشدار است.
وی با اشاره به یکی دیگر از ابعاد نگرانکننده ماجرا تأکید کرد: یکی از اتفاقات هشداردهنده در سالهای اخیر، کاهش سن اقدام به خودکشی است. در موارد متعددی، کودکانی با سن ۸، ۱۱ یا ۱۲ سال اقدام به خودکشی کردهاند. این موضوع دیگر تنها مسئلهای فردی یا خانوادگی نیست، بلکه نشانهای از بحرانهای عمیق فرهنگی، آموزشی و اجتماعیست که نسلهای جدید را پیش از بلوغ روانی، با ناامیدی و بنبست مواجه کرده است.
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی البرز ضمن انتقاد از نبود نظام دقیق آماری در حوزه خودکشی اظهارکرد: یکی از مشکلات مزمن در این حوزه، فقدان دادههای دقیق، بهروز و یکپارچه است. در حال حاضر هیچ نهاد واحدی مسئولیت جامع ثبت و انتشار آمار خودکشی را بر عهده ندارد. سازمان پزشکی قانونی فقط مواردی را گزارش میکند که منجر به فوت شدهاند و جسد به آن ارجاع شده باشد. بسیاری از موارد ناموفق یا اقدامهایی که خانوادهها از اعلام آن خودداری میکنند، اصلاً وارد چرخه آماری نمیشوند.
وی تصریح کرد: آمارهای ارائهشده از سوی مراجع مختلف، از جمله پزشکی قانونی، نیروی انتظامی و حتی مراکز درمانی، با یکدیگر تطابق ندارند. علاوه بر آن، تابوی فرهنگی خودکشی باعث میشود خانوادهها از ترس انگ اجتماعی، اطلاعات نادرست ارائه دهند یا مسئله را انکار کنند. همین امر موجب میشود تصویر ما از ابعاد واقعی بحران مخدوش باشد و سیاستگذاران نتوانند نسخهای مؤثر مبتنی بر داده تجویز کنند.
اسماعیلزاده در بخش دیگری از سخنانش به پیامدهای اجتماعی خودکشی، بهویژه در فضاهای عمومی اشاره کرد و گفت: وقتی فردی در مترو یا مکانهای عمومی اقدام به خودکشی میکند، موضوع تنها از منظر فقدان یک انسان قابل تحلیل نیست؛ بلکه به شکل دومینویی، اثرات عمیق روانی و آموزشی بر اطرافیان، بهویژه کودکان و نوجوانان باقی میگذارد. ممکن است فردی که شاهد این اتفاق بوده، خود در شرایطی مشابه قرار داشته باشد اما بهجای درمان یا گفتوگو، حالا با الگویی برای پایان دادن به بحران روبرو میشود.
وی با بیان اینکه این نوع مواجهههای اجتماعی میتواند نوعی جامعهپذیری منفی ایجاد کند، افزود: در ادبیات عمومی شاید این پدیده با عنوان «بدآموزی» شناخته شود، اما در ادبیات علمی، ما از نوعی یادگیری اجتماعی منفی یا بازتولید کنش آسیبزا صحبت میکنیم. در واقع، خودکشی از یک تجربه فردی به یک آسیب فرهنگی و نهادی تبدیل میشود.
این جامعهشناس در ادامه تأکید کرد: پدیده خودکشی تنها یک بحران فردی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی است که پیامدهای منفی وسیعی برای جامعه به همراه دارد. یکی از اثرات منفی این پدیده، شکستن قبح اجتماعی آن است. هنگامی که فردی اقدام به خودکشی میکند، بلافاصله تأثیر آن بر اطرافیان و جامعه مشاهده میشود. در بسیاری از موارد، این اقدام میتواند باعث تکرار رفتار مشابه در دیگران نیز شود.
وی توضیح داد: شکستن قبح خودکشی در جامعه، بهویژه برای افرادی که شاهد چنین اقداماتی هستند، میتواند اثرات منفی جدی به همراه داشته باشد. برای مثال، مشاهده صحنههای خودکشی توسط افراد میتواند به افزایش اضطراب، ناامیدی و حتی تمایل به انجام چنین اقداماتی در دیگران منجر شود.
اسماعیلزاده سپس به تحلیل جامعهشناختی خودکشی پرداخت و گفت: پرداختن به پدیده خودکشی از منظر اجتماعی، از زمان امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، وارد عرصه تحقیقات علمی شد. پیش از این، خودکشی بیشتر از دیدگاه روانشناختی و اختلالات روانی مورد بررسی قرار میگرفت، اما دورکیم با تغییر این رویکرد، بهطور خاص به عواملی چون انسجام اجتماعی، فردگرایی و پیوندهای اجتماعی توجه کرد.
وی افزود: دورکیم در پژوهشهای خود خودکشی را در میان دو گروه مذهبی پروتستان و کاتولیک مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که در جوامع پروتستان که مناسک دینی به صورت فردی انجام میشود، میزان خودکشی بیشتر از جوامع کاتولیک است که مناسک دینی آنها بهصورت جمعی و گروهی انجام میشود. از اینرو، هرچه پیوند فرد با گروههای اجتماعی و خانوادگی بیشتر باشد، احتمال اقدام به خودکشی در او کمتر خواهد بود.
چهار نوع خودکشی از نگاه دورکیم
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی البرز در ادامه به چهار نوع خودکشی که توسط دورکیم شناسایی شده است اشاره کرد و گفت: دورکیم چهار نوع خودکشی را معرفی کرده است: خودکشی خودخواهانه، خودکشی نوعدوستانه، خودکشی آنومی و خودکشی تقدیرگرایانه. طبق تحقیقات دورکیم، خودکشی آنومی (در شرایط آشفتگی و بیثباتی اجتماعی) بیشترین میزان شیوع را دارد.
وی در توضیح این مطلب گفت: در شرایط آنومی، افراد به دلیل از دست دادن هنجارها و اصول اجتماعی، خود را از گروههای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی جدا میبینند و از اینرو، دچار بحران هویتی میشوند. این وضعیت بیشتر در جوامع در حال توسعه و در مرحله گذار به مدرنیته مشاهده میشود، جایی که افراد در تلاش برای یافتن هویتی جدید و مدرن هستند.
اسماعیلزاده در ادامه به مداخلات پیشگیرانه در برابر خودکشی پرداخت و افزود: در مواجهه با فردی که اقدام به خودکشی کرده است، اولین اقدام باید تماس فوری با اورژانس اجتماعی (شماره ۱۴۸۰) باشد. در این شرایط، افراد غیر متخصص نیز باید بدانند که میتوانند با تماس با اورژانس یا از طریق کمک به فرد در ایجاد وقفه و زمان برای او، از وقوع این تراژدی جلوگیری کنند.
وی همچنین بر لزوم آموزش مهارتهای بحران و مدیریت اضطراب برای جامعه تأکید کرد و گفت: یکی از مهمترین مهارتهایی که میتواند در این شرایط کمککننده باشد، توانایی ایجاد تأخیر در تصمیم فرد برای خودکشی است. مذاکرهکنندگان بحران معمولاً توصیه میکنند که با ایجاد یک وقفه کوتاه، فرد میتواند از بحران اولیه عبور کرده و بهطور موقت از تصمیم خود منصرف شود.
این عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی البرز با تأکید بر مسئولیت اجتماعی در پیشگیری از خودکشی گفت: مقابله با پدیده خودکشی تنها به عهده نهادهای دولتی و سازمانهای تخصصی نیست. هر فرد در جامعه باید احساس مسئولیت کند و در صورت مشاهده علائم خطر خودکشی در اطرافیان، اقدام به کمک و حمایت از آنها کند. بیتفاوتی در برابر این موضوع میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بهدنبال داشته باشد.
وی در پایان افزود: برای کاهش آمار خودکشی در جامعه، باید شرایط اجتماعی و اقتصادی نیز بهبود یابد. بهبود وضعیت اقتصادی، ارتقای وضعیت شغلی و فرهنگی، و تقویت روابط خانوادگی و اجتماعی از جمله راهکارهای اساسی برای پیشگیری از خودکشی است.
انتهای پیام