به گزارش ایکنا از سیستانوبلوچستان، هیچگاه دیماه 98 را از یاد نخواهیم برد؛ روزهایی که تلخترین حوادث را برای مردم ایران رقم زد. دی ماه 98 بود که حاج قاسم را از ما گرفتند و یک ملت را تشنه انتقام کردند؛ بهدنبال آن دهها هموطن کرمانی در مراسم تشییع پیکر سردار دلها جان خود را از دست دادند؛ حمله موشکی سپاه به مواضع آمریکا میرفت تا مرهمی بر آن داغ بزرگ باشد، اما حادثه دردناک سقوط هواپیمای مسافربری کام مردم ایران را تلخ کرد.
اینروزها حال مردم ایران خوش نیست؛ پای درد دل هر کس که بنشینی، دهها قصه پر غصه دارد؛ شاید همین غصههاست که باعث شده تا قصه سیستانوبلوچستان کمتر شنیده شود؛ قصهای که اینروزها از زیر آب به گوش میرسد.
چند روزی است که سیستانوبلوچستان درگیر سیلی ویرانگر شده است. باران سه روز متوالی بر سر مردم بارید و تمام زندگی روستانشینان را با خود برد. امروز اگرچه بارندگی در سیستانوبلوچستان به اتمام رسیده، اما سیلاب و آبگرفتگی خانهها و زمینهای کشاورزی را در محاصره قرار داده است.
ریزش آوار، جان دختربچه 5 ساله سراوانی را گرفت؛ سقف اتاقی در بخش ccu بیمارستان زهک ریزش کرد؛ دو مرد در سیلاب مفقود شدند و هنوز اثری از آنان نیست؛ پیرمردی یک شب تمام در باغ کشاورزی میان سیلاب مانده بود و صبح فردایش پیدا شد؛ مردم کپرها و دامهایشان را از دست داده و لاشههای بیجانشان را به نظاره نشستهاند؛ روستاها در محاصره سیلاب است و مردم با قایق به یاری همنوعانشان میشتابند.
این اولینبار نیست که صدای ناله مردم سیستانوبلوچستان در میان حوادث تلخ و شیرین کشور گم میشود؛ سال 95 هم سیل سیستانوبلوچستان در لابهلای اخبار پلاسکو گم شد.
سیستانوبلوچستان همیشه مظلوم بوده و حالا مظلومتر. صدایش به هیچ کجا نمیرسد. صدای مردمش در میان خیل عظیم مشکلات کشور گم شده است. آب به زندگیشان زده و سرما به جانشان، اما گوشی برای شنیدن پیدا نمیکنند.
سیستانوبلوچستان سیلزده را همانگونه ببینیم که در فصل انتخابات میبینیم
حال که جبر جغرافیا، سیستانوبلوچستان را به حاشیهایترین نقطه کشور رانده است، نگذاریم دغدغههای آن نیز به حاشیه برود. سیستانوبلوچستان را امروز همانگونه ببینیم که در هفته وحدت و فصل انتخابات میبینیم.
یادداشت از هادی محمدی
انتهای پیام