دعوت به خدا و خدمت به انسان؛ نقطه میانی اومانیسم و رادیکالیسم مسیحی
کد خبر: 3862445
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۶
رسول رسولی‌پور:

دعوت به خدا و خدمت به انسان؛ نقطه میانی اومانیسم و رادیکالیسم مسیحی

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه تا اواخر قرون وسطی با الهیات خدامحوری سروکار داریم که هیچ ضلع دیگری غیر از واقعیت و حقیقت خدا در آن وجود ندارد، گفت: رنسانس در حقیقت واکنشی به این پاردایم خدامحوری و کاملاً عکس‌العمل رادیکال است که موجب می‌شود جریان اومانیسم به وجود آید؛ امام به درستی دعوت به خدا و خدمت به انسان را گفته‌اند، نه دعوت به انسان که نکته ظریفی است.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «هر انسان یک مسجد است»، روز گذشته، 16 آذر، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در موسسه تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.
 
رسول رسولی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، در این نشست بیان کرد: باید توجه کنیم وقتی که می‌گوییم نگاه امام موسی صدر به زبان دین، تاریخی نیست، به نظر بنده گزاره درستی محسوب نمی‌شود و اتفاقاً نگاه امام به دین و آموزه‌های دینی و احکام، تاریخی است و شاید اشتراک لفظی مانع فهم درست شده است. اینکه چون در هیچ کجای قرآن تاریخ نیامده است، نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که قرآن تاریخی نیست و نگاه امام تاریخی نیست.
 
وی تصریح کرد: همین که امام بر تکرارپذیر بودن تأکید دارند، یعنی نگاه تاریخی دارند و در حوزه نظر و فهم انتزاعی از مفاهیم، به تکرار کاری نداریم و باید توجه کنیم که دین‌شناسی او تاریخی است و به زمان و مکان اهمیت می‌دهد و جغرافیای زمان و مکان و تاریخی که در آن سخن گفته می‌شود مهم است و می‌شود بدون ترس و اغراق کفت که دین‌شناسی امام موسی صدر تاریخی است. همچنین این جنبه که زبان دین می‌تواند استعاری یا شعری باشد، به نظر بنده مطمح‌نظر ایشان نیست. به نظر بنده، امام موسی صدر در حوزه زبان دین، به شکل تخصصی کار نکرده‌اند که حالا استعاری یا ... باشد، بلکه مدنظر این است که نباید آنچه در قرآن آمده، منحصر در یک زمان باشد، بلکه باید در بستر زمان تسری یابد.
 
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: در یک سیر تاریخی، یک الهیاتی تا اواخر قرون وسطی به عنوان قرائت غالب داریم و تا رنسانس با یک الهیات خدامحور سر و کار داریم. پارادایمی است که هیچ ضلع دیگری غیر از واقعیت و حقیقت خدا در آن وجود ندارد؛ یعنی همه در خدمت او و محو در عظمت و حقیقت خدا هستند. در واقع، انسان نقش و اهمیتی ندارد و جهان اصلاً محسوب نمی‌شود. رنسانس در حقیقت واکنشی به این پارادایم خدامحوری و کاملاً عکس‌العمل رادیکال است که موجب می‌شود جریان اومانیسم به وجود آید که دقیقاً مقابلِ پارادایم خدامحوری است و همه چیز تبدیل به انسان می‌شود.
 
رسولی‌پور افزود: همین طور که جلو می‌آییم، مشکلاتی که این انسان‌محوری و نگاه رادیکال به انسان دارد را می‌بینیم و جنگ‌های اول و دوم جهانی، اوج افتضاح و یا خجالت انسان است که خدا را رها کرده است؛ محوریت انسان، نتیجه‌اش همین می‌شود. همچنین ادیان شرقی به صورت سنتی از هزاران سال قبل، نگاهشان طبیعت‌محور است و البته سنت‌هایی که خداپرست هستند را داریم، اما در اصل نگاه ادیان شرقی، نگاه طبیعت‌محور است.
 
وی تصریح کرد: اگر بخواهیم یک طرح یا یک مدلی ارائه بدهیم که حق هر کدام را ادا کنیم، باید این طور باشد که یک وقت اگر اشارتی در مورد انسان از نگاه امام موسی صدر ارائه می‌کنیم نباید طوری ذوق‌زده شویم که نگاه اومانیستی پیدا شود. این مرز برداشتن بین انسان و خدا خطرناک است و جای دقت دارد که چطور این جمله ایشان را تفسیر کنیم. امام به درستی، دعوت به خدا و خدمت به انسان را گفته‌اند نه دعوت به انسان، که این نکته ظریفی است.
 
نیازمند تبیین جایگاه طبیعت در دین‌شناسی خود هستیم
 
رسولی‌پور در ادامه بیان کرد: اما هر مدلی که در خدمت استیفای حقوق این سه گانه، یعنی خدا و جهان و انسان باشد، می‌تواند به یک قرائت منصفانه و درستی کمک کند که همه وجوه را ببیند که در گذشته مغفول مانده است. نازیسم و فاشیسم، جریان‌های رادیکال انسان‌گرا هستند. بنابراین باید با توجه به این مدل سه‌گانه، یعنی پاسداشت حق و حرمتی که در مرحله اول خود خدا دارد و بعد انسان به عنوان موجودی که می‌تواند مشارکت کند و خلیفه الله باشد را پیگیری کنیم و باید برویم به دنبال مدلی که این سه گانه را درست کنار هم بنشاند و حق هر ضلعی را به خودش بدهد. این نگاه البته تثلیثی نیست که با توحید مخالفت داشته باشد.
 
وی تصریح کرد: قرن‌ها الهی‌دانان مشغول و دغدغه‌مندِ تصحیح خلقت یا برداشت خلقت و یا آفرینش، تحت عنوان اتقان صنع بودند. کلمه اتقان صنع یعنی متقن بودن آفرینش خدا. اینها دغدغه‌مندِ کار خدا بوده‌اند که کار خدا درست انجام شده یا نه. آن جریان‌های الهیاتی که به انسان نقش می‌داد و او به عنوان «خلیفه‌الله» می‌دانست، بیشتر توجهش به این بود که نقش مشارکتی انسان بتواند خدا را آبرومند کند و پروژه موفق درآورد و انسان باز هم در خدمت آفرینش خدا و اتقان صنع باشد. یعنی این نقش «خلیفه اللهی» با نقشی که باید «خلیفه الله» را در اجتماع مطرح کند و به رنج انسان بپردازد که امام موسی صدر به آن معتقد است، فرق دارد. یعنی انسان در نگاه این الهی‌دانان تبدیل به یک توجیه‌گرِ نقایصی شد که ملحدین مطرح می‌کردند.
 
این استاد دانشگاه بیان کرد: دین‌شناسی امام موسی صدر، انسان را «خلیفه الله» و شریک در خلقت می‌داند، اما نه به این شکل و در تصحیح پروژه خلقت، بلکه در تنظیم امور انسانی. امام موسی صدر این را خوب فهمیده که اگر قرار باشد ضلع دیگری به نام انسان در کنار ضلع خدا، مطرح شود، قرار است در تنظیم امور جامعه، «خلیفه اللهی» کند. امام از این دست از علما که فقط کار الهیاتی می‌کنند و به دنبال نظریه هستند و به انسان توجهی ندارند گلایه می‌کند و باید ما نیز به این وجه توجه کنیم و تبیین کنیم اینکه دین در خدمت انسان است به چه معناست. خادم و مخدوم کیست و چطور می‌فهمیم که این خدمت استیفا شده است و در مورد علائم و نشانه‌های آن باید توجه کنیم.
 
رسولی‌پور تصریح کرد: همچنین باید در مورد ضلع جهان و طبیعت نیز کار کنیم. امام شاید خیلی فرصت نکردند که به این موضوع بپردازند. اما با به شدت گرفتار همین ضلع سوم یعنی طبیعت که عبارت از آب و هوا و محیط زیست است هستیم و این مسئله خیلی مهم است. باید در پارادایمی که به عنوان جامعه دینی مطرح می‌کنیم، بگوییم که این ضلع کجا است و حیوانات و طبیعت کجای دین‌شناسی ما هستند. نقش آن کم نیست و باید به آن توجه کنیم و مجموعه منصفانه‌ای که همه اضلاع آن مورد توجه قرار گیرد و مطرح شود باید داشته باشد.
انتهای پیام
captcha