کد خبر: 4321715
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۲
یادداشت

«فاطمه، فاطمه است»؛ بازخوانی زن معاصر از نگاه شریعتی

نام فاطمه برای ما آشناست، اما تصویری که از او در ذهن ما شکل گرفته، بیشتر با تقدس و سوگواری آمیخته تا واقعیت تاریخی. دختر پیامبر(ص) در بزنگاه‌های سرنوشت، مسئولیت اجتماعی و تاریخی را بر دوش کشید و با ایستادگی‌اش تاریخ را ساخت. آیا صرف ستایش و اشک می‌تواند ما را به ژرفای حقیقت و کنش‌های او برساند؟

فاطمه، فاطمه است

نام «فاطمه» برای ما آشناست. اما این آشنایی اغلب سطحی و همراه با تقدس و سوگواری است؛ تصویری که از دختر پیامبر(ص) در ذهن ما نقش بسته بیشتر احساسی است تا واقعی و تاریخی. وقتی نامش را می‌شنویم، شاید بلافاصله به یاد نوری درخشان یا زنی داغدیده بیفتیم که در غم و حزن فرو رفته، اما آیا تصویری که از او در ذهن ما نقش بسته، واقعاً با آن فاطمه‌ای که در بزنگاه‌های تاریخی نقش‌آفرینی کرد، همخوانی دارد؟ آیا صرف ستایش و اشک می‌تواند ما را به ژرفای حقیقت برساند؟

علی شریعتی در کتاب مشهور خود، «فاطمه، فاطمه است»، با شجاعت فاصله میان تصویر رایج و واقعیت تاریخی را پر می‌کند و نشان می‌دهد که فاطمه فقط یک چهره مذهبی نیست بلکه یک انسان زنده در دل تاریخ و جامعه است؛ انسانی که نقش و مسئولیت دارد و حتی مرگش نیز پیام‌آور اعتراض و آگاهی است.

شریعتی جمله کوتاه اما عمیقی دارد: «فاطمه، یک زن نمونه نیست، یک نمونه زن است.» این جمله نگاه ما را از ستایش منفعلانه به تحلیل فعالانه و فهم تاریخی و اجتماعی تغییر می‌دهد. دیگر نمی‌توان فقط به نقش فاطمه در خانه یا خانواده فکر کرد؛ او نمونه‌ای از زن آگاه و مسئول است که می‌تواند برای انسان معاصر به ویژه زن امروز الهام‌بخش باشد.

در نگاه شریعتی، فاطمه نماد انسانی مسئول در تاریخ است. انسانی که در حساس‌ترین لحظات میان رسالت و قدرت ایستاده و حاضر نیست حقیقت را فدای آرامش یا امنیت شخصی کند.

شریعتی می‌نویسد: «فاطمه دختر پیامبر بودن را به انسان مسئول بودن ترجمه می‌کند.» این مسئولیت محدود به خانه و خانواده نیست؛ بلکه وظیفه‌ای اجتماعی و تاریخی است. دختر پیامبر(ص) در برابر انحراف قدرت سکوت نمی‌کند و حاضر است هزینه‌های سنگین اعتراض را تحمل کند. اگر فکر کنیم فاطمه تنها در غم و سوگ فرو رفته بود، درواقع تنها نیمی از گستره وجود و عمق شخصیت او را می‌بینیم و درک ما از نقش تاریخی و اجتماعی‌اش ناقص می‌ماند. شریعتی فاطمه را به‌عنوان کنشگر اجتماعی و زن فعال معرفی می‌کند؛ زنی که می‌داند سکوت در برابر ظلم، خیانت به حقیقت است.

برای تصویر کردن این مسئولیت در ذهن مخاطب امروز، تصور کنید فاطمه تنها در مسجد، در برابر بزرگان قدرت ایستاده است. صدایش بلند است و هیچ ترسی ندارد و به عنوان یک انسان مسئول حق و عدالت را به صراحت طلب می‌کند. این صحنه نشان می‌دهد که مسئولیت اجتماعی یک زن می‌تواند فراتر از فضای خانه باشد و اثر تاریخی داشته باشد.

سه جریان شکل‌دهنده شخصیت حضرت فاطمه(س)

شریعتی شخصیت حضرت فاطمه(س) را در تلاقی سه جریان اصلی می‌بیند: پیامبر(ص) منبع رسالت و آگاهی، حضرت خدیجه(س) منبع استقامت و ایمان و خود فاطمه منبع مبارزه و مسئولیت اجتماعی. شریعتی می‌گوید: «فاطمه از ترکیب رنج و آگاهی به انسانی تبدیل می‌شود که می‌فهمد، تحلیل و عمل می‌کند.» به‌طور نمونه، اگر فاطمه تنها تحت‌تأثیر پیامبر(ص) بود، ممکن بود فقط به آموزه‌های دینی بسنده کند و در برابر بی‌عدالتی سکوت کند. اگر فقط تحت‌تأثیر خدیجه(س) بود، شاید استقامت و صبر را پیشه می‌کرد، اما عمل اجتماعی را کنار می‌گذاشت. اما ترکیب این دو با تجربه و آگاهی شخصی، او را به یک الگوی تمام‌عیار انسانی و زنانه تبدیل می‌کند؛ الگویی که هم برای زنان و هم برای مردان امروز قابل الهام گرفتن است.

نقطه اوج کتاب شریعتی، تحلیلش از خطبه فدکیه است. او این خطبه را یک بیانیه سیاسی ـ اجتماعی زنانه می‌بیند، نه صرفاً دعوای حقوقی بر سر زمین. فاطمه با حضور در مسجد و بیان اعتراضش نشان می‌دهد که قدرت بدون عدالت، تهدیدی علیه رسالت و حقیقت است.

تصور کنید یک زن جوان، در مقابل بزرگان قدرت می‌ایستد، جمعیت چشم به او دوخته‌ و سکوت سنگینی فضا را پر کرده است. فاطمه(س) با صدایی قاطع و بی‌باک، به بی‌عدالتی اعتراض می‌کند. این صحنه تصویری است که هر زنی که در برابر محدودیت‌ها و فشارهای اجتماعی ایستادگی می‌کند، می‌تواند با آن هم‌ذات‌پنداری کند.

شریعتی معتقد است: «خطبه فدکیه، اولین فریاد تاریخ علیه انحراف قدرت است و فاطمه(س) آن را آغاز کرد.» درواقع، پیش از امام علی و حسین(ع)، حضرت فاطمه(س) اولین کسی است که هزینه اعتراض سیاسی را می‌پردازد و نقشش در تاریخ تثبیت می‌شود. 

یکی از مهم‌ترین ابعاد بازخوانی فاطمه(س)، بازتعریف زن بودن است. شریعتی با دو الگوی غالب زن در تاریخ و جامعه مقابله می‌کند: زن سنتی، محدود در خانه و زن مدرن، بریده از ریشه و هویت. او فاطمه را راه سومی می‌دان، زنی که از زن بودنش فرار نمی‌کند و در آن زندانی نمی‌شود. فاطمه هم مادر است، هم همسر، هم معترض، هم متفکر. او زنی تمام ساحت است که هویت خود را از آگاهی و مسئولیت می‌سازد.

شریعتی می‌گوید: «فاطمه(س) نه صرفاً موجودی عاطفی است و نه ابزار تبلیغی؛ او سوژه تاریخ است.» برای مخاطب جوان، این یعنی زن می‌تواند هم مهربان و هم تحلیلگر باشد؛ هم در خانه نقش داشته باشد و هم در جامعه و سیاست، فعال و مستقل. این دیدگاه الهام‌بخش است؛ در دنیایی که هویت زن اغلب توسط فرهنگ و بازار مصرف شکل می‌گیرد فاطمه(س) نمونه‌ای زنده از زن آگاه و مسئول را نشان می‌دهد.

شهادت حضرت فاطمه(س)؛ اعتراض یا سرنوشت؟

شهادت حضرت فاطمه(س) در نگاه شریعتی، یک انتخاب و موضع تاریخی است. سکوتش پس از خطبه فدکیه، سکوتی اعتراض‌آمیز است، سکوتی که از هزار فریاد بلندتر است. حتی وصیت به دفن شبانه، اقدامی سیاسی است تا تاریخ همیشه بپرسد چرا دختر پیامبر(ص) باید شبانه دفن شود؟ این نگاه نشان می‌دهد که فاطمه(س) حتی در مرگ، خطی از مقاومت و آگاهی را دنبال کرده است. او در لحظه‌های پایانی زندگی هم یک زن فعال و کنشگر بود.

تصور کنید امروز، اگر یک زن در شرایط مشابه تاریخی قرار گیرد می‌تواند با یادگیری از فاطمه قدرت اعتراض و سکوت معنا‌دار را بیاموزد. شهادت حضرت فاطمه(س) درواقع درس پایداری و مقاومت است که قرن‌ها بعد هم الهام‌بخش خواهد بود.

ارتباط حضرت فاطمه(س) با جهان امروز، مهم‌ترین بخش بازخوانی اوست. در دنیایی که زن یا در بازار مصرف تعریف می‌شود یا در حصار سنت محبوس است، حضرت فاطمه(س) می‌تواند الگوی زن آگاه و فعال باشد. زنی که مستقل می‌اندیشد، مسئول عمل و جامعه است و هویت خود را از آگاهی درونی می‌گیرد. این ویژگی‌ها زن را از تحمیل بیرونی آزاد می‌کند و او را به کنشگر اجتماعی تبدیل می‌کند. به بیان دیگر حضرت فاطمه(س) نه فقط برای زنان مذهبی بلکه برای هر انسانی که به عدالت، آزادی و کرامت انسانی اهمیت می‌دهد نمونه‌ای زنده است.

نگاه معاصر به حضرت فاطمه(س)؛ درس‌های زندگی امروز

اگر بخواهیم حضرت فاطمه(س) را به زندگی امروز تعمیم دهیم، نکات بسیاری وجود دارد: ایستادگی در برابر فشار اجتماعی و قدرت: فاطمه نشان می‌دهد سکوت در برابر ناعدالتی، خیانت به حقیقت است. امروز نیز زنان و مردان باید در برابر فساد، تبعیض و تحریف حقیقت، مسئول باشند. ترکیب عاطفه و عقل: بسیاری از ما فکر می‌کنیم زن یا باید عاطفی باشد یا عقلانی. فاطمه نشان می‌دهد زن می‌تواند هم عاطفی باشد، هم تحلیلگر و متفکر. استقلال و مسئولیت اجتماعی: هویت مستقل با مسئولیت اجتماعی گره خورده است. زنان امروز می‌توانند با الگوگیری از او، در خانواده، اجتماع و سیاست حضور فعال داشته باشند و مبارزه با تصویرسازی‌های محدودکننده: تصویر سنتی زن یا تبلیغاتی که او را محدود به نقش خانه و مادر می‌کند، با فاطمه قابل بازخوانی است. او نشان می‌دهد زن باید خود را تعریف کند و از تحمیل بیرونی آزاد باشد.

در نهایت، شریعتی با کتاب خود، فاطمه را به یک امکان تاریخی و اجتماعی تبدیل می‌کند که می‌تواند برای هر انسان معاصر، به ویژه زنان، الهام‌بخش باشد: امکان ایستادن در برابر ظلم، امکان ترکیب عاطفه و عقل و امکان تبدیل درد و رنج به آگاهی و کنش.

شریعتی می‌گوید: «فاطمه، فقط یک اسم نیست؛ یک راه است» و این راه، راه زن آگاه، انسان مسئول و کنشگر اجتماعی است که در عین احترام به گذشته با جهان امروز گفت‌وگو می‌کند. پس اگر امروز از حضرت فاطمه(س) فقط تصویر داغدار یا مادر نمونه بسازیم، واقعیتش را تحریف کرده‌ایم. اما اگر او را همان‌گونه که شریعتی بازخوانده است ببینیم، هر زن و مردی می‌تواند از او الگوبرداری کند و در برابر قدرت‌های ناعادل و فشارهای اجتماعی، مسئول و فعال باشد. فاطمه به ما می‌آموزد که تاریخ میدان عمل و مسئولیت است و هر انتخاب ما می‌تواند بخشی از آن تاریخ شود.

انتهای پیام
خبرنگار:
مریم اصغرپور
دبیر:
الناز دادمهر
captcha