به گزارش ایکنا از البرز، صبح هنوز کامل روشن نشده بود، اما کوچههای حاشیه کرج پر از انتظار بودند. صدای خنده کودکان و بوی رنگ تازه، فضا را پر کرده بود. من با قدمهایی آهسته وارد شدم، چون میدانستم هر خانهای که میبینم، داستانی دارد؛ داستانی از امید، سختی و تلاش.
سمیه، زن میانسال، مادر دو فرزند، دستش را روی کلید گذاشت. دستهایش کمی لرزید و اشک در چشمهایش جمع شد. «بوی خونه نو با هیچ عطری عوض نمیشه؛ انگار دوباره نفس میکشم.» همین چند کلمه کافی بود تا بفهمم که این خانه، فقط دیوار و سقف نیست. این خانه، آغاز دوباره زندگی برای سمیه و خانوادهاش بود.
این خانه یکی از ۴۰ خانهای بود که در 14 روز، با همت خیران و همراهی مردم البرز به خانوادههای نیازمند رسید. آن هم درست وسط روزهایی که سایه نگرانیهای جنگ 12روزه هنوز احساس میشد.
در شش ماهه نخست سال ۱۴۰۴،
کمیته امداد البرز توانسته بود ۵۷ واحد مسکونی برای مددجویان خریداری کند، اما این خانهها، جلوهای دیگر داشت. در شرایطی که فضای کشور پر از نگرانی بود، مردم البرز نشان دادند که هنوز روح همدلی و مسئولیت اجتماعی در جامعه زنده است.
دیوارهای سفید، پنجرههایی که نور صبح را به داخل میآورد. هر خانه نماد اعتماد، مهربانی و امید جمعی بود. مردم عادی، معلمان بازنشسته، کارگران، حتی دانشجویان، همه به سهم خود در این حرکت سهیم شدند.
بعد از دیدار با سمیه، به دفتر کمیته امداد امام خمینی(ره) البرز رفتم تا با رضا البرزی، مدیرکل کمیته امداد استان گفتوگو کنم. دفترش ساده بود، اما روی میز، پروندهها و نقشههای پروژههای حمایتی چیده شده بود.
البرزی گفت: وقتی جنگ تمام شد، همه ذهنها پر از سؤال بود. مردم نگران فردا بودند. ما هم مثل بقیه، اما چند خیر تماس گرفتند و گفتند حالا که شرایط سخت است، باید اقدام کرد. از همان تماسها جرقه خرید ۴۰ خانه زده شد. 14 روز طول کشید، اما این 14 روز، تجربهای جهادی و فراموشنشدنی بود.
وی ادامه داد: بخشی از منابع از صندوقهای صدقه الکترونیکی تأمین شد. شاید کسی فکر نکند، اما همین کمکهای خرد وقتی با نیت خیر و اعتماد مردم جمع شود میتواند دهها خانه بسازد. ما از پول خرد، امید کلان ساختیم.
این مسئول ادامه داد: اعتماد مردم سرمایهای بیقیمت است. وقتی ببینند هر ریالی که میدهند به دست نیازمند رسیده، انگیزهشان چند برابر میشود. امروز این اعتماد، موتور محرک طرحهای بزرگ حمایتی در استان است.
وی توضیح داد: با صدقات الکترونیکی، هر کسی میتواند بدون مراجعه حضوری کمک کند. عدد ۳ را به سرشماره ۳۰۰۰۳۳۳۳۲۶ بفرستد و سهمی در خانهدار شدن خانوادهها داشته باشد. این یعنی هر شهروند میتواند بیواسطه امید بسازد.
البرزی بیان کرد: ما دنبال ترحم نیستیم؛ دنبال ساختن کرامتیم. مددجو یعنی کسی که مدد میگیرد تا خودش بعداً بتواند به دیگران کمک کند. هدف ما این است که خانوادهها دوباره سرپا بایستند، کار پیدا کنند، استقلال داشته باشند. خانه فقط نقطه شروع است، نه پایان.
این مسئول اضافه کرد: هر کلید که به دست خانوادهها میدهیم، نماد اعتماد، امنیت و امید اجتماعی است. وقتی کسی که سالها مستأجر بوده صاحب خانه میشود، زندگی دوباره شروع میشود.
مدیرکل کمیته امداد البرز سپس به نقش امدادگران اشاره کرد و افزود: بعضی روزها تا دیروقت کار میکردند. هماهنگی با خیران، بررسی خانوادهها، اطمینان از خرید درست خانهها، کار آسانی نبود. اما وقتی کلیدها تحویل داده شد، همه خستگیها از بین رفت. این همان روحیه انسانی است که جامعه ما را زنده نگه میدارد.
این مسئول درباره اثر مشارکت مردم گفت: هر خیر با توجه به توانش کمک کرد و همه با هم تصویر بزرگی ساختند. این یعنی هر تلاش کوچک میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند، هر سهم کوچک میتواند لبخند یک خانواده را بسازد و نشان دهد که وقتی مردم دست در دست هم میدهند، هیچ کاری غیرممکن نیست.
بازگشت به خانه سمیه و دیدن او با بچههایی که مشغول بازی بودند، تصویر ملموسی از اثر این حرکت بر زندگی واقعی بود.
سمیه گفت: الان دیگر نگران جابهجایی نیستیم. بچهها یک اتاق ثابت دارند که میتوانند در آن درس بخوانند. وقتی فکر میکنم این خانهها با کمک مردم ساخته شدهاند، خدا را بارها و بارها شکر میکنم که چنین مردمی داریم.
او درباره روز تحویل خانه توضیح داد: وقتی کلید دستم داده شد، دستم میلرزید. گریه کردم و حس کردم دنیا دوباره امن شده. آقای البرزی خودش آمده بود و گفت: این خانه هدیهای است از طرف مردمی که دلشان برای شما میتپد.
سمیه ادامه داد: این خانه نفس دوباره زندگی است. حالا میتوانیم برنامهریزی کنیم، کار پیدا کنیم و بچهها آیندهشان را بسازند. هر بار که در خانه را قفل میکنم، یادم میآید مردم با کمک کوچکشان زندگی ما را تغییر دادند.
وقتی از خانه سمیه بیرون آمدم، هنوز صدای خنده بچهها توی گوشم بود. فهمیدم امید اجتماعی فقط یک مفهوم نیست؛ اینجا، در این خانهها، با کمک مردم و دلهای پاکشان واقعی شده است. این پروژه نشان داد که در روزهای سخت، وقتی مردم کنار هم قرار میگیرند، حتی کوچکترین اقدام میتواند معجزه واقعی بسازد. دیدن سمیه، حرفهای پر از شور البرزی و لحظهای که کلید به دست خانوادهها رسید، به همه ما یادآوری میکند که خانهها چراغهای روشنی برای جامعهای هستند که میخواهد باور کند انسان هنوز میتواند مهربان باشد و زندگی بسازد.
انتهای پیام