کد خبر: 4297779
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۲

مکثی کوتاه میان هیاهوی زندگی

خواندن روزانه یک صفحه قرآن مثل نسیم خنکی است که به جان می‌نشیند. لحظه‌ای کوتاه برای باز کردن دریچه‌ای به سکوت و آرامش، جایی که ذهن آرام می‌شود و دل دوباره نفس می‌کشد. این یک صفحه گاه راهی به سوی دنیایی پر از معنا و روشنایی است.

قرآن کریم

یک صفحه، فقط یک صفحه قرآن. به اندازه‌ چند نفس عمیق. به اندازه‌ کمی خلوت، میان شلوغی بی‌پایان زندگی. همین‌قدر کوتاه، همین‌قدر ساده و همین‌قدر عمیق. 
ما آدم‌های عصر سرعتیم. در جهانی زندگی می‌کنیم که فرصت ایستادن را از ما گرفته‌اند. صبح‌ها با صدای زنگ گوشی از خواب می‌پریم بی‌آنکه لحظه‌ای به آفتاب پشت پنجره سلام کنیم. روزمان با خبرهای تلخ شروع می‌شود، با حجم عظیمی از اطلاعات ادامه پیدا می‌کند و با خستگی ته‌نشین‌شده در تن و جان، شب می‌شود و در این میان جایی برای نفس کشیدن واقعی نمی‌ماند. جایی برای مکث، برای فکر کردن، برای لمس کردن آرامش با سرانگشت دل.

در همین شتاب مداوم، قرآن هنوز اینجاست. آرام، بی‌ادعا، بی‌صدا. کتابی که شاید سال‌هاست تنها در مراسم رسمی باز می‌شود، اما اگر روزی تصمیم بگیری هر روز فقط یک صفحه از آن را بخوانی، اتفاقی آرام و شگفت‌انگیز در تو آغاز می‌شود. نه مثل برق و باد بلکه آهسته، شبیه بارانی که نرم‌نرم بر خاک خشک می‌بارد و چیزی را در عمق جان بیدار می‌کند.

اگر هر روز یک صفحه قرآن بخوانی، انگار پنجره‌ای به سمت آسمان باز می‌شود. گویی می‌نشینی روبه‌روی خدا، نه برای خواهش، نه برای گلایه، فقط برای شنیدن. برای اینکه چیزی بگوید و تو بدون ترس از قضاوت فقط گوش بدهی.

در دنیایی که پر است از صداهای بلند، از حرف‌های نگفته، از قضاوت‌های شتاب‌زده، شنیدن صدای خدا از میان آیات، دل را آرام می‌کند. نه از جنس آرامش لحظه‌ای، از آن آرامش‌هایی که ریشه می‌گیرند و محکمند.

هر روز یک صفحه خواندن، یعنی احترام گذاشتن به خودت. یعنی به خودت بگویی: من آن‌قدر مهم هستم که روزم را با کلام خدا آغاز یا پایان دهم. من آن‌قدر ارزش دارم که در این دنیا جایی برای معنویت خودم باز کنم و این یک صفحه، فقط خواندن چند آیه نیست. یک سفر است. سفری در کلمات، در معنا، در نور. صفحه به صفحه که جلو می‌روی، انگار با خودت قدم می‌زنی. با ترس‌هایت، با رؤیاهایت، با شک‌ها و امیدهایت و در دل این قدم‌ها، قرآن شبیه دستی می‌شود که بی‌صدا اما محکم شانه‌ات را لمس می‌کند.

گاهی می‌شود در میان آیات، دقیقاً همان چیزی را بیابی که روزها دنبالش بوده‌ای. یک پاسخ. یک نشانه. یک آرامش و آن لحظه دل می‌فهمد که هیچ‌چیز اتفاقی نیست. که این کلمات هزار سال پیش هم برای تو نوشته شده‌اند. 

این روزها خیلی‌ها دنبال معنویت‌اند، اما اغلب آن را بیرون از خودشان می‌جویند. در کتاب‌های انگیزشی، در دوره‌های رشد فردی، در جملات پر زرق و برق و ترجمه‌شده. غافل از آن‌که قرآن، نزدیک‌ترین راه رسیدن به معناست. بی‌نیاز از مترجم. بی‌نیاز از پرداخت‌های ظاهری. خود معناست، در خالص‌ترین شکلش.

اگر روزی، با خستگی چشم باز کردی و حس کردی هیچ چیز سر جایش نیست، اگر دلت گرفت و دلیلش را هم نفهمیدی، اگر احساس کردی کسی باید دستت را بگیرد، آن‌وقت صفحه‌ای از قرآن را باز کن. بخوان. آرام، شمرده، با طمأنینه. نه برای ختم، نه از روی وظیفه. فقط برای خودت. برای دلت. برای اینکه بفهمی هنوز هم می‌شود در این جهان پر از شتاب، جایی برای آرامش پیدا کرد. هنوز هم می‌شود به واژه‌ها پناه برد.

قرآن را باید با دل خواند، نه فقط با چشم. باید واژه‌ها را چشید و لمس کرد. وقتی یک آیه را با جان می‌خوانی، معنا از درون آن برمی‌خیزد و این حس، با خواندن‌های هرروزه شکل می‌گیرد. قطره‌قطره تا دریا شوی.

شاید بپرسی مگر با یک صفحه در روز، می‌شود تغییر کرد؟ بله، دقیقاً با همین یک صفحه. مگر قطره‌قطره نبود که سنگ را فرسود؟ مگر همین تکرار ساده‌ هرروزه نیست که از ما آدم‌های تازه می‌سازد؟ درست مثل ورزش، مثل کتاب‌خوانی، مثل هر عادت خوب دیگری که اولش ساده به‌نظر می‌رسد، اما ریشه می‌دواند در زندگی‌ات و آرام‌آرام، همه‌چیز را تغییر می‌دهد.

قرآن، برخلاف خیلی از کتاب‌ها، هر بار که خوانده شود، چیز تازه‌ای برای گفتن دارد. چون تو، آن توی قبلی نیستی. حال و احوالت فرق کرده. نگرشت عوض شده. برای همین آیات هم با تو متفاوت حرف می‌زنند. گاهی یک صفحه می‌شود آینه، گاهی چتر، گاهی باران. همین راز بزرگش است. زنده بودنش. جاری بودنش و چه خوب که این یک صفحه را به عادت روزانه‌ات بدل کنی. بگذاری در تقویم ذهنی‌ات جایی داشته باشد. شاید کنار چای عصرانه، یا قبل از خواب، یا ابتدای روز، پیش از آن‌که ذهن درگیر دنیای بیرون شود. بگذار این مکث کوتاه، این لحظه‌ خلوت، برایت به خانه‌ای بدل شود. خانه‌ای در دل روزمرگی‌ها که در آن نه قضاوتی هست، نه هیاهویی، فقط گفت‌وگوی تو با او.

و این دعوت، دعوت به ختم قرآن و دینداری به سبک کلیشه‌ای نیست. این، فقط دعوتیست به آرام شدن. به برگشتن به اصل. به داشتن لحظه‌ای که در آن، فقط تو باشی و کلامی از جنس نور. آری، هر روز یک صفحه. فقط همین و شاید همین «فقط» زندگی‌ات را عوض کند...

یادداشت: مریم اصغرپور

انتهای پیام
captcha