حضرت زهرا(س)؛ محور امامت و ولایت
کد خبر: 3951809
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۰

حضرت زهرا(س)؛ محور امامت و ولایت

جمیله‌سادات علم‌الهدی با اشاره به جایگاه رفیع حضرت زهرا(س) بیان کرد: امامت و ولایت از جمله مقولاتی هستند که فارغ از آنها علم انسان به نتیجه نمی‌رسد. با همه این اوصاف، مرکزیت امامت و ولایت را حضرت زهرا(س) تشکیل می‌دهد. درست است که ولایت، ولایت حضرت امیر(ع) است، اما از طرف اینکه بخواهیم ولی الله را امام علی(ع) بپذریم، اولین کسی که در این راه از همه چیز گذشت، حضرت زهرا(س) است و تربیت ولایی و شیعی را باید متمرکز بر این مقام کنیم.

به گزارش ایکنا، نشست علمی «راهبردهای تعالی نهاد خانواده و نظام تربیتی در تعالیم امام رضا(ع)» از سلسله نشست‌های اولین کنفرانس ملی امام رضا(ع) و علوم روز، امروز 15 بهمن‌ماه به صورت مجازی و با سخنرانی فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و جمیله‌سادات علم‌الهدی، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. در ادامه متن سخنان جمیله‌سادات علم‌الهدی، را می‌خوانید؛

معمولا در تعلیم و تربیت، نگاه ما روی سوادآموزی است و دانشگاه‌های ایرانی نیز مانند دیگر دانشگاه‌ها، عمده وقت و انرژی را روی موضوع علم و فناوری می‌گذارند یا محتوای دانشی را می‌آموزند و تربیت مورد غفلت است. اما این مسئله بسیار بااهمیت است و باید در مورد این خلا سخن گفت. البته نه به این معنا که تربیت در کنار تعلیم باشد، چون برخی تربیت را کنار تعلیم قرار می‌دهند، بلکه می‌خواهم به تربیت به عنوان غایت تعلیم تأکید کنم. اگر به آیات قرآن مراجعه کنیم، یک عبارت خیلی معروفی وجود دارد که مربوط به آیه 23 سوره جاثیه است که فرمود: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ». اگر تربیت شدن، هدایت شدن و به نتیجه رسیدن هدف باشد، با علم ممکن است اتفاق نیفتد و ممکن است با علم ضلالت هم حاصل شود و این در صورتی است که هوای نفس فرد، خدای او بشود و از بین بردن هواپرستی، نیازمند تهذیب نفس است.

آیا علم به تنهایی سعادت می‌آورد؟

بنابراین، اگر این آیه را مبنا قرار دهیم، اینطور می‌شود که کسی که دچار هواپرستی است، حتی اگر علم زیادی هم داشته باشد، نمی‌تواند به توفیق برسد. آیات زیاد دیگری نیز وجود دارد که به این موضوع کمک می‌کند و یکی از آن آیات که جالب است و به موضوع ولایت نیز ارتباط دارد، آیه 130 سوره بقره است که فرمود: «وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»، یعنی سفاهت را به کسی نسبت می‌دهد که او از ملت ابراهیم(ع) دست بردارد. تفاسیر زیادی در این مورد شده و گفته‌اند مراد، موضوع امامت و ولایت است و حتی برخی از روایات را در ذیل این آیه داریم که این آیه را به امامت تفسیر کرده‌اند و ملت ابراهیم(ع) را امامت می‌گویند. نظر بنده این است که تزکیه چیزی نیست که بگوییم خواسته اسلام است و به غیر از مکتب تشیع و اسلام بسیاری از ادیان نیز بر تزکیه تأکید دارند و بهترین شیوه‌های تهذیب نفس را در ادیان باستانی داریم و حتی در بودیسم و یا هندوئیسم هم اینها را داریم و شیوه‌های مختلفی که در کشور ما نیز رواج یافته و تاثیرگذار است وجود دارد.

دوری از خدا نتیجه جهالت است

اما پرسش این است که آیا از نگاه ما اینها می‌توانند درست باشند؟ در اینکه اینها ابزارهایی برای سلوک هستند و می‌توانند مهارت‌هایی را یاد می‌دهند، نمی‌توانیم شک کنیم و آنها می‌توانند از این جهان مادی به جهان‌های خیالی پرواز کنند، اما آیا آن یک شیوه دقیقی است و موضوع تربیت را جبران می‌کند؟ این آیه نشان می‌دهد فرقی ندارد که کسی با علوم شهودی، غریبه، منطقی و دانش‌های حصولی و ... باشد، بلکه مهم این است که اگر از ملت ابراهیم(ع) فاصله بگیرد، ممکن است که سفیه باشد. امام رضا(ع) نیز روی این مسئله تأکید دارد و می‌فرمایند جهالت مربوط به این است که کسی چیزی داشته باشد که او را از خدا دور کند. یکی از چیزهایی که فریبنده است، مدارج علمی و توانمندی‌ها و مهارت‌های علمی ما است که گویا خودش را جایگزین هدایت می‌کند و ما فکر می‌کنیم که با سوادآموزی هدایت شده‌ایم.

برخی از جریان‌ها نیز به دانش‌های شهودی می‌رسند و فکر می‌کنند به این وسیله می‌توانند موفق شوند و به دنبال عرفان می‌روند. در این دو آیه، می‌فهمیم که هیچ امکانی وجود ندارد و هر دو مسیری که الآن خیلی هم رایج است و به نظر می‌رسد از دهه 60 در آمریکا این شیوه‌های دوم رواج یافت و در ایران نیز جای خود را باز کرده است و یک جریان نه‌چنان سازگار با حاکمیت است و به خوبی رواج یافته، اما موثر نیست. عده‌ای فقط علم و فناوری را کافی می‌دانند و از روزی که فرزندشان به دنیا می‌آید، می‌گویند باید علم و مهندسی را یاد بگیرد و عده دیگری نیز این خلا معنوی را در زندگی مدرن احساس می‌کنند و بعد به سراغ روش‌های شهودی می‌روند و سعی می‌کنند که از این معنویت‌ها تأثیر بپذیرند و بساط آن جریان‌های معنوی نیز زیاد است.

بین معنویت و امامت و ولایت و بین علم و معنویت و امامت باید گِره‌ای بخورد تا موفق شویم. به خصوص در روایتی که ذیل آیه سوره جاثیه است، جملات جالبی است. امام رضا(ع) فرمودند دنیا همه‌اش جهل است، مگر مواضع علم و علم نیز می‌تواند حجتی علیه انسان باشد، مگر اینکه به آن عمل شود و عمل نیز تماماً ریا است، مگر اینکه خالص باشد و اخلاص نیز در معرض خطر است، مگر اینکه عاقبت آن دیده شود.

علم در کنار امامت انسان را سعادت‌مند می‌کند

نکته مهم اینکه، اگر این مسیر را ادامه دهید و بحث آیه سوره مبارکه جاثیه را ادامه دهید، به یکسری از آیات می‌رسید که در آنجا، دنیا را لهو و لعب می‌داند. مانند آیاتی از سوره حدید و یا سوره نساء و انعام که تأکیدش این است که دنیا لهو و لعب و تکاثر و تفاخر است. اول هواپرستی را رد می‌کند و بعد می‌گوید با علم هم همراه می‌شود و می‌گوید اگر بخواهید این علم به دور از سفاهت، سرگرمی‌ها و تکاثرهای بی‌خود باشد، باید با امامت همراه شوید و بعد می‌گوید دنیا همه همین است و از همه بدتر اینکه می‌گوید این دنیا متاع قلیل است.

اگر از من بپرسند که بدبخت‌ترین آدم‌ها چه کسانی هستند، می‌گویم استادان دانشگاه هستند که می‌خواهند کار درستی بکنند، اما در نهایت، این کار درست تبدیل به تکاثر و تفاخر می‌شود، چون هواپرستی وجود دارد. اگر این مسیر را جلو برویم، تازه به تکاثر می‌رسیم. پس مردم، بهترین آدم‌های دنیا را عالمان می‌دانند، اما این آدم‌ها درگیر یکسری بازیچه‌ها بودند که به تکاثر انجامیده است. حال آیا مردم می‌خواهند فرزندان خود را در این مسیر بگذارند و به متاع دنیا دچار شوند؟ وقتی این‌ها را کنار هم می‌گذاریم و می‌بینیم، متاع دنیا قلیل است، یک دفعه وسط این ماجرا، خداوند سوره کوثر را نازل می‌کند و در مقابل کل جهان مادی ما و کل تلاش‌هایی که بشر دارد از گذشته‌های دور تا امروز انجام می‌دهد، خداوند به پیامبرش که عزیزترین انسان‌ها است و بهانه خلقتش است، یک هدیه‌ای می‌دهد و به آن هدیه کوثر می‌گوید و علاوه بر این می‌گوید باید برای آن، تسبیح بگویی و قربانی بکنی. مقام حضرت صدیقه طاهره(س) بسیار بالا است و با تمام دنیا برابری می‌کند و وقتی این آیات کنار هم چیده شود، شگفت‌آور می‌شود.

حضرت زهرا(س)؛ مرکزیت امامت و ولایت

به نظر می‌رسد در مقوله امامت و ولایت نیز، حضرت زهرا(س) مرکز هستند. درست است که ولایت، ولایت حضرت امیر(ع) است، اما از طرف اینکه بخواهیم ولی الله را امام علی(ع) بپذریم، اولین کسی که در این راه از همه چیز گذشت، حضرت زهرا(س) است و تربیت ولایی و شیعی را باید متمرکز بر این مقام کنیم. بنابراین به نظر می‌رسد، هر معنویت فارغ از امامت و ولایت را نمی‌توانیم تأیید کنیم و نکته دیگر اینکه، اهالی تعلیم و تربیت و عالمان علوم انسانی که به نحوی می‌توانند به ارتقای تعلیم و تربیت اسلامی کمک کنند، وظیفه سنگینی، بر عهده دارند که در این جهان مادی‌گرای ماشین‌زده که خلا معنویت باعث می‌شود مردم هیجان داشته باشند، تا از هر معنویتی استفاده کنند، نقش مثبتی را ایفا کنند.

انتهای پیام
captcha