خطاطی یکی از زیباترین هنرهای بصری است، در مشرق زمین و به خصوص در سرزمینهای اسلامی، برای آن ارزش و جایگاه ویژهای قائل هستند. خطاطی یکی از هنرهایی است که با عشق آمیخته شده است، خطاط حرکت قلم خود بر صفحه کاغذ را آمیخته با عشق خود به تصویر میکشد.
البته که خطاطی عین هنر است اما در این بین زمانی که این هنر با کلام الهی تلفیق میشود ارزش دیگری مییابد.
همدان دیاری است که ارزش هنر خوشنویسی در آن اهمیت دو چندان دارد و وجود اساتید مطرحی چون مرتضی شعبانی گویای آن است.
مرتضی شعبانی، استاد خوشنویسی متولد ۱۳۲۵ در همدان که در رشته هنری خوشنویسی نقاشیخط گرایشهای نوین و تذهیب و طلاکاری تخصص دارد و در مقام اساتیدی چون استاد احمد تیموری، غلامحسین امیرخانی، مرحوم عبدالله فرادی، یدالله کابلی و محمدعلی سبزهکار شاگردی کرده است با حضور در دفتر ایکنا و رونمایی از قرآن کتابت شده به نیت سردار دلها که به موزه دفاع مقدس کرمان اهدا میشود برایمان از سختیها و زیباییهای این هنر میگوید:
ایکنا: از ورود خود به عرصه خوشنویسی و خلق اثرات هنری بگویید.
مرتضی شعبانی: از 12 سالگی به هنر خوشنویسی علاقهمند شدم، علاقه و تقدس این هنر برایم رفته رفته بیشتر شد و در حال حاضر بیش از 53 سال است که یک سَر قلم میزنم و استمرار در این عرصه همه از لطف خداوند بوده است.
تاکنون با بیش از سه هزار تابلوی نمایشگاهی در نمایشگاههای برونمرزی و درونمرزی شرکت داشتم که اکثر این نمایشگاهها به حمایت از بیماران برپا شده است و بهدنبال درآمدزایی از این طریق نبودهام چراکه هنر خوشنویسی را مقدس میدانم. تعداد 140 تا 150 تابلو با مضامین آیات قرآن داشتم که تعدادی را به تالار قرآن اهدا کردم.
در مورد کتابتهای خود بگویید چه تعداد از کتابتهای شما قرآنی است؟
مرتضی شعبانی: کار کتابت قرآن معنویت خاصی دارد، اولین کار قرآنیام که کتابت آن را به تنهایی انجام دادم روز 11 دیماه سال 98 با اهدا به خانواده شهدای همدان در تالار قرآن رونمایی شد، قبل از آن نیز دو کار مشترک کتابت قرآن را با جمعی از خوشنویسان همدانی با خط نسخ انجام داده بودیم که در نهایت قرآن اول در سال 96 به موزه نجف اشرف، صحن حضرت زهرا(س) اهدا شد و قرآن دیگر در سال 97 به کربلا اهدا شد.
ایکنا: از قرآن کتابت شدهای که قرار است در ماه آینده رونمایی شود، بگویید.
مرتضی شعبانی: پس از کتابت قرآنی که به تنهایی انجام داده بودم قصد انجام یک کار ادبی در شناسنامه هنری خود را داشتم کتابت اثری که تاکنون کسی نظیرش را انجام نداده باشد و نام آن را عارفانهها گذاشته بودم.
کتابی که شامل اشعار عارفانه از شعرایی همچون باباطاهر، عینالقضات همدانی، ابوسعید ابوالخیر و ... بود، ابزار کار خود را مهیا کرده تا به محض اتمام کار رونمایی قرآن، آن را آغاز کنم. تا اینکه پس از دو روز از رونمایی قرآن، در روز 13 دیماه خبر شهادت سردار سلیمانی ما را داغدار کرد، از آنجا که ایشان دِین بزرگی به گردن همه ما داشت و کمتر از شهادت حق چنین بزرگمردی نبود و خداوند مردان خوب را گلچین میکند، از این رو تصمیمم برای کتابت کتاب عارفانهها عوض شد، با اینکه سابقه بیش از 100 ماه حضور در جبهه را داشتم اما آن روز احساس کردم هنوز دِین خودم را به کشورم ادا نکردهام.
به اعتقاد من بزرگترین کار در مقابله با استکبار جهانی کار فرهنگی است، آن روز دوباره تصمیم گرفتم یک بار دیگر قرآن را به نیت سردار شهید برای خدای خود و برای ادای دِینم به جامعه و محرومان کتابت کنم، چراکه اگر سردار سلیمانی و شهدایی همچون حججیها نبودند امروز ما در خیابانها با داعش درگیر بودیم، آنها از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم.
از 17 دیماه همزمان با روز وداع با سردار سلیمانی در کرمان، کتابت این قرآن را بهطور جدی و رسمی آغاز کردم.
بهدلیل ناراحتی که از شهادت سردار داشتم تا چند روز لرزش دست داشتم، صفحات را مینوشتم اما خراب میشد و کنار میگذاشتم، نزدیک به 100 صفحه را کتابت کردم اما کنار گذاشتم.
پس از آن کمی بهتر شدم و کار را با خط نستعلیق که عروس خطوط است و با قلم دزفولی با عرض یک میلیمتر با روزی 18 تا 20 ساعت ادامه دادم.
از شرایط انجام کار و نظرات خانواده خود در مورد این کتابت وقتگیر بگویید.
استاد شعبانی: خانواده، فرزندان و دوستان عنوان میکردند چه اصراری است هر چه سریعتر آن را به پایان برسانی که اینطور خودت را تحت فشار قرار دادهای و یک سال تا سالگرد سردار فرصت هست، میگفتم مشخص نیست تا چه زمانی زنده هستم و میخواهم تا زمانی که هستم کتابت را به پایان برسانم.
به خانواده عنوان کردم همه کارهایم را تعطیل میکنم و با توجه به شیوع کرونا میهمانی نیز تعطیل شده فقط اجازه بدهید به حال خودم باشم و دوست داشتم تمام لحظات را کتابت کنم و این موضوع بسیار برایم مهم بود، برای این کتابت زمان زیادی میگذاشتم به حدی که انگشتانم پینه میبست و زخم میشد.
قرآن کتابت شده با چه خطی به رشته تحریر درآمده است؟
مرتضی شعبانی: اکثر قرآنها با خط نسخ عثمان طه موجود است اما نستعلیق باید با قلم دزفولی نوشته شود و کمتر کسی توانسته قرآن را با این خط کتابت کند، 60 سال پیش استاد بنده با این خط کتابتی داشته و تاکنون کسی با کیفیت قرآن کتابت شده کنونی کار نکرده است.
برای تحریر خط نستعلیق باید برای هر سطر قلم تراشیده شود و دقت شود که سطرها تفاوتی نداشته باشد و برای این کار قبل از تحریر روی یک کاغذ دیگر امتحان میکردم و این کار بسیار وقتگیر بود و در پایان سطر نیز مجدد بازخوانی انجام میشد.
از مشخصات قرآن کتابت شده بگویید.
مرتضی شعبانی: این قرآن در 645 صفحه و در کاغذ گلاسه تحریر شده و جلد آن از چرم گاوی است که طی صدها سال نیز از بین نمیرود و داخل جلد آن به جای مقوا MDF کار شده است.
در کتابت این قرآن دوستانی همچون آقایان دکتر محمد قدیمی در نظارت و کنترل، عباس باخدا در کار صحافی قرآن، محمد خانیفر در تنظیم صفحات، حسین بهرامی در کار چاپ قرآن و تذهیب صفحات و رنگ کردن آن، حسین گودرزی که ام دی اف کار شده در تمام جلدها از سوی این مهندس اهدا شد و مهدی حیدری که کار نوشتههای روی جلد را به صورت لیزری انجام دادند از جمله افرادی بودند که بدون چشمداشت برای چاپ و کتابت این قرآن زحمت کشیدند.
رونمایی قرآن به چه صورت خواهد بود؟
مرتضی شعبانی: رونمایی قرآن قرار بود بهناسبت هفته کتاب از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شود که تاکنون انجام نشده است، البته معاونت فرهنگی شهرداری نیز بهدنبال اجرای یک مراسم است و یک مراسم هم در کرمان خواهیم داشت و کتاب به خانواده سردار اهدا و در یادمانی نگهداری خواهد شد.
از نکات قابل تأمل و جالب در نگارش این قرآن بگویید.
مرتضی شعبانی: کتابت کل قرآن کار طاقتفرسایی است و کمتر کسی به سمت آن میرود اما خداوند این مهم را بهگونهای رقم زد که آغاز کتابت در 17 دیماه و پایان آن روز تولدم 21 خردادماه بود.
آیا کتابت دیگری را شروع کردهاید؟
مرتضی شعبانی: اکنون نیز قرآن دیگری در دست کتابت است که تاکنون کسی به این روش کتابت نکرده است، این کتابت تلفیقی از خط نسخ ایرانی، عرب، ثلث، ریحان و محقق، چند خط اسلامی است که احتمالاً در 900 صفحه خواهد بود و تاکنون 70 صفحه آن انجام شده است و قطعاً این کتاب نیز اهدا خواهد شد.
سایر آثار شما را در کجا میتوان دید؟
مرتضی شعبانی: حدود 150 تابلوی نقاشی با مضامین قرآنی در انبار داشتم که خاک میخورد و 50 تابلوی گلچین را سال 97 به تالار قرآن همدان هدیه کردم، تابلوهای اهدایی به تالار قرآن روی MDF سه میل با رنگ آکرولیک کار شده و قابل شستشو است و تمام تابلوها با یکدیگر فرق دارد.
نمایشگاههایی با عناوین مختلف برگزار کردهاید بیشتر در این خصوص توضیح دهید.
مرتضی شعبانی: 22 نمایشگاه تابلو با محتوای آثار مذهبی داشتم که تماماً برای بیماران خاص و کودکان سرطانی بوده و تمام درآمد حاصل از آن به این مهم اختصاص یافته و از این کار خوشحال هستم.
البته در سالی که بهنام امیرالمؤمنین علی(ع) بود نیز به سفارش ارشاد کتابی به نام «دریای بیکرانه» با شعر شعرای همدانی در مدح حضرت علی (ع) کتابت کردم که در پنج هزار نسخه منتشر و در سراسر کشور توزیع شد، آثاری از شعرایی همچون سهراب سپهری هم داشتم که امکان برپایی نمایشگاه برای آن فراهم نشد.
زیباترین کار خوشنویسی خود را از ابتدای فعالیت تا کنون کدام اثر میدانید؟
مرتضی شعبانی: پس از 53 سال قلم زدن و خطاطی، همین قرآن کتابت شده به نیت سردار سلیمانی را زیباترین و دلنشینترین اثر خود میدانم البته تمام آثارم همچون فرزندانم هستند و انتخاب موضوع و اینکه حاوی محتوا باشد بسیار مهم است؛ اعتقاد دارم خوشنویسی هنر مقدس و بزرگی است چراکه خوشنویس همواره سعی دارد متنی عرفانی، قرآنی، روایتها، احادیث و شعر شعرای بزرگی همچون حافظ را تحریر کند.
از دیدگاه شما این ظرفیت وجود دارد که در همدان یک موزه خوشنویسی ایجاد شود؟
مرتضی شعبانی: موزه هنر قرار است راهاندازی شود که بخشی از آن به خوشنویسی، هنرهای تجسمی و... اختصاص مییابد اما تکمیل آن بودجه لازم دارد و بسیار کند پیش میرود و یک نسخه از این قرآن برای همین موزه آماده شده و یک نسخه نیز برای تالار قرآن در نظر گرفته شده است و این آثار در همدان باقی میماند که آیندگان ببینند.
آیا در قرآن کتابت شده به خط نستعلیق، امکان ترجمه هم وجود داشت؟
مرتضی شعبانی: ترجمه را میشود به همین خط نستعلیق نوشت اما نمیشود قاعده خطاطی را رعایت کرد و حجم کتاب نیز بسیار بیشتر میشد چراکه ترجمه یک آیه گاهی یک تا دو سطر میشود؛ در نظر داشتم ترجمه قرآن نیز جداگانه انجام شود اما اختلاف نظر در انتخاب ترجمه بود.
کتابت متون دینی دیگری نیز انجام داده و یا در نظر دارید انجام دهید؟
مرتضی شعبانی: تا 4 سال پیش تنها تابلو برای نمایشگاه و کار خیر داشتم و بسنده نکردم به حالت سامطی و تمام گرایشهای نوین را تجربه کرده و به کار بردهام اما کتابی با چنین مشخصاتی کمتر امکان فروش دارد، 14 تابلو نیز به کربلا اهدا شد.
هدف شما از کتابت قرآن و برپایی نمایشگاه به نفع بیماران خاص و کودکان سرطانی چیست؟
مرتضی شعبانی: هر کس هدفی برای خود دارد و چیزی را دنبال میکند، دو انسان با هم تفاوت داشته و روحیههای متفاوتی دارند، من برای خدا و دل خودم کار میکنم و بهدنبال نام و نشان و شهرت نیستم.
آیا فرزندانتان هم راه شما را دنبال میکنند؟
مرتضی شعبانی: فرزندانم هنرمند هستند اما در سایر حوزههای هنری فعالیت دارند.
هنر منبع درآمدی شماست؟
مرتضی شعبانی: اعتقادی ندارم از هنر درآمد داشته باشم و درآمدی جز حقوق بازنشستگی ندارم و یک ریال از درآمد هنر را به خانه نبردهام.
همرزم شهید چمران و شهید صیاد شیرازی بودهاید از خاطرات آن زمان بگویید.
مرتضی شعبانی: سال 58 در قائله کردستان و آزادسازی گردنه صلوات آباد و قروه افتخار هلی بورنی با صیاد شیرازی و آزادسازی باشگاه افسران و بند آب را داشتم؛ با شروع جنگ در سال 59 و با توجه به اینکه روحیه سازگار با ارتش نداشتم به دنبال درخواست نیرو از تیپ پادگان قهرمان برای مأموریت و پیوستن به شهید چمران در روستای مالکیه سوسنگرد به این مأموریت اعزام شدم.
فرمانده تیپ میدانست پدر و برادم که بعدها به شهادت رسیدند در منطقه هستند با اینکه شغلم نفربری نبود مرا خواست که به اهواز بروم و نفربر را تحویل بگیرم و مأمور بشوم به سوسنگرد حتی به یاد دارم به شوخی گفت انشاءالله عمودی بروی و افقی برگردی گفتم انشاءالله اما توفیق نشد.
حتی روشن کردن نفربر را بلد نبودم یک نفر گفت مثل ماشین کار میکند، نفربر را از اهواز تحویل گرفتم و راهی شدم، نمیدانستنم نفربر با چرخهای شنی روی آسفالت سر میخورد در جاده که افتادم شب بود مثل پنکه دور خودم میچرخیدم و وقتی ایستاد دوباره راه را ادامه دادم غافل از اینکه مجددا به سمت اهواز میروم اما سرانجام خودم را به سوسنگرد رساندم.
خاطره دیگری که در ذهنم مانده آن زمان سربازی به ما دادند به نام صادق زرافشان با آموزش جزئی برای موشکاندازی توسط تانک، یک روز معاون شهید چمران به سنگر ما آمد و گفت دشمن یک دیدبانی دارد و ما هرچه آذوقه و مهمات و... جابجا میکنیم میبینند و میزنند، گفتم ما آن دیدبانی را میزنیم.
با نفربر و صادق رفتیم و صادق موشک را گذاشت روی تانک و زد فقط میدیدم که موشک تابدار حرکت میکند و دیدبان که متوجه شده بود از بالای دیدبانی که ارتفاع یک ساختمان 5-6 طبقه را داشت خود را به پایین انداخت و موشک با کلی صلوات به هدف خورد و شهید چمران به سرباز 50 هزار تومان و 10 روز مرخصی تشویقی داد؛ همین سرباز در یک عملیات روی مین رفت و از ناحیه پا مجروح و دو پایش را از دست داد.
انتهای پیام