چرا اسلام مرزبندی اعتقادی میان انسان‌ها قائل است
کد خبر: 3875613
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۶
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:

چرا اسلام مرزبندی اعتقادی میان انسان‌ها قائل است

گروه حوزه‌های علمیه ــ حجت‌الاسلام شاکرین با بیان اینکه اسلام بر تعامل مسلمانان با پیروان ادیان تأکید زیادی دارد، گفت: اسلام مرزبندی اعتقادی و تقسیم‌بندی ارزشی میان معتقدان به اسلام با سایر ادیان قائل است، این تمایز منطقی برای جلوگیری از درهم آمیختگی زیاد میان جامعه اسلامی با غیراسلامی است.

حمیدرضا شاکرینبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز، 12 بهمن‌ماه، در سومین جلسه الحاد مدرن در مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران) با بیان اینکه تمام رفتار دیندارن را نباید به نام دین نوشت، گفت: برخی  دینداران ممکن است هواهای نفسانی خود را توجیه دینی کنند؛ عبیدالله ملعون بعد از ماجرای کربلا خطاب به اهل بیت(ع) می‌گوید که دیدید خدا چگونه شما را خوار کرد! این فرد خود را مسلمان می‌داند و این جنایت را توجیه دینی می‌کند؛ این هوای نفس و فساد بنی‌امیه بود که به آن برچسب دینی زده بودند.

وی افزود: در حقیقت، امام حسین(ع)، سمبل حقیقت دینی و یزید و وابستگانش سمبل هواپرستی و دنیاطلبی بودند، ولی در دستگاه فکری بنی‌امیه، یزید یک مسلمان است و اهل بیت(ع) هم مسلمان؛ حتی ممکن است برخی افراد نمازشب‌خوان هم در برخی موارد تابع هواهای نفسانی خود باشند و آن را توجیه کنند، بنابراین نبای این رفتار دینی را دین بدانیم.

مبنای اسلام بر رواداری و مسالمت است

شاکرین با اشاره به نقل قولی از مارسل بوازار تصریح کرد: این شرق‌شناس می‌گوید: اولین مکتبی که مبنای حقوق بشر و زندگی مسالمت‌آمیز را پایه‌ریزی کرد و غرب از او گرفت، اسلام بود. این فرد، 5 کتاب در مورد حقوق اسلام نوشته و خودش حقوقدان است؛ یعنی مبنای اسلام بر مسالمت‌آمیز و رواداری زندگی است و اگر جنگی هم در اسلام بوده، دفاعی است و حتی در همین دفاع هم رفتارهای پیامبر(ص) را ببینید که چه ملاحظات اخلاقی را رعایت کردند؛ اسلام اصولی را رعایت کرده که دنیای مدرن به هیچ وجه رعایت نکرده‌ است.

این استاد حوزه با بیان اینکه نگاه اسلام بسیار منطقی و اخلاقی است، در پاسخ به این سؤال که دینداران یهودی، مسلمین را متهم به نجاست و مسلمین هم یهودیان را متهم به نجاست می‌کنند در حالی که برخی از این‌ها آدم‌ها، فارغ از عقیده افراد خیلی خوبی هستند، اضافه کرد: پاپ بندیکتدر چندین سال قبل، مطلبی علیه اسلام گفت و اسلام را به خشونت متهم کرد؛ یک یهودی علیه حرف ایشان مقاله نوشت و گفت که آقای پاپ اگر خوشبینانه قضاوت کنم اطلاعات شما ناقص است؛ بهترین سرزمین برای ما در دنیا، سرزمین‌های اسلامی است؛ زیرا غرب، یهودی‌ستیزترین منطقه در جهان است و یهودی‌ستیزی جریانی بسیار قوی در آنجا بوده و هست, اگر هولوکاست راست باشد در غرب مدرن رخ داده است نه در جهان اسلام.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تصریح بر اینکه حتی همین مباحث از خود غربی‌ها مطرح است، بیان کرد: در مورد نجاست پیروان ادیان دیگر فقها اختلاف دارند و حداقل اهل کتاب را نجس نمی‌دانند و اما اینکه می‌گوییم که فلان فرد یهودی و مسیحی خوب هستند، این موضوع به مبانی باز می‌گردد؛ یعنی اگر از لحاظ دینی، فردی نجس تلقی شد، یعنی دارای نقیصه بزرگ معنوی است؛ بنابراین در این صورت نباید دین را بکوبیم بلکه باید منطق دین را بفهمیم.

وی ادامه داد: یک پرسش این است که آیا حقایق معنوی درست هستند یا خیر؛ اگر درست هستند باید ببینیم قضاوت کدام فرد و گروه در نسبت نجس دادن به یکدیگر درست است؛ باید ببینیم که آیا حقایق معرفتی و ارتباط با خدا و دین اصالتی دارد یا نه؟ ممکن است چند رفتار خوب از یک نفر ببینیم، ولی در عین حال در ذهن او حقانیت دینی و معنوی اصلاً اهمیتی نداشته باشد. در نگرش دین، حقایق معرفتی و معنوی برتری وجود دارند که براساس آن می‌توان انسان‌ها را تقسیم‌بندی کنیم.

حمیدرضا شاکرین

پذیرش تبعیض منطقی در اسلام

شاکرین با بیان اینکه تبعیض بدون مبنا و تفاوت ناموجه از نظر اسلام پذیرفته نیست، ولی تفاوت دارای توجیه منطقی ایرادی ندارد، تصریح کرد: در سنجش میان مسلمین، یهودیان و مسیحیان معمولاً سنجش ناقص می‌کنند؛ یعنی چند خوبی از فرد غیرمسلمان می‌گیرند و بعد می‌گویند که این رفتارهای او از رفتار یک مسلمان بهتر است؛ به لحاظ دین اسلام، حق نداریم کسی را تحقیر کنیم، ولی کسانی که مادی فکر می‌کنند برای صلاحیت اعتقادی و معنوی ارزش قائل نیستند؛ لذا برای آن که جامعه دینی با جامعه غیردینی آمیختگی زیادی پیدا نکند و برخی افراد تحت تأثیر قرار نگیرند، برخی مرزها را گذاشته است وگرنه در بحث تعاملات بر صلح و تعاون در نیکی و اشتراک بر کلمه سواء و ... تأکید شده است.

استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: کسی اگر بیماری مسری داشته باشد، می‌تواند جمعی را آلوده کند؛ فردی که بیماری اعتقادی دارد، همین حالت برای او متصور است؛ افرادی که حقایق معنوی و دینی را قبول ندارند و آن را پوچ می‌دانند، می‌توانند مانند یک بیماری عمل کنند، به همین دلیل اسلام مرز قائل می‌شود.

وی با اشاره به کتاب جرج جرداق در مورد امام علی(ع) افزود: جرداق در کتابش داستان فرد مسیحی پیری را که مجبور به گدایی می‌شود و امام مقرری از بیت‌المال برای او تعیین می‌کند، آورده است؛ امام در اینجا فرقی میان مسیحی، یهودی و مسلمان قائل نیستند و می‌فرمایند که این فرد در جوانی به جامعه خودش خدمت کرده است؛ لذا نباید در پیری اینگونه رها شود، ولی در مرزبندی اعتقادی تفاوت وجود دارد.

شاکرین با بیان اینکه برخی دین را مروج خشونت، نابردباری و بی‌ارزش‌انگاری جان دیگران می‌دانند، تصریح کرد: هیچ کس نمی‌پذیرد که خشونت مطلقاً خوب یا بد است و دین هم این دو را قبول ندارد؛ چون اگر خشونت مطلقاً بد باشد، در این صورت عده‌ای اگر رفتارخشونت‌آمیز داشتند و تنها راه مواجهه با آنان همین خشونت بود چه باید کرد؟؛ در تمام مکاتب حقوقی، اخلاقی و نظامات سیاسی و اجتماعی در برخی موارد تجویز می‌شود؛ مثلاً کسی جلیقه انفجاری به خود بسته تا جمعیتی را بکشد، آیا در اینجا کشتن او برای نجات جان افراد زیاد دیگر ضد اخلاقی است؟؛ بنابراین آنچه اختلاف‌نظر است، میزان به کارگیری و جای به کارگیری خشونت است.

خشونت در حد ضرورت

وی افزود: منطق اسلام این است که اصل اولی همزیستی مسالمت‌آمیز است و خشونت تنها در حد ضرورت صورت می‌گیرد؛ اسلام هیچ خشونت نامعقولی ندارد و اگر دستور به دفاع، قصاص و ... است، در قبال خشونتی است که فرد یا افراد دیگری شروع کرده اند؛ وقتی کسی به سرزمین اسلامی حمله کند و یا فردی فرد دیگری را عامدانه و آگاهانه بکشد، قصاص و دفاع، خشونت نامعقول حساب نمی‌شود و همه دستورات اسلام این گونه است.

استاد حوزه علمیه اظهار کرد: دین اسلام مروج خشونت نیست و غالباً هم ادیان این طور هستند. گرچه در هر جامعه‌ای گروه‌های افراطی و خشونت‌گرا هستند؛ یکی از ارکان مهم در تمامی ادیان، اخلاق است، زیرا انبیاء بیشترین تلاش را برای رشد اخلاق در میان بشر داشتند، ولی وقتی فرد یا افرادی برخلاف مصالح عموم مردم و یا وارد میدان مبارزه با دین می‌شوند خشونت ضرورت دارد.

این پژوهشگر بیان کرد: اینکه گفته می‌شود دین نگاه بدبینانه به انسان دارد، مربوط به اسلام نیست، بلکه در مسیحیت وجود دارد؛ زیرا در نگاه مسیحیت حوا و آدم گناه کردند و این گناه، گناه نوع انسان شد؛ یعنی انسان ذاتاً گناهکار است که به نظر بنده نوعی تحقیر به انسان محسوب می‌شود. گرچه در میان مسیحیان هم تفسیر متفاوتی از این مسئله در حال رواج است و در آن تجدید نظر کرده‌اند؛ در تفکر اسلامی چنین چیزی نداریم و قرآن در آیات متعدد این موضوع تصریح دارد که انسان خودش می‌تواند معمار شخصیت خود باشد.

انتهای پیام
captcha