به گزارش ایکنا از لرستان، شهید ابوالقاسم باقری، از شهدای دوران دفاع مقدس استان لرستان 24 تیرماه سال 1344 در شهرستان ازنا از پدری بهنام محمدباقر متولد شد و تحصیلات خود را در رشته کارشناسی زبان فرانسه در دانشگاه اصفهان ادامه داد و در 19 اسفندماه سال 1365 در شلمچه به شهادت نائل آمد.که با نگاهی به کتاب «مرواریدهای کِیو» یادنامه شهدای دانشجوی استان لرستان تألیف پروانه قبادیکیا به معرفی زندگی و شهادت این دانشجوی شهید میپردازیم.
ابوالقاسم وقتی برادرش محمود در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید، مصمم شد تا بیشتر در راه برادر قدم بردارد.او متولد 26 تیرماه سال 1344 بود، روز تولدش مردم نیز شاد بودند، چون آن روز میلاد پیامبراکرم(ص) و امام جعفرصادق(ع) بود.
ابوالقاسم تحصیلاتش را تا پایان متوسطه در مدارس شاهد، شهید باهنر و دبیرستان شهید محمد رضیعی شهر ازنا سپری کرد.در روزهای انقلاب او نیز مبارزی فعال بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم، ابوالقاسم فعالیت مذهبی و انقلابی خود را در مدرسه ادامه داد.
او در کنار تحصیل کتب اعتقادی، سیاسی، مذهبی و اخلاقی مطالعه میکرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دبیرستان شهید رضیعی ازنا بود.
وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد با اشتیاق اخبار جبههها و رزمندگان اسلام را دنبال میکرد تا اینکه اولین بار در 25 آبانماه سال 1361 داوطلب حضور در جبهه جنگ شد.
او در منطقه زبیدات مشغول فراگیری آموزش تخریب مین شد و به علاوه در آنجا معلم قرآن همرزمانش بود، مدتی بعد از ناحیه دست مجروح شد و به زادگاهش بازگشت و پس از بهبودی مجدداً راهی جبهههای نبرد شد و در عملیات والفجر مقدماتی در 17 بهمنماه سال 1361 حضور یافت.
ابوالقاسم پس از شهادت برادرش محمود، در شهر ازنا به فعالیتهای انقلابی خود بیش از پیش ادامه داد همزمان در اوجگیری مبارزات مردمی علیه بنیصدر و نیز شهادت شهدای محراب و شهدای هفت تیر و شهید رجایی و باهنر، او با فعالیتهایی آگاهانه و در خط امام و اسلام، علیه این حرکت منافقین به مبارزه پرداخت.
ایشان روحیهای انقلابی و متین داشت، تشنه حق و عاشق امام خمینی(ره) بود. او همزمان با تحصیل در مقطع دبیرستان در جبهههای نبرد نیز حضور فعال داشت و در 25 بهمنماه سال 1362 در طرح «لبیک یا خمینی» شرکت نمود و به همراه دیگر جوانان راهی منطقه کردستان شد.
ابوالقاسم در جبهه کردستان از ناحیه سر و چشم مجروح شد و به بیمارستانی در اصفهان انتقال یافت و پس از بهبودی به ازنا بازگشت. بعد از گرفتن دیپلم در سال 1362 از دبیرستان شهید رضیعی ازنا، چند ماه را به عنوان مربی امور تربیتی در یکی از روستاهای ازنا(مرزبان) مشغول تدریس شد.
در سال 1363 با شرکت در آزمون سراسری دانشگاهها در رشته کارشناسی زبان فرانسه دانشکده زبانهای خارجه دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و راهی اصفهان شد. ابوالقاسم هم درس میخواند و هم در فعالیتهای انقلابی حضور داشت او از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان به شمار میرفت.عشق به حضور در جبهه باعث شد تا او دانشگاه را رها کند و داوطلبانه راهی نبرد با دشمن شود.
او در عملیات والفجر 8 که در بهمنماه سال 1364 رخ داد، شرکت کرد.پس از عملیات، ابوالقاسم دوباره به دانشگاه بازگشت اما مدتی بعد مجدداً دانشگاه را رها ساخت و در 25 بهمنماه سال 1365 آخرین اعزام خویش را به سوی نبرد با دشمن رقم زد.
ابوالقاسم با سپاهیان حضرت مهدی(عج) به جبهه نبرد اعزام شد و در گردان مالک اشتر لشگر 57 حضرت ابوالفضل(ع) مستقر و مسئولیت یک دسته را عهدهدار گردید.در همین ایام در نامهای برای خانوادهاش پنین بیان میدارد: «خدمت پدر و مادر عزیز و صبور سلام علیکم؛ خداوند عزیز بار دیگر به ما لطفی کرد و همراه عزیزان دانشجو و همکلاسی به دانشگاه اصلی و محل اخلاص و صمیمیت و دوستی آمدیم تا بر طبق وظیفه شرعی و الهی و مسئولیت یک فرد مسلمان به وظیفه خود عمل کنیم و یاریگر و ناصری برای انقلاب اسلامی باشیم.
از لحاظ درس، مسئله برای همه حل شده است و نگرانی نیست، مانند دفعه پیش و در ثانی با برادران دیگر به این فکر اتفاقنظر داشتیم که باید اسلامی باشد که ما بعد از اتمام درس بتوانیم به آن اسلام خدمت کنیم و الا درس خواندن ما بیهوده است و این مسئلهای است که هر فکر عاقل و مسلم در نظر دارد و من فکر می کنم این مطلب برای یک خانواده مذهبی و معتقد حل شده است و احتیاج به فلسفهبافی و مقدمهچینی ندارد چراکه ائمه معصومین راهنمای این راه در طول تاریخ بودهاند و قرآن آن را به طور صریح و واضح بیان کرده است و هیچ راه ایراد و بهانهای برای افراد مسلمان واقعی نگذاشته است و بهانهها، شایعات و سرزنشهای انسانهای رفاهطلب و سازشکار روی عقیده و اراده آنها هیچ تأثیر منفی نداشته بلکه موجب استواری و راسختر شدن عزم آنها شده است و ما که ادعای پیروی از آنها را داریم میبایست آنچنان باشیم که آنها بودند».
در گزیدهای از وصیتنامه شهید ابوالقاسم باقری، آمده است: «ای مردم ادای حق هر نعمت شگرگذاری مخلصانه است.
این نعمات عزیز الهی را شکرگذاری کنید تا خداوند برکاتش را بر شما نازل کند که این وعده خداست به هوش باشید که در مصاف با مشکلات و فتنهها و امتحانات صبر و طاقت از کف ندهید و زبان به کفران این نعمات باز نکنید که حجت بر همه تمام شده و راه توجیحی در قیامت نخواهد بود و این را خود میدانید که خداوند مردم ناسپاس را دوست نمیدارد و آیا این حیف نیست که انسان از علما، عارفان، عاشقان و معلمان اخلاق دست بردارد و متوسل یک مشت کاهل نماز و وابستگان به ظواهر دنیوی و منافقین شود؟
برادران عزیز و بزرگوارم! اسلام را، امام را، قرآن را، نماز را آنچنان که دارید محکم نگه دارید که شفیع ما در روز قیامت باشد که محمد(ص) و آلمحمد(ص) را شادات از داشتن چنین پیروانی کنید و فقط از او در دفع مشکلات یاری طلبید.دوستان، همدرسان، عزیزان! جوانیتان را دریابید و توشه از بهر آن باقی برگیرید».
ابوالقاسم سرانجام در 19 اسفندماه سال 1365 در منطقه شلمچه در اثر اصابت ترکش خمپاره به بدنش به شهادت رسید.
انتهای پیام