عطیة العوفی روایت میکند: ... جابر به حالت غش روی مزار [امام حسین(ع)] افتاد؛ به صورتش آب پاشیدم؛ به هوش آمد. آنگاه سهبار گفت: یا حسین(ع)! سپس گفت: آیا دوست جواب دوستش را نمیدهد؟ آنگاه گفت: چگونه میتوانی جواب دهی، در حالیکه بین بدن و سرت فاصله افتاده است؟ [بحارالانوار، جلد 68، صفحه 130]