وقایع کربلا تنها درس گریه و عزاداری نیست
کد خبر: 4159102
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۱
درس‌نامه سبک زندگی عاشورایی/ 3

وقایع کربلا تنها درس گریه و عزاداری نیست

تاریخ همزمان با ثبت و ضبط وقایع جانسوز کربلا، مصادیق متعددی از حیا و عفاف مردان و زنان عاشورایی را نیز نقل کرده است که در این یادداشت برخی از این مصادیق را مرور می‌کنیم، چراکه واقعه کربلا، تنها درس گریه و عزاداری نیست بلکه باید از آن درس عفت و حجاب بگیریم.

حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریمحجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده، نوشته است: تاریخ، همزمان با ثبت و ضبط وقایع جانسوز کربلا، مصادیق متعددی از حیا و عفاف مردان و زنان عاشورایی را نیز نقل کرده است که در این یادداشت برخی از این مصادیق را مرور می‌کنیم: یکی از مهمترین نمادی باقی مانده از تاریخ کربلا، «پایبندی به پوشش کامل اسلامی برای بانوان» و «حیا و غیرت برای مردان» حتی در سخت‌ترین شرایط است. این استقامت سبب تداعی معانی بلند و حاکی از پر رمز و راز بودن حکمت حیا و پوشش اسلامی است. برخی از مظاهر حیا و عفاف در کربلا عبارتند از:

الف- تقاضای چادر

به نقل شیخ مفید: «وَ سَأُلَتْهُ النِّسْوَةُ لِیسْتَرْجِعَ مَا أخِذَ مِنْهُنَّ لِیتَسَتَّرْنَ بِه؛ زنان از عمر سعد خواستند تا آنچه از آنان گرفته شده، بازگردانده شود تا خود را با آن بپوشانند.»(الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 113 )


بیشتر بخوانید:


اما چون آن خواسته اثری نداشت و دستور عمرسعد کارساز نشد و کسی چادر‌ها را بازنگرداند، این بار تقاضای خود را به‌گونه‌ای دیگر و به فردی دیگر ابراز کردند. عمر بن سعد اسرای اهل حرم را به کوفه برد هنگامی که نزدیک کوفه رسیدند، اهل کوفه برای تماشای اسرا اجتماع کردند. یکی از زنان کوفی که بر بامی ایستاده و بر آنان مشرف بود، پرسید: «مِنْ أْی الأَسَاَری أنْتُن؟؛ شما‌ها از کدامین اسرا هستید؟» جواب دادند: «َنحْنُ أسَاَری مُحَمَّدٍ؛ ما اسرای آل محمد هستیم.»

زن از بام پایین آمد و هر چه چادر، مقنعه، روسری و پارچه‌ای که داشت جمع کرد و به آنان داد و آنان خود را پوشانیدند.»(مثیر الأحزان، ص 85)

سؤال مهم و قابل تأملی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا کاروان اسرا با آنکه گرسنه بودند نان و خرما را قبول نکردند، ولی چادر و مقنعه‌ها را قبول کردند؟ آیا نمی‌خواهند بفهمانند که حجاب اهمیتش بسیار زیاد است و حتی می‌توان عطیه‌های دیگران را قبول کرد و با آن خود را از دید نامحرم حفظ کرد؟ آیا پایبندی به حجاب و حیا نمی‌تواند نمادی با تداعی معانی بلند در انقلاب حسینی باشد؟ آیا این‌ها زنان ما را به رعایت حجاب در هر حال و هر موقعیت و با هر وسیله دعوت نمی‌کند؟

پرواضح است که حجاب نشانه کرامت و ارجمندی زن مسلمان است و زنان عاشورایی و زینب‌گونه که پیامبران حریت و آزادگی و آیات عصمت و عفت بوده و هستند، حفظ کرامت و شخصیت خود را بر همه چیز مقدم می‌دارند.

ب- تقاضای حضرت سکینه از سهل بن سعد

«صاحب مناقب از سهل بن سعد نقل می‌کند که در مسیر بیت‌المقدس، به شام رسیدم. دیدم مردم شاد هستند و به یکدیگر بشارت می‌دهند. زنان به دف‌زنی و پایکوبی مشغول‌اند. پیش خود گفتم: اهل شام عیدی ندارند که ما ندانیم. از گروهی که کناری ایستاده بودند از علت این شادمانی سؤال کردم. گفتند: این سر حسین(ع) است که از عراق به شام هدیه شده است. گفتم: عجیب؟! سر حسین(ع) را می‌آورند و مردم چنین شادی می‌کنند.

ناگهان اسب‌سواری را دیدم که بر نیزه‌اش سری است که بسیار شبیه سر رسول‌الله(ص) است و ناگهان پشت سر او زنانی را دیدم که بر شتران بدون جهاز سوارند. به اولین نفر آنان، نزدیک شدم و عرض کردم: «ای دخترک، تو کیستی؟» گفت من سکینه دختر حسینم.

گفتم: حاجتی داری؟ من سهل بن سعد هستم. جد تو را دیده‌ام و سخنش را شنیده‌ام.

گفت:‌ ای سعد! به کسی که این سر به دست او است بگو: سر را جلوتر ببرد تا مردم مشغول تماشای آن شوند و چشم‌شان به اهل بیت رسول‌الله(ص) نیافتد. سهل می‌گوید: نزد صاحب سر رفتم و گفتم خواسته‌ای دارم که اگر برآوری، چهارصد دینار به تو خواهم داد. گفت: خواسته‌ات چیست؟ گفتم: این سر را از کجاوه جلوتر ببر، او انجام داد و من آنچه وعده داده بودم به او دادم.»(بحارالأنوار، ج 45، ص 127)

اگر هر دینار طلا یک مثقال بوده است معلوم می‌شود 400 دینار بیش از یک‌هزار و 500 گرم طلا خواهد شد و از اینکه کسی این مقدار طلا می‌بخشد تا تنها بعضی از زنان اهل بیت رسول‌الله(ص) کمتر مورد دید واقع شوند، اهمیت حفظ حجاب به خوبی روشن می‌شود.

متأسفانه امروزه در جامعه ما برخی از زنان و دختران با آرایش غلیظ وارد کوچه و خیابان می‌شوند فقط برای اینکه دیگران آنان را ببینند. پدران و شوهران این‌ها نیز مانع نمی‌شوند و گاهی مشوق این رفتار حرام آنان نیز می‌گردند.

ج- پنهان داشتن خود از نامحرمان

پس از چند روزی که اسرا در کوفه ماندند، آنان را به‌سوی شام روانه کردند. در هنگام حمل و نقل اسرا از مکانی به مکان دیگر، آنان را همانند اسرای کفار و گاه بدون پاسداشت حرمت آنان از نظر امکان حفظ کامل حجاب، انتقال می‌دادند و این کار، اعتراض اهل بیت(ع) و حضرت سجاد(ع) را برمی‌انگیخته و آنان برای حفظ حجاب از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کردند و حتی اگر لازم بود، به خواهش و تمنا نیز متوسل می‌شدند.

در حالی که امام حسین(ع) یا اهل حرم، هرگز برای امور مادی به دشمن متوسل نشده‌اند یا التماس نکرده‌اند؛ و حتی یک مورد هم پیدا نمی‌شود که مثلاً امام حسین(ع) از دشمن طلب آب کرده باشد و باز هیچ موردی نمی‌یابید که اهل حرم پس از اسارت از دشمن تقاضای نان، آب و سایر امور مادی را داشته باشند، ولی دقت در حوادث شام، اصرار بانوان بر حفظ پوشش و حجاب و دور نگه داشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن می‌کند.

سید بن طاووس(ره) نقل می‌کند: «وقتی اسرا به دمشق نزدیک شدند، ام کلثوم به شمر نزدیک شد و گفت: از تو درخواستی دارم. شمر گفت: درخواستت چیست؟ گفت: هنگامی که خواستی ما را به شهر وارد کنی، از دروازه‌ای که تماشاچیان آن کمتر باشند وارد کن و به مأموران پیشنهاد کن سر‌ها را از بین کجاوه‌ها بیرون ببرند و از ما دور کنند، زیرا ما از بس در چنین حالتی و چنین وضعی مورد دید واقع شدیم خوار و ذلیل شدیم. ولی شمر از بس ظالم و یاغی بود، دستور داد سر‌ها را بر نیزه‌ها در بین کجاوه‌ها قرار دهند و آنان را با آن حال از بین تماشاچیان عبور داد.»(سید بن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 174)

از این حوادث، پلیدی، خباثت و کفر و کینه بیش از حد مخالفان آنان روشن می‌شود. دشمنان با برنامه نفوذ نیز در صدد محو آثار اسلام بودند و تلاش می‌کردند حجاب و پوشش شرعی را بی‌ارزش و منسوخ نشان دهند. از این روست که با تقاضای ام‌کلثوم مخالفت می‌کردند.

د- اعتراض به سلب پوشش از اهل حرم

وقتی اسرای اهل بیت(ع) را وارد شام کردند و آنان را به مجلس یزید بردند و او با تکبر به بیان افتخارات و پیروزی‌های خود پرداخت، برخی از اهل بیت(ع) سخنانی گفتند. آن‌گاه حضرت زینب(س) به پا خاست و با بیان آیاتی از قرآن، استهزاگری یزید را ناشی از تکذیب آیات الهی و مهلت دادن خداوند به او را برای افزون شدن گناهان او و سرانجام گرفتار شدنش به عذاب الهی دانست. سپس فرمودند: «أمِنَ اْلعَدْلِ یا اْبنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُک حَرَائِرَک وَ إمَاءَک وَ سَوْقُک بنَاتِ رسُولِ اللهِ سَبَایا قَدْ هَتَکتَ سُتُوَرهُنَّ وَ أبْدَیتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إَلی بَلَد»(طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج ،ج 2، ص 308) یعنی آیا این عدل است،‌ ای فرزندان آزاد شده که تو زنان و کنیزکان خود را در پشت پرده و حجاب نگاه داری و دختران رسول‌الله(ص) در حالت اسیری، در حالی که پوشش‌های آنان برداشته شده و چهره‌های آنان آشکار ساخته شده و دشمنان آنان را از شهری به شهر دیگر برانند؟»

با این توصیفات حضرت زینب(س) و فرزندان پیامبر(ص) چه با سخنان و چه با منش رفتاری‌شان ارزش‌های والای انسانی و اخلاقی و یادآور کرامت انسانی زن در سایه عفاف و حجاب تأمین شدند.

نکته مهمی که حضرت زینب(س) از آن سخت آزرده شده، این است که زنان یزید پوشید‌‌اند و او و زنان دیگر پوشش کامل ندارند و به همین جهت نمی‌گوید: زنان تو در کاخ و اسیران در کوخند یا زنان تو سیر و اسیران گرسنه‌اند؛ بلکه تنها و تنها بر حجاب اصرار می‌کند. علاوه بر این باید توجه داشت که پوشش به‌طور کامل برداشته نشده، اما با این وجود این چنین نسبت به آن حساسیت به خرج داده جزع و فزع می‌کردند.

آری امام حسین(ع) نسبت به حفظ حریم اهل بیت و حفظ آنان از معرض نامحرمان از هیچ تلاش و حرکتی فروگذاری نکرد و خود آن بزرگواران نیز در کربلا و در طول اسارت، هیچ‌گاه و هیچ لحظه از حفظ حجاب و عفاف خود غفلت ننمودند.

هر یکی از این صحنه‌ها می‌تواند برای جامعه امروز ما درس‌آموز باشد؛ بنابراین خواهرم، برادرم از واقعه کربلا، تنها درس گریه و عزاداری نگیرید. درس عفت بگیرید، درس حجاب بگیرید. معرفت خود را نسبت به کربلا و عاشورا بیشتر کنید. امام من و شما هنوز هم تشنه لبیک است.

«عصر عاشورا وقتی دشمن به خیمه‌ها حمله کرد و آن‌ها را به آتش کشید، حضرت زینب(س) محضر امام سجاد(ع) آمدند و کسب تکلیف کردند. امام به عمه‌اش زینب(س) فرمودند، بگو بچه‌ها به میان بیابان‌ها فرار کنند و پراکنده شوند، در ضمن فرار، قضیه‌ای برای دختر امام حسین(ع) به نام فاطمه‌صغری اتفاق می‌افتد. عربی از سپاهیان یزید او را دنبال می‌کند. آن عرب با ته نیزه به پشت دخترک می‌زند و هنگامی که بر زمین می‌افتد، او آن چنان گوشواره‌های دخترک را از گوشش بیرون می‌کشد که گوش‌هایش پاره می‌شوند. آن‌گاه که به هوش می‌آید، سر خود را در دامن عمه‌اش زینب(س) می‌بیند، در این حال اولین درخواستی که دارد این است: عمه جان آیا پارچه‌ای پیدا می‌شود تا با آن سرم را از چشم نامحرمان بپوشانم؟

دختر دلسوخته به عمه‌اش نگفت، سه روز است که آب نخورده و تشنه‌اش است، نگفت که گوش‌هایش درد می‌کند، نگفت که او را شلاق و تازیانه زده‌اند. نگفت پدرم کجاست. نگفت برادرم کجاست. نگفت عمویم کجاست. فقط وقتی متوجه شد که چادر به سر ندارد با گریه التماس کرد: عمه جان! چادر ندارم! آیا چادری نداری که خود را با آن بپوشانم؟ حضرت زینب با چشم‌های پر از اشک فرمود: دخترم؛ چیزی برای ما باقی نگذاشته‌اند.»(گوهر صدف، ص 57)

غیرت در سخنان معصومین(ع)

رسول اکرم(ص): «اَلغَیرَةُ مِنَ الایمانِ و َالمِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛ غیرت از ایمان است و بى بند و بارى از نفاق.»(نهج‌الفصاحه ص 587، ح 2045)

امام صادق(ع): «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّم‏ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا: همانا خداوند تبارک و تعالی با غیرت است و مردان غیور را دوست دارد و از همین رو، زشتى‌ها را چه آشکار و چه پنهان حرام کرده است.»(کافى(ط-الاسلامیه) ج5، ص 535 و 536، ح1)

امام على(ع): «إِیّاکَ و َالتَّغایُرَ فى غَیرِ مَوضِعِ غَیرَةٍ فَإِنَّ ذلِکَ یَدعُو الصَّحیحَةَ إِلَى السُّقمِ وَ البَریئَةَ إِلَى الرَیبِ: از غیرت نابجا بپرهیز، زیرا این کار، زن درستکار را به انحراف و زن پاکدامن را به تردید مى‌کشاند.»(نهج‌البلاغه(صبحی صالح) ص 405، از نامه 31)

پیامبر(ص): «کانَ إِبراهیمُ أَبى غَیورا و َأَنَا أَغیَرُ مِنهُ وَ أَرغَمَ اللّه أَنفَ مَن لا یَغارُ مِنَ المُؤمِنینَ: پدرم ابراهیم با غیرت بود و من با غیرت‌تر از اویم. خدا بینى مؤمنى را که غیرت ندارد، به خاک مى‌مالد.»(بحارالأنوار(ط-بیروت) ج100، ص 248، ح 33)

امام على(ع): «یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُون: ‏‌ای مردم عراق؛ خبر یافتم که زنان شما در راه‌ها پهلو به پهلوی مردان می‌زنند آیا شرم نمی‌کنید؟» (کافی(ط-الاسلامیه) ج 5، ص 537)

«أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوج‏: آیا شما (مردان) حیا نمى‏‌کنید و غیرت نمى‌ورزید، زنانتان به بازار‌ها رفته و مزاحم بیماردلان می‌گردند.» (کافی(ط-الاسلامیه) ج 5، ص 537)

مرد در خانه و نسبت به خانواده‌اش نیازمند رعایت سه صفت است هر چند در طبیعت او نباشد: خوش‌رفتارى، گشاده‌دستى به اندازه و غیرتى همراه با خویشتن‌دارى.

انتهای پیام
captcha