یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‎‌‏ام
کد خبر: 4159072
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۰
شکوه شور عاشورا در شعر سرخ روزگار ما/ «ما هرچه داشتیم به پای تو ریختیم»

یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‎‌‏ام

استاد محمدعلی مجاهدی در کنار شکوه نام و قلمش در حوزه ادب دینی، به عنوان مبدع واژه «شعر آیینی» در ادبیات معاصر ایران در دفتر شعر عاشورایی «ما هرچه داشتیم به پای تو ریختیم» علاوه بر قسمت بخشی از ناب‌ترین سوگ‌سروده‌های سرخ خود با مخاطب؛ فصل مهمی از جریان‌شناسی و آسیب‌شناسی شعر عاشورایی طی تاریخ هراز ساله آن را مورد تدقیق قرار داده است.

«شکوه شور عاشورا در شعر سرخ روزگار ما» عنوان سلسله مطالبی درباره کتب شعر عاشورایی است که در ایام محرم در ایکنا منتشر می‌شود.

نهضت عاشورا به تحقیق و بی‌تردید زیربنای فرهنگ شیعی است و آن‌چه که نقطه عطف فرهنگ شیعی به شمار می‌رود واقعه و فاجعه عظیم و غم‌بار کربلاست. در این میان ادبیاتی که به محور پرگار کربلا متولد شده و پای به عرصه وجود گذاشته، ادبیاتی مستقل، خاص و ارادتمند به واقعه دشت نینوا و صحرای کربلاست.

مصاحبت حادثه عظیم و بزرگ عاشورا از جهات مختلف تا به امروز در هزاره شعر فارسی به میان آمده و در طبع شیرین شاعران سرزمینمان نشسته است. اما بسیاری از رازهای بنیادین این قیام و آن شهادت همچنان به دلیل عظیم بودن اتفاق نیازمند تدقیق، تحقیق، تأمل و پژوهش است و کیست که انکار کند یکی از مهم‌ترین ابعاد متنوع و مهم این حادثه بُعد «عرفانی» آن است.

امروز به‌همین سبب است که به جرأت می‌توان گفت و مدعی بود که در کمتر حادثه‌ای شاعران در تمامی جهان‌ها ازجمله در ایران غرورانگیز و پر تمدن به سان این حادثه به میدان آمده و با غم‌گساری و حزن درونی، حماسه و خروشی بیرونی را از بطن و متن واقعه بر زبان و اندیشه را بر بلندای طبع شاعرانه‌شان جاری ساخته‌اند.

اینگونه بود که شعر و ادب عارفانه ایران با درنوردیدن قلمرو ذوق و روح شاعر و هم‌نشینی با دنیای «عقل» و «اندیشه» او و البته در این ‌میان طبع شیرین و ذوق نمونه‌گون شاعر، ثمره عالی‌اش را در منظومه‌های پرشکوه و آثار شاعران سترگ ایرانی به مخاطب ارزانی داشته است.

بخش پنجم این سلسله مطالب که همزمان با روز ادبیات آیینی است به کتاب استاد محمدعلی مجاهدی؛ پدر شعر آیینی یعنی «ما هرچه داشتیم به پای تو ریختیم» تعلق دارد که توسط انتشارات فصل پنجم به چاپ رسیده است.

سه شنبه /// چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‎‌‏ام...

سنگینی نگرشی احساسی در قیاس با ارزش‌های حماسه عاشورا

در مورد قیام عاشورا و تاثیر آن بر ادبیات فارسی شاید اغراق نباشد اگر گفت که قدمت گونه «شعر سرخ» در زبان فارسی پیشینه‌ای به بلندای تاریخ هزاره نظم فارسی دارد. در این گونه شعری (شعر عاشورایی) از نیمه اول سده چهارم هجری قمری از کسائی مروزی تا زمان حاضر به مدت ۱۰ قرن تطورات ساختاری و محتوایی بسیاری صورت گرفته که عوامل بسیاری در این تحولات دخیل بوده‌اند.

در کنار این مهم و در سایه جایگاه والا و بالای اباعبدالله(ع) میان ایرانیان شیعه، قرائت متمرکز بر نگرشی حزن‌اندود و احساسی از فرهنگ عاشورا در زبان فارسی و شعر ما راه خود را پیدا کرد که این امر باعث شده است جنبه‌های ارزشی، «فرهنگ عاشورایی» و «نهضت حسینی» آنگونه که بایسته و شایسته است مورد عنایت شاعران آئینی ما قرار نگیرد.

از اواخر نهضت مشروطه و به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رویکرد جدی شاعران معاصر به مقوله‌های ارزشی فرهنگ عاشورا، باعث شده آثاری که در این میان با زمینه حماسه حسینی آفریده شده است، از نظر محتوایی چندان پُر رنگ نباشند.

بر همین اساس است که مهدی شادکام اوغانی پژوهشگر و منتقد ادبی کشورمان در مقاله‌ای مبسوط  با عنوان «عاشورا در آینه شعر کهن فارسی» با اشاره به این مهم اینگونه آورده است: «تردیدی وجود ندارد که ما قرائت‌های بسیاری از فرهنگ عاشورا در اختیار داریم، قرائت ارزشمند شهید مطهری (حماسه حسینی) و کتاب محدث نوری (نفس المهموم) از آن جمله‌اند که شعرای ما باید با مطالعه و بررسی حماسه حسینی شهید مطهری و کتاب محدث نوری به جنبه‌های ارزشی فرهنگ عاشورا بیشتر عنایت کنند و مقوله‌های ارزشی قیام عاشورا را به تصویر کشند.»

رفع خلاء آسیب‌های «شعر سرخ» بعد از انقلاب اسلامی

از مقوله‌های ارزشی قیام عاشورا، جنبه «حریت»، «آزادگی» و «از هم گسستن شیرازه‌های بندگی» است که در فرهنگ عاشورا یکی از مفاهیم کلیدی به شمار می‌رود. نکاتی که هر چند تا پیش از این در حوزه آسیب‌شناسی گونه «شعر سرخ» بیبشترین ارجاع و اشاره را از سوی اهل اشارت داشت اما خوشبختانه طی دو الی سه دهه اخیر و در سایه توجه گسترده به شعر عاشورایی در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب، شاهد توجه مطلوب شاعران به مقوله‌های ارزشی «نهضت حسینی» و «حماسه عاشورا» هستیم.

شادکام اوغانی در فصلی دیگر از همان مقاله به این مهم ارجاع داده است که: «در شعر عاشورا بایدها و نبایدهای بسیاری مطرح است، که اگر شعرای توانمند معاصر به آن‌ها توجه کنند در خلق آثار عاشورایی آن خلاء محسوس که در پیشینه شعر عاشورایی در زبان فارسی از نظر رویکرد جدی به مفاهیم ارزشی وجود دارد، پر خواهد شد.»

بیان عینی و ملموس، زبان ساده و صمیمی، تصویرسازی و ترسیم‌سازی، تنوع در وزن، استفاده از قالب‌های نو وآزاد -تنوع در قالب‌های شعری-، روایت جزء به جزء حادثه کربلا، ارج دادن به غنای محتوایی آثار عاشورایی، طبقه‌بندی موضوعی و پرداختن به مسائل عاشورا و ... از جمله مولفه‌هایی است که شاعران معاصر در سوگ‌سروده‌های سرخ عاشورایی‌شان تا حد مطلوب رعایت کرده‌اند.

سه شنبه /// چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‎‌‏ام...

شاعران عاشورایی و نبایدها به روایت استاد مجاهدی

اما در این میان نبایدهایی نیز مطرح است که در شعر عاشورایی لازم است مورد توجه قرار گیرد.

الف) یک شاعر موفق آئینی شاعری است که مستندات قابل ارائه را که به آن می‌پردازد در اختیار داشته باشد و از کلی‌گویی و اوصاف کلی که به شعاری شدن شعر عاشورایی می‌پردازد، بپرهیزد.

ب) پرهیز از به تصویر کشیدن شنیده‌ها، خصوصا اگر ریشه در مطالب واهی و خرافی داشته باشد از دیگر مولفه‌های شعر عاشورایی است که باید مورد عنایت شاعران قرار گیرد.

ج) پرهیز از بیان مفهومی و غیرعینی که دامنه تاثیر آثار عاشورایی را بسیار کوتاه و گاه به حداقل می‌رساند. همچنین پرهیز از القای مستقیم و بی‌واسطه پیام و رسالت عاشورا، پرهیز از گذشته‌گرایی و ... از نبایدهای شاعران امروز شعر عاشورایی است.

د) اگر شعرای آئینی نسبت به مسائل روز آگاهی کامل نداشته باشند، در ارزیابی این گونه مسائل به بیراهه خواهند رفت. بی‌تفاوتی به مسائلی که ریشه در باورهای مذهبی مردم دارد، به تدریج به بی‌رنگ شدن ارزش‌های عاشورایی در جامعه ما خواهد انجامید. در حالی که اصلی‌ترین وظیفه شعر آیینی در روزگار ما، پاسداری از ارزش‌هایی است که در فرهنگ عاشورا موج می‌زند.

اینها بخش‌های از رویکردها، دیدگاه‌ها و نظرات استاد محمدعلی مجاهدی پدر شعر آیینی و از قله‌نشینان ادبیات عاشورایی کشورمان است که درباره مهمترین ویژگی‎‌های شعر و شاعر عاشورایی از او پیش از این منتشر شده است.

سه شنبه /// چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‎‌‏ام...

میراث خالق واژه «شعر آیینی»

استاد محمدعلی مجاهدی از نخستین افرادی بود که به تحقیق و بررسی در شعر شیعی پرداخت و نظریات و مستندات بسیاری را به جامعه ادبی معرفی کرد.

حتی واژه «شعر آیینی» از پیشنهادات این شاعر و پژوهشگر به نام ادبیات دینی و به ویژه شعر سرخ کشورمان است که امروزه در سطح جامعه بسیار فراگیر شده است.

مجاهدی در تعیین قلمروی شعر آیینی معتقد است که «از اشعار توحیدی و مناجاتی گرفته تا پندیات و اشعار اخلاقی به همراه اشعاری که در مدح و مراثی ذات مقدس ائمه اطهار(ع) است، گستره شعر آیینی را تشکیل می‌دهند.»

کتاب «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی» مجموعه‌ای از تحقیقات و نظریات مجاهدی درباره شعر عاشورایی است و در آن تاریخ شعر عاشورایی، شاعران این حوزه، تفکیک و تفسیر موضوعی اشعار عاشورایی و… بیان شده است.

مجموعه دیگری که مجاهدی در آن به بررسی شعر عاشورایی پرداخته است، «کاروان شعر عاشورایی» است؛ کتابی که در آن زندگی‌نامه و شعر شاعران عاشورایی از سده سوم هجری تاکنون آورده شده است.

دیگر اثر تحقیقی استاد مجاهدی «سیری در قلمرو شعر نبوی» است که اشعاری که به ستایش و مدح رسول‌الله(ص) پرداخته‌اند، در آن مورد بررسی قرار گرفته است.

لذت حماسه و غایت عزت

اشعار استاد محمدعلی مجاهدی از بهترین نمونه‌های شعر آیینی به شمار می‌رود و در سرودن اکثر آنها «شکوه»، «خلوص» و «عظمت» اهل‌ بیت(ع) مد نظر بوده است. مهمترین ویژگی شعر استاد مجاهدی آن است که از مرثیه‌گویی مدام می‌گریزد و عزت و حماسه، پررنگ‌ترین نقش را در اشعارش دارند.

نکات عرفانی در اشعار مجاهدی موج می‌زند و به قول خودش این نوع نگاه را همنشینی با بزرگان و عارفانی چون شیخ جعفر مجتهدی و آیت‌الله کشمیری به او هدیه داده است.

زبان اشعار استاد مجاهدی زبانی نو و پویا است؛ به گونه‌ای که شعرهایش منحصر به زمان خاصی نیست و همه نسل‌ها با آن می‌توانند رابطه برقرار کنند. این پویایی در مضمون اشعار او نیز به خوبی مشهود است.

سه شنبه /// چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‎‌‏ام...

ما هرچه داشتیم به پای تو ریختیم....

کتاب «ما هرچه داشتیم به پای تو ریختیم» مجموعه غزل‌های عاشورایی استاد محمدعلی مجاهدی (متخلص به پروانه) است که بعد از تجربه چاپ نخست در  سال ۱۳۹۱ تا به امروز بارها و بارها چاپ مجدد آن روانه پیشخوان کتابفروشی‌ها و علاقه‌مندان پرشور شعر آیینی و غزلِ سرخ عاشورایی کشورمان شده است.

استاد محمدعلی مجاهدی که اغلب ما او را با غزل ماندگار «چنگ دل آهنگ دلکش می‌زند / ناله عشق است و آتش می‌زند / قصه دل، دلکش است و خواندنی است / تا ابد این عشق و این دل ماندنی است...» می‌شناسیم در سرایش مجموعه غزل عاشورایی «ما هرچه داشتیم به پای تو ریختیم»، زبان، لحن، روایت و نگرش متفاوت و ماندگاری را در قالب غزل سرخ به مخاطبانش ارائه داد که در ادامه یکی از غزل‌های این مجموعه را با هم مرور می‌کنیم.

آنچه از من خواستی با کاروان آورده‎‌‏ام

یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‎‏ام

از در و دیوار عالم فتنه می‌‏بارید و من

بی‏‌پناهان را بدین دارالامان آورده‎‏‌ام

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست

کاروان را تا بدین‏جا با فغان آورده‎‏‌ام

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم

یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‎‌‏ام

قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش‏‌تر است

چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‎‌‏ام

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود

از برایت دامنی اشک روان آورده‎‏‌ام

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم

یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‎‏ام

تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو

در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‎‏ام

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد

گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‎‏‌ام

گزارش و روایت از امین خرمی

انتهای پیام
captcha