رسانهها انعکاسدهنده اخبار رویدادها هستند و اصلاً یکی از تعاریف خبر «بیان یک رویداد» است. بنابراین ابتدا باید رویداد رخ دهد تا خبرنگار بتواند آن را تولید و توسط رسانهاش منتشر کند. این موضوع در رویدادهای فرهنگی هنری که اغلب در عصر و شب اتفاق میافتند اهمیت بیشتری دارد چراکه خبرنگاران به دلیل شتاب لازم در اطلاعرسانی و کمبود وقت خود سرعت بیشتری میگیرند تا خبرها را در همان روز منتشر کنند.
از طرفی اغلب هنرمندان تا ساعات 11 در دسترس نیستند به ویژه آنهایی که به واسطه نوع شغل خود نظیر سینما یا تئاتر فعالیت شبانه دارند را میشود ساعت 13 به بعد پیدا کرد. حالا که ساعات اداری از هشت تا 16 به شش تا 13 تغییر پیدا کرده است خبرنگار بههیچوجه نمیتواند به برخی افراد در ساعات اداری این سه ماه پیش رو دستیابی داشته باشد.
نکته دیگر پوشش خبری برنامههای فرهنگی هنری است که مشخص نیست ساعات برگزاری آنها هم تغییر میکند یا نه چراکه رویدادها با حضور هنرمندان برگزار میشوند و اگر هنرمندان در ساعات زیر 13 حاضر به حضور نباشند برنامهای هم برگزار نخواهد شد و اگر ساعت 13 به بعد برگزار شود خبرنگاری برای پوشش وجود ندارد!
با توجه به این معمای پیچدرپیچ پر تناقض راهکارهای زیر جهت ارائه به مسئولان محترم مربوطه به ذهن میرسد:
یک/ دولت برای همه خبرنگاران «سرای خبر» یا چنین چیزی را از ساعت 13 به بعد برپا کند تا توانایی انجام وظایف را داشته باشند.
دو/ هنرمندان ساعت خواب خود را تغییر داده و از 13 تا شش بخوابند و باقی را بیدار باشند.
سه/ تمامی برنامههای تلویزیونی اعم از شبکههای داخلی و خارجی و به ویژه اخبار، سر ساعت 21 خاموشی بزنند تا مردم با ذهن آرام بخوابند.
چهار/ خبرگزاریها مثل مدارس این سه ماه را تعطیل کنند.
پنج/ خبرنگاران از ساعت شش تا 13 سؤال طرح کنند و هنرمندان از 13 تا شش برای آنها پاسخ بفرستند.
شش/ مراسم در همان ساعات قبلی برگزار شوند و ویدئوی ضبط شده آنها برای خبرنگاران ارسال شود تا شش صبح پیاده و ارسال کنند.
هفت/ هر هنرمندی که سحرخیزتر است در امر اطلاعرسانی کامرواتر شود.
هشت/ دولت حرف خود را پس بگیرد، ساعات را برگرداند و با کمبود انرژی بسازد.
نه/ ملت سه ماه بیخیال فرهنگ و هنر شوند به ویژه اینکه در این سه ماه به دلیل ضعف شدید اقتصادی، مردم اغلب مشغول اسبابکشی و دیدار صرف از مراکز خرید جای سفرهای تابستانی هستند.
ده/ ساعات را شش ساعت جلو بکشیم که با ساعت بیولوژیک هنرمندان تنظیم شود.
یازده/ به کتاب «بهترین راه هیچ کاری نکردن است» توجه کرده و حرفش را گوش کنیم.
دوازده/ فعل است را در جمله «هنر نزد ایرانیان است و بس» پشت بس ببریم و واو را هم حذف کنیم.
البته راهکارها بسیارند و عمل به آنها اغلب انجام نمیشود اما از قوه تفکر بنده همین برمیآمد و به تجربه چندین برابر اینها را دولتمردان بلدند و إن شاء الله با عنایت به «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» چارهای خواهند اندیشید.
عباس کریمی عباسی
انتهای پیام