شهید بهشتی غرور دینی را عامل مسخ تعالیم اسلام می‌داند
کد خبر: 4132256
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۷
نجمه کیخا تبیین کرد:

شهید بهشتی غرور دینی را عامل مسخ تعالیم اسلام می‌داند

استادیار دانشگاه شهید بهشتی گفت: یکی از برداشت‌های جامعه اسلامی ما این است که فکر می‌کنیم قوم برتر و برگزیده هستیم و دیگران راهی به سوی سعادت ندارند، در صورتی که غرور و افراط، مسخ تعالیم عالیه اسلامی است.   

نجمه کیخابه گزارش ایکنا، نشست علمی «تفسیر اخلاق اجتماعی قرآن در اندیشه شهید بهشتی» که از مجموعه سلسله نشست‌های علمی درآمدی به اخلاق قرآنی است با سخنرانی نجمه کیخا، استادیار علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، برگزار شد که متن سخنان وی را می‌خوانید؛

یکی از برداشت‌های جامعه اسلامی ما این است که فکر می‌کنیم قوم برتر و برگزیده هستیم و دیگران راهی به سوی سعادت ندارند، در صورتی که قرآن فرموده: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(جاثیه، 36)؛ یعنی طرز رفتار ما با بندگان خداوند باید براساس این آیه باشد و نباید بر خوبی دیگران خط بطلان بکشیم. این غرور و افراط، مسخ تعالیم عالیه اسلامی است.   

آیت‌الله بهشتی هر جا که آیه‌ای ظرف اجتماعی دارد آن مضمون را بر جامعه دوره خویش منطبق کرده و درباره این آیه هم نوشته است که ما باید فقط خداوند را ستایش و پرستش کنیم، کمااینکه در سوره حمد می‌خوانیم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»؛ یعنی تنها را تو را پرستش می‌کنیم و پرستش هم یعنی خضوع و خشوع و بندگی در برابر موجودی بالاتر و والاتر و می‌توان به مرحله‌ای رسید که فناء فی الله شویم. البته نباید تسلیم کسی غیر از خدا شویم.

نقد برخی آداب و مناسک

بر این اساس ایشان به نقد گسترده برخی آداب زیارت و انجام برخی مناسک پرداخته و آورده است که ما در دنیا از افراد دو نوع توقع داریم؛ اول استخدام و کمک‌ خواستن از دیگران براساس قانون طبیعی استخدام. دوم انسان خود را در برابر خداوند ذلیل و خاضع و مسکین و مستکین نشان می‌دهد و گریه و تضرع و زاری می‌کند و این امور فقط برای خداوند است.

ائمه(ع) با چیزی راضی می‌شوند که خدا راضی شود و آن هم ورع و تقوا و فضیلت است و اگر کسی با تقوا باشد، آنها را خوشنود می‌کند. ایشان عزادارانی را نقد می‌کنند که به عزاداری می‌پردازند، ولی نماز و روزه به جا نمی‌آورند و نیز کسانی را نقد می‌کنند که در زیارت بزرگان و مقابر ایشان حقوق دیگران را رعایت نمی‌کنند و باعث ایجاد صحنه‌هایی می‌شوند که در شأن انسان مسلمان نیست.  

وی معتقد است که نحوه برخورد ما باید طوری باشد که غیرمسلمانان را به ائمه و دین جذب کند و چنین رفتارهایی در تضاد با این موضوع است. باید بکوشیم که دینداری و ولایتمداری و عزاداری ما تعهد ایجاد کند تا دیگران جرئت نکنند بگویند دین افیون توده‌هاست. 

مسیر هدایت قاعده‌مند است

خداوند مسیر سعادت بشر را قاعده‌مند کرده است و اگر غیر از این مسیر برویم به سعادت نمی‌رسیم؛ از منظر ایشان این قاعده نیازمند تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف است و از هر مقدار معیّنی کوشش، مقدار معیّنی نتیجه به دست می‌آید، ولی ما عادت داریم از کار و کوشش اندک، آثار و نتایج بزرگی به دست بیاوریم یا بدون اینکه کار خاصی انجام دهیم کارها و نتایج آن را به خدا بسپاریم. وی معتقد است که در خیلی از موارد به استخاره نیازی نداریم و مراحل و میزان کاری را که باید انجام دهیم مشخص است. برخی استخاره می‌کنند تا کارها صد درصد درست انجام شود، ولی هر کاری در دنیا با کاستی همراه است و نباید منتظر تحقق صد درصد آن باشیم.

آیت‌الله بهشتی در دهه 40 به آیه 37 انعام «وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ؛ و گفتند چرا معجزه‌‏اى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است بگو بى‏ ترديد خدا قادر است كه پديده‏ اى شگرف فرو فرستد ليكن بيشتر آنان نمى‏ دانند» اشاره کرده‌اند. امروز با این گزاره روبه‌رو هستیم که خدایی وجود ندارد و اگر خدا بود ما این همه مشکل نداشتیم. چرا خداوند خودش را به ما نشان نمی‌دهد؟ ایشان حتی نقل قول‌هایی از افراد دوره خود نقل کرده است که چرا خدا خودش را به ما نشان نمی‌دهد. 

ایشان این نوع باور و گزاره‌ها را نقد کرده و می‌فرماید مگر ما در زندگی خودمان مسیری داریم که بخواهیم به راحتی آن را طی کنیم؟ حتی اگر بخواهیم غذا بخوریم، باید برای به دست آوردن آن زحمت بکشیم. می‌گوید خداوند بشر را برای عبور از پیچ و خم‌ها آفریده و این چه تنبلی است که جزء مزاج مردم ما شده است و در اقتصاد و سیاست و اداره جامعه و حکومت دنبال راه راحت می‌گردند؟ 

شناخت خدا نیاز به تلاش دارد

قرار است انسان اندیشمند، خداوند را از پشت پرده‌ ببیند و معتقد است که برای شناخت خداوند باید زحمت بکشیم و اگر خدا را نمی‌بینیم نشانه تنبلی ماست. ایشان به مناسبت شرح ماجرای بنی‌اسرائیل و بهانه‌های آنها معتقد است که گاهی مردم منتظر معجزه هستند و همان بهانه‌های بنی‌اسرائیلی را دنبال می‌کنند. او می‌فرماید معجزه به سبک آن دوره در زمان ما جواب نمی‌دهد، زیرا بشر به مدد علم و صنعت کارهای خیره‌کننده‌ای انجام می‌دهد. لذا چگونه کارهای خیره‌کننده می‌توانند بشر را معتقد به خدا و معجزه کنند؟ پس ما نیازمند تغییر در تفکرمان هستیم و باید با چشم دل خدا را ببینیم که نیازمند زحمت است.

ایشان نمونه دیگر را در آیه «الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» در سوره بقره نشان می‌دهد و می‌فرماید از ابتلائات زمان ما این است که در مورد رحمت الهی گرفتار افراط و تفریط هستیم؛ برخی به رحمت الهی مغرور می‌شوند و گویی خدا راه آنان را بازگذاشته است و می‌توانند دائماً پیمان‌شکنی کنند و بازگردند و گروهی چنان سختگیری می‌کنند که گویا با دو بار گناه از رحمت خدا دور می‌شوند. البته هر دو دور شدن از مسیر اسلام است.

گناه مسیر هدایت را دشوار می‌کند

خدا راه را بازگذاشته و ما هر بار که گناه کنیم راه توبه باز است، ولی با هر پیمان‌شکنی، امکان برگشت سخت و کم می‌شود و هر گناهی توفیق سعادت و ماندن درراه خدا را برای ما دشوار می‌کند. ایشان بحث جامعه ایده‌آل را هم مطرح کرده است و می‌گوید ما شیعیان معتقدیم که در زمان ظهور، عدالت همه جا را فراخواهد گرفت و بشر قبل از آن بسیار تلاش خواهد کرد و برخی تلاش‌ها به نتیجه می‌رسد، ولی عدالت دوره ظهور قبل از آن رخ نخواهد داد. لذا نباید دنبال جامعه اید‌ه‌آل باشیم و دلسرد و نومید شویم. در نتیجه‌گیری از کوشش خودمان باید واقع‌بین باشیم نه خیال‌پرداز و مشکلات نباید ما را نومید کند؛ واقع‌بینی سبب می‌شود تا برنامه‌ریزی ما واقعی باشد؛ اینکه سند چندساله و چند دهه آینده را بنویسیم و قصد کنیم به صد درصد توسعه اقتصادی و سیاسی و ... برسیم واقع‌بینانه نیست و این اسناد هیچ وقت کاملا محقق نخواهد شد، کمااینکه اسناد فعلی فقط چند درصد تحقق یافته است.

رسالت تفسیر قرآن تبیین چیستی زندگی است

شهید بهشتی معتقد است که تفسیر قرآن در درجه اول باید به این سؤال جواب دهد که زندگی یعنی چه و این وظیفه سنگینی را بر دوش مفسران قرار داده است؛ باید در زندگی واقع‌بین باشیم و راستی را درک کنیم و به راه مستقیم پایبند باشیم و اگر قدم نخست را طی کنیم، می‌توانیم گام‌های بعدی را برداریم. ایشان به آیه ابتدای سوره بقره اشاره کرده است و این سؤال را طرح می‌کند که چرا خداوند فقط متقین را هدایت می‌کند، در حالی که باید همه را هدایت کند. چگونه می‌توانیم جامعه را بیدار کنیم و تغییر دهیم؟ شهید بهشتی می‌گوید بعثت یعنی به حرکت واداشتن که در مقابل رکود است و ایجاد حرکت با احساس مسئولیت همراه است و تقوا داشتن به معنای بی‌تفاوت و باری به هر جهت بودن نیست.  

انسان متقی، انسان بی‌تفاوت نیست و نسبت به سرنوشت خود، جامعه و اطرافش واکنش مناسبی نشان می‌دهد. برخی چنان غرق زندگی خود هستند که گاهی به زندگی روزمره بی‌تفاوت می‌شوند. نهضت‌ها مردم خفته را بیدار می‌کنند، ولی کسی که تشویق و تنبیه در او تأثیر ندارد نمی‌تواند هدایت شود. کسی که در برابر غیب حساسیت منفی نداشته باشد می‌تواند بیدار و با هدایت قرآن بیدار شود. از دید ایشان تعهدپذیری و مسئولیت‌پذیری اولین چیزی است که سبب می‌شود تا انسان خود را در مسیر هدایت قرار دهد. 

انتهای پیام
captcha