بخش نخست از گفتوگو با محمدرضا برقعی، قاری و مدرس ممتاز قرآن با تیتر «چه چیز عامل وابستگی فرد به جلسات قرآن میشود» منتشر شد. در ادامه بخش دوم از این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا- یکی دیگر از مباحث، ظرفیت جلسات قرآن در ارتقای سطح کیفی تلاوتها و شکستن انحصار مسابقات است. نظر شما در این زمینه چیست و اینکه آیا قاریان میتوانند توانمندیهای خود را صرفاً در مجال جلسات قرآن بروز دهند؟
اینکه جلسات قرآن از ظرفیتی برخوردار شوند که انحصار مسابقات را بشکنند و قاریان خوشخوان از جلسات معرفی شوند، مستلزم این است که به قاریان انگیزههای لازم داده شود. اما وقتی بهرهمندیهای مادی صرفاً در مسابقات وجود دارد، انگیزه قاریان هم به سمت مسابقات سوق پیدا میکند. رویکردی که شما میگویید درست است اما سهلالوصول نیست و برای اجرای آن باید زیرساختهای لازم فراهم شود.
از این نکته هم نباید غفلت کنیم که زیرساخت لازم فقط هم مشوقهای مادی نیست بلکه باید در مباحث اخلاقی و معنوی هم تمرکز کرد و این مباحث را از حد شعار خارج کرد. اگر خمیر مایه افراد را با این مباحث آمیخته باشیم، سطح تلاوتها هم بالا میرود و در اینصورت اگر قاری در مسابقهای شرکت کند، هم میتوان در این بخش به موفقیت دست یابد و هم تلاوتی معنوی ارائه دهد.
ایکنا- در زمینه ارتقای مباحث مربوط به معنویت، به طور کلی نکاتی گفته میشود اما کمتر میبینیم که کسی در این زمینه راهکار هم بدهد. شما در این زمینه چه راهکاری دارید؟
انسانها به لحاظ فطری به قرآن و مفاهیم بلند آن علاقهمند هستند و بر همین اساس کار دشواری نیست که بخواهیم آنها را با این مفاهیم آشنا کنیم. پس کمتر کسی را میتوان سراغ گرفت که بگوید از قرآن بدش میآید. اما راهکار این است که به همان جلسات سنتی خودمان بازگردیم و فضایی که در آن جلسات حاکم بود را در جلساتمان حاکم کنیم.
این جلسات سنتی در سطوح مختلف قابل راهاندازی هستند. برای نمونه در سطح اقوام و بستگان هم میتوان چنین جلسهای را تشکیل داد. ما هم چنین جلساتی داریم و جالب است که افرادی که سن و سال بالایی دارند، در حالی که شاید نتوانند روزنامه را بخوانند اما به قرآن مسلط هستند. میتوانیم چنین جلساتی را به فضای عمومی جامعه هم تسری بدهیم تا به هر بهانهای یک جلسه قرآن تشکیل شود. مهمترین مؤلفه این قبیل جلسات، جمع شدن افراد به عشق قرآن است و بر همین اساس هر اتفاق مبارکی که قرار است بیفتد از همین جلسات خواهد افتاد.
ایکنا- نظر شما درباره نقش و جایگاه اساتید در ارتقای سطح کیفی جلسات قرآن چیست؟ از طرفی آیا موافق هستید که برای اساتید هم بتوان جلسات آموزشی برگزار کرد؟
نقش و اهمیت استاد بر کسی پوشیده نیست و اگر متولیان امور قرآنی دغدغه دارند که جامعه را قرآنی کنند باید به تربیت اساتید و مدرسان و معلمان جامعالاطراف بپردازند. البته من این پیشنهاد را بیش از بیست سال قبل مطرح کردم اما اهتمامی در این راستا صورت نگرفت. شاید هم در دل خود به ما خندیدند و دلشان را به برگزاری مسابقات خوش کردند.
در همان سالها پیشنهاد دادم برای اساتید قرآن دورههای فراگیری مکالمه انگلیسی و عربی بگذارید. جالب است که از این پیشنهاد استقبال هم شد اما این افراد بازنشست شدند و کاری هم در این زمینه از پیش برده نشد. خلأ بلدن نبودن زبان در مسافرتهای خارجی بسیار به چشم میآید و این را در سفرهایی که داشتهام تجربه کردهام. یعنی مطالبی برای ارائه وجود داشته اما عدم تسلط بر زبان موجب شده تا کاری از پیش برده نشود.
گاهی اوقات هم بهانههایی از این جنس میآورند که بودجهای وجود ندارد و ... که پذیرفتنی نیست. بودجهای که به اسم قرآن تخصیص پیدا میکند باید در مسیر قرآن هزینه شود. برای هزینه آن هم میتوان از اساتید و صاحب نظرانی که سالها فعالیت قرآنی داشتهاند بهرهبرداری کرد.
بنابراین نیاز امروز ما این است که بتوانیم اساتید و مدرسانی را تربیت کنیم که در زمینههای مختلف صاحب نظر باشند. قرآن آموزان توسط اساتید مدیریت میشوند اما اساتید مدیریت نشدهاند. البته من سعی کردهام شیوه آموزشیام را به نحوی دنبال کنم که قرآن آموزانم در آینده خودشان تبدیل به یک استاد شوند. یعنی به آنها میگویم با علم به اینکه قرار است به دیگران آموزش بدهید این مباحث را بیاموزید.
ایکنا- پس باید بگوییم آموزش قرآن تا چه حد جامع است و ما چقدر آن را تقلیل دادهایم. یعنی همه کسانی که صرفاً با مباحث تخصصی آشنا شدند جلسهداری را آغاز کردند و حال آنکه آموزش قرآن باید در ساحتهای مختلفی پیگیری شود.
بله. از مباحث دیگر و اصل قرآنی شدن و قرآنی ماندن غافل شدیم و صرفاً به مباحثی پرداختیم که در نهایت احراز رتبه در مسابقات اهمیت پیدا کرد.
ایکنا- البته فضای کلی نیز همین را ایجاب میکند. یعنی قاری وقتی میبیند فقط در صورت کسب رتبه در مسابقات جدی گرفته میشود، مجبور است از این طریق خودش را ثابت کند.
بله، اما این رویکردها سبب میشود که افراد در راستای معلم شدن تلاش چندانی نداشته باشند. البته یک بحث هم هنر آموزش و معلمی است؛ یعنی ممکن است یک نفر با مباحث آشنایی داشته باشد اما نتواند مطالب را به خوبی منتقل کند. پس اگر به سمت معلمپروری برویم هم قاری خوب داریم و هم معلم خوب، اما اگر هدف قاریپروری باشد فقط در یک ساحت یعنی ساحت مباحث تخصصی میتوانیم به موفقیت برسیم.
ایکنا- پرسش دیگر ناظر بر روند آموزشهای تخصصی قرآن است. برخی معتقدند در این زمینه به حدی رشد کردهایم که به سطح قاریان مصری رسیدهایم. شما چقدر با این گزاره موافق هستید؟
اگر کسی این ادعا را میکند باید پای حرفش هم بایستد که البته ادعای بزرگی است. حرف زدن کاری ندارد اما کسی که مستمع حرفهای تلاوت قرآن است و با این مسائل آشنایی دارد، وقتی تلاوت یک قاری ایرانی و یک قاری درجه چندم مصری را بشنود میتواند تفاوت را بفهمد. درست مثل این است که از یک ژاپنی بخواهید شعر حافظ را بخواند. حتی اگر به بهترین شکل هم خوانش این شعر را تمرین کرده باشد در نهایت و هنگام اجرا مخاطب متوجه میشود که یک ایرانی شعر را نمیخواند. در تلاوت هم همین است و به هر حال قاری مصری عیار خودش را دارد.
البته نمیتوان تلاوتهای فاخری که قاریان ایرانی انجام میدهند را انکار کرد اما به اینصورت هم نمیتوان گفت که قاریان ما از مصریها بهتر باشند. همانطور که مصریها نیز هیچوقت در هنر مداحی نمیتوانند با ایرانیها رقابت کنند و بگویند در این زمینه از ایرانیها بهتر شدهاند. پس هر هنری جایگاه خودش را دارد و متعلق به یک بوم است. از این رو، باید حرفهایمان را بسنجیم و بعد مطرح کنیم؛ چراکه این قبیل تحلیلها که گفته شود قاریان ایرانی از قاریان مصری هم بهتر میخوانند معمولاً موجب ایجاد غرور کاذب میشود و قاری را از پیشرفت بازمیدارد.
ایکنا- نظر شما درباره صاحب سبک شدن چیست؟ آیا ما میتوانیم در زمینه تلاوت قرآن به سبک خاص خودمان دست پیدا کنیم؟
با توجه به آشناییای که با ردیفهای آوازی ایرانی دارم میتوانم بگویم ظرفیت قابل استفادهای در این زمینه وجود دارد؛ چراکه ریشه موسیقی عربی که قرائت قرآن هم در قالب آن اجرا میشود، موسیقی ایرانی است و حتی اسامی بسیاری از گوشههای این موسیقی نیز ایرانی و فارسی است که از جمله آنها زنکران یا نیریز هستند. بر این اساس و با این منطق میتوان اقداماتی در این راستا انجام داد و بخشهایی از ردیفهای آوازی ایرانی را در تلاوت قرآن وارد کرد.
البته نکته قابل توجه در اینجا عربیزه کردن این کار است، در غیر اینصورت اجرای تلاوت قرآن با حال و هوای موسیقی ایرانی قابل قبول نیست. در این زمینه باید یک تیم مسلط کار را در دست بگیرند و پیش ببرند تا چارچوب کار نیز حفظ شود. از طرفی قاریانی که قرار است این کار را انجام دهند نیز باید به اندازه کافی در تلاوت قرآن تسلط داشته باشند و آگاهی آنها نسبت به ردیفهای آوازی نیز کافی باشد. نکته دیگر در این زمینه هم اینکه انجام چنین پروژهای یک کار بلندمدت است و اگر از الآن کار را آغاز کنیم بیست سال بعد به نتیجه خواهیم رسید.
ایکنا- آیا اساتیدی که به موسیقی عربی و ایرانی تسلط دارند میتوانند در جلساتشان قرآنآموزان را به این سمت سوق بدهند؟
خیر، به اینصورت هم نمیتوان کار را پیش برد بلکه باید در این زمینه اتفاق نظر وجود داشته باشد و میان اساتید هماهنگی صورت گیرد؛ چراکه اختلاف نظر هم در این زمینه وجود دارد. اگر قرار باشد که هم یک کار نوآورانه انجام شود و سبک ایرانی پایهگذاری گردد و از طرف دیگر شأن قرآن هم حفظ شود باید در ابتدا میان اساتید اتفاق نظر به وجود آید و بعد شاخصههای تلاوت ایرانی را ترسیم کنیم.
ما از یک موسیقی غنی برخوردار هستیم و اگر این اتفاق در تلاوت قرآن بیفتد دیگر کسی نمیرود از ترکی استانبولی یا هندی الحانی را قرض بگیرد بلکه از همین میراث استفاده میکند اما به شرط اینکه کاملاً قاعدهمند این کار انجام شود. اگر قرار باشد یک نفر چیزی بخواند و صرف اینکه دیگران هم تشویقش کنند بگوییم یک سبک نوین ابداع شده پذیرفتی نیست.
ایکنا- از اینکه در این گفتوگو حاضر شدید سپاسگزارم. در انتها اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
در پایان به دو نکته درباره حمایت از جلسات قرآن و شاخصههای مدرس قرآن اشاره میکنم. هرچه هست در همین جلسات سنتی و خانگی است و این جلسات اند که جلسات تخصصی را پایهگذاری میکنند. در فرهنگ ما نسبت به عزاداری برای سیدالشهداء (ع) اهتمام ویژهای صورت میگیرد که بسیار کار درست و خوبی است و مردم هم نذورات خود را معمولاً در این راستا صرف میکنند اما این مسئله نباید ما را از جلسات قرآن و حمایت از آنها غافل کند. بر این اساس باید نزد مردم ارزش نذر قرآنی را نشان بدهیم تا روشن شود جلسه قرآن هم به مانند مباحث مربوط به عاشورا و سیدالشهداء (ع) مهم است.
درباره شاخصههای یک مدرس خوب هم باید بگویم که تدریس یک هنر است و معلم یک هنرمند. حال در صورتی مطلب به خوبی منتقل میشود که معلم بتواند مخاطب خود را به درستی بشناسد؛ یعنی معلم باید بداند که طبع هر فردی چیست و متناسب با خود او رفتارش را تنظیم کند. نکته دیگر نیز به روز بودن معلم است که باید خودش و ابزارها و روشهای آموزشیاش را با شرایط روز تطبیق بدهد؛ چراکه چارچوبهای متداول در گذشته پاسخگوی شرایط امروز جامعه نیست.
یک نکته هم درباره تعامل میان جلسات است. یعنی استاد جلسه باید با دیگر جلسات هم در تعامل باشد و اگر افراد استعداد خاصی دارند باید به دیگر جلسات که در راستای استعداد فرد فعال هستند معرفی شوند. متأسفانه این رویه را کمتر شاهد هستیم و به نوعی در این زمینه انحصارگرایی وجود دارد که باید اصلاح شود. افزون بر این، یک مقدار بحث انرژی مثبت دادن به افراد در جلسات باید بیشتر مورد توجه باشد. قاری قرآن هنری را یاد گرفته و قرار است آن را ارائه کند. پس به تشویق نیاز دارد و اگر هم قرار است به او نکتهای گفته شود بهتر آن است که نخست نقاط مثبت تلاوتش مطرح شود و سپس به نقدها برسیم.
نکته پایانی هم اینکه بسیاری افراد با این نیت به جلسات قرآن میروند که تلاوت کنند در حالی که پیشرفت کردن صرفاً با خواندن محقق نمیشود بلکه مهمترین عامل در پیشرفت شنیدن است و این امر نیز در جلسه قرآن برای قاریان به خوبی محقق میشود. پس برای پیشرفت باید به همان اندازه که میخوانیم به شنیدن هم بها بدهیم.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام