آموزش درس معارف اسلامی در دانشگاهها فرصتی برای جذب قشر جوان به سوی این مباحث است اما اینکه چقدر از فرصت در اختیار داشتن جوانان بهرهبرداری میکنیم و همچنین جایگاه واحد درسی قرآن و معارف اسلامی در دانشگاهها و چالشهای آموزشی آن، موضوعی است که نیاز به بررسی دارد، از این رو با رضا یاوری، مدرس و مربی، مؤسس مجموعه مدیر نوین، نویسنده، مشاور و مدیر مؤسسه فرهنگی ـ مردمی قرآن و عترت تسنیم لنجان به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ تدریس درس معارف اسلامی در دانشگاهها با چه چالشهایی روبهرو است؟
سالهاست که درس معارف اسلامی در دانشگاهها و همچنین درس قرآن در حال تدریس است که هنوز روند تدریس آنها مشخص نیست و هیچ نهادی نیز این موضوع را بررسی نکرده است.
ما 12 سال درس قرآن را با عناوین مختلف در آموزش و پرورش آموزش میدهیم اما دانشآموز ما با بیکیفیتترین مدل آموزشی این درس را میگذراند و بعد همان دانشآموز وقتی وارد دانشگاه میشود دوباره با درس معارف و قرآن به صورت اجباری باید این درس را بگذراند و وقتی یک صفحه قرآن را چه از دانشآموز و چه از دانشجو میپرسی مانند کسی است که هنوز قرآن را ندیده است و برای بار اول است که در حال قرآن خواندن است.
یکی از مهمترین چالشهای آموزش و ترویج قرآن در دست این دو نهاد آموزشی (آموزش و پرورش و آموزش عالی) است که اگر فکری برای آن نشود ما با پدیده دلزدگی قرآنی میان دانشآموز و دانشجو مواجه خواهیم بود.
ایکنا ـ برای این درس چه جایگاهی در نظام آموزشی تعریف شده؟
قرآن را با نمره گره زدهایم و درس قرآن و معارف را با ریاضی مقایسه میکنیم و این میشود که در حال حاضر با این پدیده روبهرو شدهایم. وقتی جایگاه قرآن و معارف اسلامی را در آموزش همراه با عشق به یادگیری گره نزنیم دلهای پاک و بیآلایش به این سمت و سو هدایت نمیشود.
بعضاً در برخی از دانشگاههای غیر دولتی نیز این موضوع به یک منبع درآمد هم تبدیل شده چون دانشجو اصلاً سر کلاس نمیرود و فقط به صورت اجبار باید این واحد درسی را بگذراند و یا دانشگاهها از اساتیدی استفاده میکنند که حتماً باید عضو هیئت علمی یا اینکه دارای مدارک بالای تحصیلی باشند ولی آیا یک حافظ قرآن و یا یک قاری قرآن نمیتواند قرآن تدریس کند؟ آیا پیامبراسلام(ص) ملاک یاد دادن قرآن را مدرک تحصیلی و مدارک بالای دانشگاهی قرار داده بودند؟
اگر کمی عقبگرد داشته باشیم میبینیم که بسیاری از راهها را اشتباه رفتهایم که نیاز به بازنگریهای اساسی دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نسبت به بازنگری نحوه تدریس، منابع آموزشی، نحوه جذب مدرس و ... در مدارس و دانشگاهها ورود جدی کند. جامعه قرآنی منتظر چنین رویکردهای عمیق متولیان و مجریان و نهادهای حاکمیتی است تا شاید برونرفتی از این بحران با نگاههای عمیق به قرآن را شاهد باشیم.
ایکنا ـ دستورالعمل اجرایی دروس معارف اسلامی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مربوط به سال 84 است، تا چه میزان بازنگری در این دستورالعمل را ضروری میدانید؟
نکته بسیار جالبی را اشاره کردید؛ قرآن یک سند زنده و پویا است که فعالیت آن هم باید متناسب با مقتضیات زمان و مکان تغییراتی داشته باشد.
اینکه از سال 84 تاکنون این دستورالعمل بازنگری نشده عیب جدی است که باید شورای عالی انقلاب فرهنگی بازنگری داشته باشد که دستورالعملی که در آن زمان تصویب شده چقدر موفق بوده است و نکتهای که معمولاً در اسناد بالادستی قرآن بسیار مشهود است همین عدم بروز بودن دستورالعملهاست.
معمولاً در یک نظام متعالی قرآنی سندها بعضاً باید هر ساله بازنگری و اصلاح شود چون سند ابلاغ شده و مجریان با آن دستورالعمل از لحاظ اجرایی مشکلات زیادی دارند که این باید توسط تصویبکنندگان مورد بررسی قرار گیرد و اصلاحیهها انجام شود ولی چون این گونه موارد برای سازمانهای حاکمیتی تعریف مناسبی ندارد بخاطر همین قوانین بعضاً برای 100 سال پیش است و هیچ بازخوردی گرفته نمیشود و اصلاحی هم صورت نمیگیرد.
اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهد بازنگری در حوزه قرآن داشته باشد باید هر سال تمام قوانین را رصد کند و متناسب با آن اصلاحیهها و بازنگریها را داشته باشد.
این که درس معارف اسلامی در دانشگاه با توجه به تغییرات شدیدی که در حوزه فرهنگی، قرآنی و مذهبی مردم رخ داده ولی ما با نگاه 15 سال پیش تغدیه فکری میدهیم کاری عبث و بیهوده است و جز هدر دادن بیتالمال و وقت تلف کردن در این حوزه چیزی دستگیر جامعه علمی نخواهد شد.
درس معارف اسلامی در دانشگاه یعنی نظریهپردازی، الگوسازی، پاسخگویی، ایجاد دانش جدید ولی بر اساس کدام دستورالعمل؟ اگر استادی هم بخواهد کار جدیدی انجام دهد میشود تخلف و حتی اجازه ورود داده نمیشود. نگاه به علم باید نگاه به گذشته، حال و آینده باشد اگر درس معارف اسلامی اینگونه شد میتواند دانشجویی که وارد دانشگاه میشود را جذب درس معارف کند نه اینکه فقط درس صوری باشد که حتی اگر در برخی از موارد اگر برگزار نشود بهتر است و آسیب کمتری را شاهد خواهیم بود.
ایکنا ـ علاوه بر دستورالعمل اجرایی و دروس و منابع درسی، شیوه اجرای دروس که برعهده استاد است نیز دارای اهمیت است، چه پیشنهادی برای اجرای این دروس از سوی اساتید دارید؟
شیوههای تدریس یعنی همه چیز درس معارف اسلامی، اگر استادی با شیوههای تدریس جذاب و بروز نتواند اقدام کند، مخاطب ندارد کماکان که در حال و احوال دانشگاهها پیداست. چه خوب میشد که یک کار تحقیقاتی در مورد این موضوع انجام و نتایج آن هم کاملاً اعلام و این اوضاع نابسامان از لحاظ آماری و عملکردی نمایان میشد.
دانشجویی که در درس معارف اسلامی و قرآن حضور پیدا میکند دانشجوی 30 سال پیش نیست، دانشجویی است که با اینترنت بزرگ شده و با تعاملات اجتماعی زیادتر این دانشجو نسبت به گذشته دارای سلایق و عقاید متفاوت است و با شبهات زیادی طرف است که با این دست فرمان نمیتوان درس معارف اسلامی را پی برد.
برخی از دانشجویان حتی به پاکی و طهارت نمیپردازند، حلال و حرام، محرم و نامحرم و ... دیگر برایشان مهم نیست آیا با کتابهای درسی که از ابتدای راهنمایی تا آخر دبیرستان مطالعه کردهاند میتوانند به سمت معارف اسلامی جذب شوند؟ اگر درس معارف اسلامی در مدارس به خوبی تدریس میشد چرا باید در کتابهای دانشگاهی مجدد این مباحث مطرح شود.
شیوهها نو و جذاب نیاز مدرسان دانشگاهی است و بازنگری در تدریسها باید بهصورت دورههای آموزشی برای اساتید برگزار شود. ممکن است دروس نظری و تخصصی و عملی اینقدر اثرگذار نباشد ولی درس معارف ممکن است سالها بر ذهن و روان یک دانشجو ماندگار شود و به همین دلیل اهمیت این درس هزار برابر میشود. چون اعتقادات و آینده جامعه را رقم خواهد زد.
بنابراین بهتر است با شیوههای جدید و جذاب با درس معارف اساتید خود را مسلح کنند تا یک جامعه را نجات دهند و اگر استادی در این زمینه کوتاهی میکند باید دانشگاه و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود کند و گام مؤثری در خصوص شیوههای تدریس بردارد.
ایکنا ـ تا چه میزان میتوان تأثير آموزش دروس معارف اسلامی در دانشگاهها بر باورها و رفتارهای دينی دانشجويان را مهم ارزیابی کرد؟
سن دانشجو سنی است که تحلیلگر است و این تحلیلها و مقایسهها باعث میشود شبهاتی عمیق در ذهن دانشجو ایجاد شود که اگر این شبهات به خوبی پاسخ داده نشود میشود یک بمب که هر لحظه قابل انفجار است.
درس معارف اسلامی در دانشگاه نگاه بنیادین دارد و اگر در این مرحله ما نتوانیم پاسخ مناسبی داشته باشیم باعث از بین رفتن اعتقادات میشویم تا اینکه این اعتقادات را شعلهور و او را تشنه این مباحث کنیم. در این مرحله مناظرات دانشجویی و تحلیل و پاسخگویی بسیار مهم است.
اگر درس معارف اسلامی نتواند دانشجویی که وارد دانشگاه شده را جذب کند دیگر در جامعه به سختی این موضوع اتفاق خواهد افتاد و هزینههای بسیار و زمان زیادی باید صرف شود تا این رویکرد تغییر کند. پس این درس بسیار مهم است و باید با حساسیت زیادی مدیریت شود.
ایکنا ـ در شرایطی که بعضاً بهواسطه عملکردهای نادرست عدهای از اهل دین، نگاه مطلوبی به دین وجود ندارد، نتیجه پرداختن به چنین مباحثی را چطور ارزیابی میکنید؟
اتفاقاً برعکس باید به طور جدی پرداخته شود و حتی اگر قبلاً بر فرض مثال 10 درصد بوده الان باید 100 درصد و با تمام توان اقدام شود؛ چون عملکرد نادرست اهل دین ضربهای که میزند به مراتب بیشتر از غیر دینی است چون اخلاق و رفتارهای دیگران الگوپذیری از آن میشود و در مقام نقد و بررسی قرار میگیرد.
ما در روایات و احادیث همچنین موضوعاتی را شاهد هستیم که از اهل دین خطایی رخ دهد محاکمهاش هم متفاوت از دیگران است؛ پس برای اینکه بهتر دین شناسانده شود باید به مطلوبها پرداخت و غیر مطلوبها را کاملاً و منصفانه نقد کرد و راه و شیوه نادرست را از درست به مردم نشان داد و اگر به این موضوعات پرداخته نشود اتفاقاً جایگاه معروف گم میشود و افرادی که در این زمینه بسیار مطلوب عمل میکنند هم مورد نقد غیر منصفانه جامعه قرار میگیرند.
این وظیفه رسانه است که خط این افراد را جدا کند و کاملاً جدی به این گونه موارد بپردازد و اتفاقاً رسالت رسانه همین است که معروف را از منکر نمایان کند تا جامعه به مقام مقایسه نیفتد کما اینکه چون به این موضوع به خوبی پرداخت نشده، در جامعه، عملکرد افراد ملاک دینپذیری و دینگریزی قرار گرفته نه اصل دین و این بسیار خطرناک است.
ایکنا ـ ارزیابی میدانی و بررسی دیدگاههای دانشجویان درباره منابع و شیوه آموزش دروس معارف اسلامی را تا چه حد ضروری میدانید؟
اینقدر ضروری است که هر سال باید انجام شود و بر اساس دیدگاه آنان باید منابع و شیوهها تغییر کند چون دانشجوی ورودی امسال ما با ورودی سال قبل دیدگاههای متفاوتی دارد و تغییرات اجتماعی متفاوت و اخبار و اطلاعات جدیدی دریافت کرده که اگر متناسب با آن نباشد درس معارف درس بیهودهای است و اثرگذار هم نیست.
باید معاونت فرهنگی و معاونت آموزش و پژوهش و نهاد رهبری در دانشگاهها بهطور جدی در این خصوص با همدیگر هر ساله سند ارزیابی را تدوین و اجرا کنند و حتی اگر باید پایاننامه تألیف شود و استفاده از خروجی پایان نامهها انجام پذیرد اقدام کنند تا ارزیابی جدی انجام نشود اصل و رسالت درس معارف محقق نشده است.
ایکنا ـ چه پیشنهاداتی برای ارتقای سطح این دروس در دانشگاهها دارید؟
اولاً از شما سپاسگزارم که در خصوص چنین موردی گام برداشتید چون درس معارف اسلامی درس فکری است و اگر فکر و عقیده در این زمان درست مدیریت نشود عواقب جبرانناپذیری دارد همان گونه که انقلاب اسلامی، انقلاب عقیدهها و تفکرات بود.
بنظرم باید شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبات گذشته و حال و آینده خود را هر ساله مورد مطالعه و پایش و اصلاح قرار دهد. وزارت علوم در خصوص دروس معارف اسلامی نگاه درس محور نداشته باشد بلکه نگاه عقیدهمحور داشته باشد؛ مثلاً استاد کامپیوتر نباید در خصوص اصل دین برای دانشجو صحبت کند و در مورد شبهاتی که اصلاً خودش هم پاسخی برای آنها ندارد گفتوگو و تدریس کند. نظارتها باید بیشتر شود و اگر کوتاهی صورت پذیرد باید مراجع ذیصلاح بر عملکرد نامطلوب ورود و مطالبه کنند.
نهاد رهبری در دانشگاهها مطالب به روز را برای اساتید و دانشجویان فراهم کند و از دانشجو و استاد جلوتر باشد و بتواند به خوبی نظام آموزشی را مدیریت کند و اساتید هم باید بدانند که اگر هر گونه کوتاهی کنند باید پاسخگو باشند و اگر نتوانند به درستی برای دانشجو تدریس کنند بهتر است این درس را رها کنند و به تدریس درس دیگری بپردازند و اینکه دانشجو گوش نمیدهد را بهانه نکنند. این کار نیاز دارد استاد خودش دارای صفاتی باشد که دانشجو نتواند ایراد شکلی بگیرد و مطمئناً دانشجو هم ضمیر پاک دارد که اگر متولی امر درست برخورد کند خودش شیفته خواهد شد.
امید است که همه با هم در مسیر نظام متعالی دینی گام بردارند و به قولی پاسکاری به همدیگر را کنار بگذارند و بدانیم که همه در درون یک کشتی زندگی میکنیم و اگر کوتاهی از دستگاه و یا فردی هست ببینیم خودمان چقدر در این کوتاهی نقش داشتهایم؟ که هر کسی اگر هر وظیفهای به او واگذار شده را درست و بهخوبی انجام دهد گامهای مؤثری برداشته خواهد شد.
گفتوگو از لیلا شرف
انتهای پیام