حمیدرضا مقصودی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در گفتوگو با ایکنا، در همه کشورهای جهان شرکتهای دانشبنیان یا مرزشکن دانش را تأمین مالی دولتی میکنند، گفت: این تأمین مالی یا از سوی بخشهای نظامی دولتی انجام میشود یا به واسطه بخشهای تخصصی دولتی.
وی افزود: البته باید این شرکتها دانشبنیان یا مرزشکن واقعی باشند. در رابطه با شناسایی شرکتهای دانشبنیان تفاوتهایی وجود دارد، درواقع نباید هرشرکتی که پلفترمی ایجاد کرده دانشبنیان نامیده شود؛ چون توسعه پلتفرمی اتفاق خاص دانشبنیانی محسوب نمیشود، اما آن شرکتهایی که مرزشکن هستند، اختراعی انجام میدهند، کار خاصی از جانب آنها صورت گرفته، مرزهای دانش را جابجا یا مسئلهای از مجموع مسائل را حل و فصل کردهاند، اینها شرکتهای واقعی دانشبنیان قلمداد میشوند باید تأمین مالی آنها کاملاً دولتی باشد.
پژوهشگر اقتصادی ادامه داد: در اصل تا 80 درصد تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان از سوی دولت انجام میشود ، 15 درصد از طریق بخش سوم اقتصاد، یعنی صندوقهای حمایتی و اوقاف پنج درصد دیگر از طریق بازار.
بیشتر بخوانید:
مقصودی در پاسخ به این پرسش که چرا درصد تأمین مالی دانشبنیانها از طریق بازار اندک است، گفت: برای تأمین مالی از طریق بازار باید یک شرکت دانشبنیان خود را به بازار عرضه تا بتواند منابع را جذب کند. درصد شکست بازار در حوزه دانشبنیانها بسیار زیاد بوده که حدود 95 تا 98 درصد در این زمینه احتمال شکست بازار میرود. اولاً بازار میلی به خرید محصولات شرکتهای دانشبنیان ندارد، چون اینها برای آینده تولید میکنند نه برای حال حاضر و ثانیاً خیلی از پروژههای شرکتهای دانشبنیان در فضای فناوری به شکست منجر میشود. از این جهت تأمین مالی بازاری از بنگاههای دانشبنیان بسیار ضعیف عمل میکند و احتمال شکست آن میرود.
وی ادامه داد: متأسفانه در ایران مسیر را اشتباه طی میکنیم، زیرا تصور این است که شرکتهای دانشبنیان باید به بازار واگذار شوند و به آنها تکنولوژی بازار را آموخت و به همین جهت شرکتهای دانشبنیان بیش از اینکه بر حوزه فناوری یا توسعه فناوری مختص خود متمرکز شوند، مجبور هستند در حوزه دانش بازار تمرکز داشته باشند، لذا به همین دلیل شاهد هستیم فعالان عرصه دانشبنیان بیشتر دغدغه بازار را دارند تا دغدغه توسعه فناوری و این نوع دغدغه سطح فناوری را کاهش میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان اینکه دغدغه بازار موجب شده تا شرکتهای دانشبنیان تغییر ماهیت دهند و به شرکت غیردانشبنیان تبدیل شوند، عنوان کرد: در کشور ما شرکتهای دانشبنیان برای اینکه بازار آنها را بفهمد مجبور هستند لبه تکنولوژی را رها کنند و شرکتهای دانشبنیان کنونی هم که به حال خود رها شدهاند، مسئله خاصی را حل نمیکنند و کارهای بسیار معمولی انجام میدهند و از سوی دیگر در چنین شرایطی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و وزارت علوم مجبور میشوند شرکتهایی را به عنوان شرکت دانشبنیان بپذیرند که کار خیلی خاصی انجام نمیدهند.
مقصودی درباره تضادهای موجود در نوع نگاههای مرتبط با تأمین مالی دولتی گفت: پرسشی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا دولت اصلاً میتواند تأمین مالی انجام دهد؟ نئولیبرالهای ایرانی تناقضی را مطرح میکنند، یعنی اینها ابتدا میگویند دولت، 85 درصد اقتصاد ایران است و از طرف دیگر مطرح میکنند دولت منابع مالی کافی برای تأمین بنگاههای دانشبنیان را در اختیار ندارد. در پاسخ به این تناقض باید گفت اگر واقعاً 85 درصد اقتصاد ایران در اختیار دولت است پس میتواند تأمین مالی کند اما اگر نمیتواند تأمین مالی انجام دهد، پس نئولیبرالهای ایرانی نباید بگویند 85 درصد اقتصاد در اختیار دولت است.
وی با بیان اینکه من اساساً قبول ندارم که دولت نمیتواند تأمین مالی انجام دهد، تأکید کرد: واگذاری شرکتهای دانشبنیان به شیوههای غیردولتی یا شرکت دانشبنیان را نابود میکند یا شرکت دانشبنیان را وادار میسازد که دانشبنیانی رفتار نکند. باید در نظر داشت که بازار لبه دانش را نمیخواهد؛ چون لبه دانش یعنی موشک، یعنی تغییر در سیستم بالگرد یا ساخت پهپاد، نانوداروها و دانش هستهای و بخش خصوصی به دنبال اینها نیست و اصلاً محصول دانشبنیان برای بازار جذابیتی ندارد. به عنوان مثال از طریق فناوری نانو میتوان در حوزه ساخت پانسمان برای بیماران پروانهای بهره برد ولی چون تعداد بیماران پروانهای در کشور محدود است و اندک، بازار علاقهای برای سرمایهگذاری در این بخش ندارد، لذا حتماً دولت باید تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان را برعهده بگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با اشاره به نقش تأمین مالی مردمی از شرکتهای دانشبنیان گفت: حدوداً 15 درصد از تأمین مالیها در دنیا از طریق بخش سوم یعنی اوقاف، صندوقهای قرضالحسنه و صندوقهای انفاق حاصل میشود. این نوع تأمین مالی اندک نیست و رقم آن بسیار بالاست. در بعضی از کشورها علیرغم اینکه نابازارها خیلی فعال نیستند این رقم به 20 درصد هم میرسد اما در کشور ما نابازارها خیلی فعالیت دارند و به همین تأثیرگذاری بخش سوم بسیار زیاد است.
به گفته مقصودی، فقط باید بتوان بخش سوم تأمین مالی را به خوبی شناسایی، تصحریح و هدایت کنیم.
وی تأکید کرد: گستره بخش سوم در ایران بسیار زیاد است و اگر مدیریت دارایی خوبی برای آن لحاظ شود، میتواند اتفاقات خوبی را رقم بزند. مثلاً صندوق قرض الحسنه بانک رسالت یا بانک مهر اقتصاد صندوقهای کارآمدی هستند و با اینکه علیهشان خیلی صحبت میشود اما حجم دارایی قابل توجهی دارند.
این کارشناس اقتصادی در پایان گفت: شرکتهای دانشبنیان باید بتوانند از این صندوقهای تسهیلات بلاعوض دریافت کنند و در اینجا نقش اوقاف خیلی مهم است و به نظر من با وجود اینکه صندوق انفاق علم هنوز تأسیس نشده، نهادی است که باید در محلات، شهرها و در سطح کشور تأسیس شود و در تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان نقش مهمی دارد و راهاندازی آن به شدت ضروری است.
گفتوگو از سعید امینی
انتهای پیام