به گزارش ایکنا از البرز، شهيد جمشيد رنجی فرزند محمدقاسم» در سال 1341، در شهر کرج چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا اول دبیرستان ادامه داد و در حالی که محصل بود بهعنوان رزمنده برای دفاع از کشورش پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و در راه وطن و کیان خود در هشتم آذرماه 1360، دلیرانه جان را فدا کرد و تربت پاکش در «امامزاده محمد کرج» مظهر ایثار و استقامت در راه وطن است.
در وصیتنامه شهید جمشید رنجی میخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحيم
گمان نكنيد آنان كه در راه خدا جهاد كردهاند و كشته شدهاند مردهاند، بلكه زندهاند و نزد خدايشان روزى مىخورند.
با نوشتن اين وصيتنامه با دشمن كافر و مزدور اتمام حجت مىكنم و با آغوش باز به استقبال شهادت مىروم و شهادت دعوتى است به تمام هدايتشدگان در راه خدا. اما شما پدر و مادر مهربانم، اميدوارم كه با شنيدن خبر شهادت من افتخار كنيد؛ افتخار به اينكه يكى از فرزندان خود را در را ه خدا دادهايد و بدانيد كه پدر و مادرانى كه در راه خدا چنين گذشتهای را داشته باشند با شهامت استقامت مىكنند.
پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم، من نماينده شما در اين سنگرها هستم كه سنگر اسلام و قرآن است. پدرجانم! مىجنگم براى اسلام و آزادى انسانها و إنشاءالله اگر شهيد شدم برايم گريه نكنيد چون اين يک سعادت است و اميدوارم اين سعادت نصيب همه شود. شما پدرى باش مانند على(ع) و شما مادرى باش چون زهرا(س) و شما هم فرزندانى باشيد چون حسن و حسين(ع) و زينب(س). پدر و مادر عزيز! اگر بارى بر دوش شما بودم مرا ببخشيد و مبادا فكر كنيد كه پناه بردن به شهادت فرار از زندگى است، بلكه فرصتى است بهدست آمده و من خود را در تاريخ صدر اسلام میدانم و فرصت دستيابى به فيض عظيم شهادت را که عين سعادت است، غنيمت مىشمارم.
خداوندا! مرا در يارى رساندن به اسلام عزيز كمک كن تا دِين خويش را ادا نمايم. خداوندا! تو میدانى كه من بسيار ضعيفتر از آنم كه بتوانم خدمتى به اسلام نمايم، ليكن جسمى ناتوان در اختيار دارم كه البته در اختيار توست و آن را در راه تو، اى پروردگار بزرگ و دادگر، قربانى خواهم كرد. پس مرا در كارهايم موفق بدار.
به هيچكس بدهكارى ندارم. برایم مجلس ختم و برای ديگر عناوين هيچگونه پولى خرج نشود و تنها طلب من مغفرت الهى است. از طرف من از همه دوستان و آشنايان و فاميل حلاليت بطلبيد. با آرزوى موفقیت براى تمامى كسانى كه در راه اسلام قدم برمیدارند، بهخصوص برادران بسيار پاک و عزيزم كه خالصانه میجنگند. در آخر براى جوانان آرزوى موفقیت مىكنم. شاد و كامروا باشيد إنشاءالله.
دوستدار شما جمشيد رنجى
بیست و پنجم مهرماه 1360»
پيام شهيد: خداوندا! تو میدانى كه من بسيار ضعيفتر از آنم كه بتوانم به اسلام خدمتى کنم، ليكن جسمى ناتوان در اختيار دارم كه البته در اختيار توست و آن را در راه تو، اى پروردگار بزرگ و دادگر، قربانى خواهم كرد. پس مرا دركارهايم موفق بدار.
شاهد قرآنی: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» (بقره/207)
و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا میفروشد، و خدا نسبت به اين بندگان مهربان است.
شاهد عینی: با توجه به شأن نزول آيه، ستايش از كسى است كه جان خود را در معرض خطر قرار داده و اين عمل خاص مؤمنان است که انسان را به تعجب وامیدارد، اين نهايت ايثارگری است و بزرگترين سود آن است كه انسان بهترين متاع را كه جان اوست به خالق خود بفروشد، آن هم نه براى بهشت و يا نجات از دوزخ، بلكه فقط براى خدمت به دينالله و رسيدن به موفقیت و رأفت خداوند، که بهترين پاداش است؛ «اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».
انتهای پیام