امالبنین، مادر پسران علی(ع) بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامت با اهدای چهار فرزند رشید به پیشگاه مولایش، حسین بن علی(ع) با دلی مالامال از محبت و عشق، راهی دیار دوست شد و در بقیع، آرامگاهِ خوبان، در جوار دیگر فرزند زهرا(س) برای همیشه رحل اقامت افکند.
نامش فاطمه و کنیهاش امالبنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی بن ابی طالب(ع) و فرزندانش عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفر در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.
در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت امالبنین اطلاعی در دست نیست و تاریخنگاران سال ولادت او را ثبت نکردهاند، ولی یادآور شدهاند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل(ع) در سال 26 ق اتفاق افتاده است.
تاریخ گواهی میدهد که پدران و داییان حضرت امالبنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آنها به هنگام نبرد، دلیرمردیهای فراوانی نقل شده است که در عین شجاعت بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بودهاند، آن چنان که حاکمان زمان در برابرشان سرتسلیم فرود میآورند. اینان همانان هستند که عقیل ـ نسبشناس بزرگ عرب و برادر علی(ع) ـ به امیرالمؤمنین(ع) گفت: «در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نمیشود».
بعد از شهادت فاطمه زهرا(س)، علی بن ابیطالب(ع) برادرش عقیل را که آشنا به علم نسب شناسی عرب بود فراخواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد.
عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنیکِلاب در شجاعت بیمانند بودند و حضرت علی(ع) نیز این انتخاب را پسندید. بعد از این که عقیل شجرهنامههای اَعراب را بررسی و امالبنین را انتخاب کرد، حضرت علی(ع) او را نزد پدر امالبنین فرستاد. پدر خشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. امالبنین نیز با سربلندی و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی(ع) برقرار شد.
امام علی(ع) در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمت او کوشید.
روز اولی که امالبنین(س) پا در خانه علی(ع) گذاشت، حسن و حسین(ع) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب به محض آن که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. فاطمه کلابیه بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی(ع) به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه» که اسم قبلی و اصلی وی بوده او را امالبنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا(س) از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا(س) نیفتند و در نتیجه خاطرات گذشته در ذهن آنها تداعی نگردد و رنج بیمادری آنها را آزار ندهد.
امالبنین بر آن بود که در زندگی جای خالی حضرت زهرا(س) را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا(س) در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را میدیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس میکردند.
امالبنین(س) فرزندان دختر گرامی رسول خدا(ص) را بر فرزندان خود مقدّم میداشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان میکرد و آن را فریضهای دینی میشمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است.
ثمره زندگی مشترک ام البنین(ع) با حضرت علی(ع) چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را امالبنین، یعنی مادر پسران میخواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از حضرت ابوالفضل العباس(ع) عبداللّه، جعفر و عثمان. فرزندان امالبنین(س) همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل(ع) ادامه یافت. با شهادت چهار فرزند امالبنین(ع) در کربلا، این بانوی شکیبا به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.
وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیهای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی(ع) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیدهام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دستهایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی میتوانست نزد او آید و با او بجنگد؟»
امالبنین بَشیر را دید که فرستاده امام سجاد(ع) بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسین(ع) با خبر سازد. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین(ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. امالبنین فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده! بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی امالبنین پیوسته از امام حسین(ع) خبر میگرفت و میگفت: فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد.
چون بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. این علاقه او به امام حسین(ع) دلیل کمال معنویت اوست که آن همه ایثار را در راه مقام ولایت فراموش کرد و تنها از رهبرش سخن به میان آورد.
از ویژگیهای بسیار مهم امالبنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیهخوانی و نوحهسرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسلهای آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسر حضرت عباس(ع)، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زندهای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع میرفت و نوحه میخواند.
او با این اشعار هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداری به حکومت وقت نوعی اعتراض میکرد و مردم را که اطراف او جمع می شدند، از جنایات بنیامیه، آگاه مینمود. هنگامی که امام حسین(ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، امالبنین(ع) به همراهان امام حسین(ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین(ع)و فرمان بردار او باشید».
امالبنین، همسر علی(ع) و مادر سردار کربلا نزد مسلمانان جایگاهی ویژه دارد، چون نزد خداوند از مقام و منزلتی والا برخودار است، و این مقام به واسطه تقدیم خالصانه فرزندان در راه خدا و استواری و عبودیت ایشان است. از این رو، مؤمنانِ حاجتمند و دردمند او را به درگاه حضرت باری تعالی شفیع و واسطه قرار می دهند، و غم واندوهشان را با زیارت مزار آن بانو می زدایند.
محبت بیشائبه امالبنین در حق فرزندان رسول خدا(ص) و فداکاری فرزندان وی در راه سیدالشهدا(ع)، در تاریخ بی پاسخ نماند. اهل بیت(ع) هم در احترام و بزرگ داشت وی کوشیدند و بسیار از او قدردانی کرده او را سپاس گفتند.
عالم جلیلالقدر، زینالدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت امالبنین(س) میگوید: «امالبنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه میگذاشتند.» هم چنین علامه سیدمحسن امین میگوید: «امالبنین(س)، شاعری خوشبیان و از خانوادهای اصیل و شجاع بود.» علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار مینویسد: «عظمت این زن (امالبنین) در آن جا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند، به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) میپرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان».
زندگی سراسر مهر و عاطفه و مبارزه امالبنین(س) رو به پایان بود. او به عنوان همسر شهید، رسالت خویش را به خوبی به پایان رسانید و فرزندانی تربیت کرد که فدایی ولایت و امامت بودند.
تاریخنگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشتهاند، به طوری که عدهای آن را سال 70 ق بیان کردهاند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را سیزدهم جمادیالثانی سال 64 ق دانستهاند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. امالبنین را در بقیع در جوار امام حسن مجتبی(ع) فاطمه بنت اسد(س) و دیگر شخصیتهای اسلامی مدفون در آن جا به خاک سپردند.
منبع: ویکیپدیا، دانشنامه اسلامی
انتهای پیام