مروری بر زندگینامه اسطوره مصری + تلاوت
کد خبر: 4019452
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۰

مروری بر زندگینامه اسطوره مصری + تلاوت

تلاوت‌های عبدالباسط محمد عبدالصمد، این قاری شهیر، نه‌ تنها در زمان حیاتش بر جان مخاطب می‌نشست، بلکه پس از حیات نیز این اثرگذاری حفظ شده است.

مروری بر زندگینامه اسطوره مصریبه گزارش ایکنا از اردبیل، «عبدالباسط محمد عبدالصمد» نامی است كه برای هر مسلمان در سراسر جهان و به ويژه برای هر ايرانی آشنا و پرآوازه است، شنيدن نغمه زيبای او چنان می‌كرد كه صدها نفر از مسيحيان و پيروان ساير اديان را به اسلام كشاند و خيلی‌ها را هم با قرآن آشتی داد. رمز ماندگاری تلاوت‌های عبدالباسط و نسبت امروز ما با او چیست؟

صدای عبدالباسط بر طبق حديث مشهور كه می‌گويد: «هر چيزی زينتی دارد و زينت قرآن صدای زيباست» به طور حقيقی زينت قرآن است، اين صوت سحرانگيز موهبتی آسمانی بوده كه خداوند به اين بنده صالح خود ارزانی داشته و همين امر او را از ساير قاريان متمايز كرده است، طراوت، زنده بودن، زيبايی، گرمی و برخورداری از حس و حال معنوی از ويژگی‌های صوت اين استاد بزرگ است.

تلاوت‌های ماندگار استاد هر يك چراغ پرفروغی است كه تلألو آن دل‌های زنگار گرفته و غفلت زده را طراوتی دوباره می‌بخشد و در ميان آن‌ها، تلاوت سوره «حشر» او ميراثی جاودانه گشته است.

عبدالباسط را باید هنرمند چیره‌دستی دانست که توانسته آثار هنری خود را از حصار عصر خویش خارج و آن را فراعصری کند، برای آثار هنری دست‌کم می‌توان دو سرنوشت را متصور شد؛ نخست آنکه یک اثر هنری به عصر هنرمند محصور شود و دیگر آنکه، مرز‌های زمان و مکان را پشت سر بگزارد.

آنگاه که یک اثر هنری بتواند پس از عصر خالقش به حیات ادامه دهد، به‌مثابه زبان مشترکی تلقی می‌شود که همه مردم فارغ از رنگ، نژاد، قومیت و مذهبی که دارند می‌توانند از آن لذت ببرند و بالتبع هنرمند می‌تواند با هر پیش‌زمینه‌ای اعم از انگیزه‌های الهی و غیر الهی اثری را خلق کند، اما در اینجا اثری مد نظر قرار می‌گیرد که هنرمند با پیش‌زمینه‌های الهی آن را خلق کرده و تلاش خود را برای تعالی انسان به کار بسته است.

پُر بی‌راه نیست اگر بگویم امروزه تلاوت‌های عبدالباسط نسبت به زمان خودش قابل فهم‌تر شده و چه‌بسا روز به روز این شور بیش از پیش می‌شود، این آثار هنری فقط در میان مسلمانان نفوذ نکرده است بلکه انسان‌هایی از دیگر ادیان هم تحت تأثیر آن‌ها قرار گرفته اند.

در میان قاریان معاصر ایران، محمدتقی مروت را در دسته‌ای قرار می‌دهیم که پیش از فهم تلاوت قاریان مصری، سبک زندگی آنان را فهم کرد و تبدیل به استادی تمام و کمال شد. بهترین دلیل برای اثبات این مدعا شاگردان مروت هستند که با همه قاریان معاصر ایران تفاوت دارند و علاوه بر تلاوت قرآن، از مسائلی سخن می‌گویند که دیگران کمتر بدان می‌پردازند.

کلید حل معما دست‌کم دو چیز است؛ شکوفا کردن ارزش‌های انسانی و ارتباط وجودی با عالم قدسی، چه‌بسا بتوان برای ماندگاری یک اثر هنری دلایل بیشتری را صورت‌بندی کرد، اما در اینجا، تأکید روی بُعد الهیاتی و روحانی یک اثر هنری است.

یک اثری هنری برای برانگیختن حس معنوی در انسان، باید از سوی هنرمندی پاک‌سرشت خلق شود، سرشت نیکو با احیای ارزش‌های انسانی و الهی حاصل می‌شود و متجلی کردن چنین ارزش‌هایی، هنرمند را به عالم قدس متصل می‌کند. از این‌رو می‌توان برای اثر هنریِ چنین هنرمندی، حکمتی الهی متصور شده، بن‌مایه‌ای الهی پیدا کرده و از یک عالم دیگر نمایندگی می‌کند.

مبنای شکل‌گیری آثار هنری عبدالباسط نه انگیزه‌های دنیوی که ارزش‌های الهی بود، اگر می‌خواست اهدافی نظیر تجارت و کسب شهرت را در پیش بگیرد و قرآن را وسیله چنین مطامعی کند، هرگز تلاوت‌هایش بن‌مایه‌ای الهی نمی‌یافت که انسان را چنین متأثر کند.
پیش از آنکه آیات قرآن از حنجره عبدالباسط بیرون آیند، از جان متصل او به ملکوت استخراج می‌شد و به خاطر همین است که این اثر هنری با یک عالم دیگر متصل و انسان را نیز به همان‌جا می‌برد.

اسطوره‌ای ستودنی

مروری بر زندگینامه اسطوره مصریعبدالباسط محمد عبدالصمد، در 1 ژانویه سال ۱۹۲۷ در روستای المزاعزه یکی از توابع شهر ارمنت استان قناء در جنوب مصر به دنیا آمد. نسب خانوادگی وی از کرد‌های مهاجری است که به هنگام لشکرکشی‌های صلاح‌الدین ایوبی از ترکیه به مصر مهاجرت کردند و پدرش عبدالصمد نیز یکی از مدرسین حفظ و تجوید قرآن کریم بود.

مرحوم عبدالباسط در سال ۱۹۵۰ به قاهره نقل مکان کرد و در سال ۱۹۵۱ وارد رادیو مصر شد. نخستین تلاوت او از سوره فاطر بود. وی در سال ۱۹۵۲ به عنوان قاری مسجد «امام شافعی» و در سال ۱۹۸۵ نیز به جای «شیخ محمد علی البنا» به عنوان قاری مسجد «امام حسین (ع)» در قاهره تعیین شد. عبدالباسط در آوازه و منزلت قرآنی همتایی نداشت. وی بیش از نیم قرن بر کرسی تلاوت قرآن نشست و باعث شد به اسطوره‌ای ستودنی تبدیل شود.

از مشهورترین مساجدى که شیخ عبدالباسط در آن‌ها قرآن را تلاوت کرد می‌توان به مسجدالحرام در مکه مکرمه، مسجدالنبی در مدینه منوره، مسجدالاقصى در قدس، مسجد ابراهیمى در «الخلیل» فلسطین، مسجد اموى در دمشق و مساجد مشهور آسیا، آفریقا، آمریکا، فرانسه، انگلستان، هند و دیگر کشورهاى جهان اشاره کرد.

حال و روز تلاوت قرآن نیز کم و بیش تعریفی ندارد، نه‌تن‌ها کمتر نسبتی صحیح با قاریان اصیل مصری که اکنون در فضای تلاوت قرآن به‌مثابه یک میراث و سنت غنی تلقی می‌شوند وجود دارد، بلکه برخی قاریان به اهداف دیگری فکر می‌کنند.

آنچه می‌تواند ما را از این بحران نجات دهد بازخوانی هنر اسلامی است، میراث عبدالباسط نه باید به موزه برود و نه باید به تلاوت‌های او تقلیل یابد، بلکه میراث او تمام زندگی‌اش محسوب می‌شود، فلذا نحوه زندگی او مقدمه تلاوت‌های ماندگارش بوده است. اگر باور ما این است که عبدالباسط و هم‌نسلان او الگو‌های بی‌نظیر تلاوت قرآن بوده‌اند و معنویت نیز جزو جدانشدنی از تلاوت‌های آنان است، باید این میراث را به درستی خواند و با جدیت، در اصلاح وضع موجود کوشید.

این قاری مصری در خاطراتش نقل کرده است: «در سن ۱۰ سالگی کل قرآن را حفظ کردم، و از پدرم و جدم خواستم که قرائات قرآنی را یاد بگیرم، لذا به من گفتند که باید به شهر «طنطا» بروم تا علوم قرآن و علم قرائات را نزد شیخ «محمد سلیم» فرا بگیرم، اما مسافت بسیار طولانی بود، بنابراین یک روز قبل از این که من تصمیم بگیرم برای فراگیری قرائات قرآنی به شهر طنطا بروم، شنیدیم که استاد محمد سلیم به «ارمنت» آمده تا قرائات قرآنی را در مؤسسه دینی این شهر تدریس کند، بر همین اساس نزد وی رفتم و علوم و قرائات قرآنی را فرا گرفتم و سپس «الشاطبیه»(کتابی در زمینه آموزش تجوید) را حفظ کردم.

نشان‌های افتخار

در سال ۱۹۵۶ کشور سوریه با اعطای نشان شایستگی از استاد عبدالباسط تجلیل کرد. همچنین، لبنان با اهدای نشان برنج از این قاری نامدار مصری تجلیل و کشور مالزی به وی نشان طلا اهدا کرد. استاد عبدالباسط عبدالصمد نشان‌های زیادی از رؤسای جمهور مختلف کشور‌های اسلامی و غیر اسلامی نیز دریافت کرد. سنگاپور و مراکش از دیگر کشور‌هایی هستند که از این قاری نامدار مصری تجلیل کردند.

سرانجام بيماری قند در او شدت گرفت، اما او با تناول غذاها و نوشيدنى‌هاى مختلف با اين بيمارى به مبارزه مى‌پرداخت، ولى با اضافه شدن التهاب كبدى، ديگر توان مقاومت در برابر اين دو بيماری را نداشت، او را به بيمارستان دكتر «بدران» در جيزه بردند، دكترها به او توصيه كردند كه براى معالجه به لندن برود، او به آن‌جا رفت اما پس از اقامت يك هفته‌اى در آن‌جا از پسرش «طارق عبدالباسط عبدالصمد» كه همراه او بود خواست كه او را به مصر برگرداند و گویى كه احساس كرده بود روزگار عمر سپرى شده است و وقت لقای خداوند نزديك شده و براستى زندگى جز ساعتى نيست كه به زودى مى‌گذرد.

روز وفات او (30نوامبر سال ۱۹۸۸) به مَثابه صاعقه‌اى بود كه بر قلب‌های ميليون‌ها مسلمان در هر مكانى از دنيا وارد آمد، هزاران نفر از دوستداران صدا و شخصيت او جنازه‌اش را تشييع كردند، در اين تشييع سفيران همه كشورهاى جهان به نيابت مردمشان حضور داشتند و چون عبدالباسط سبب پيوند و علاقه در بين بسيارى از مردم در كشورهاى مختلف بود، 30نوامبر، روز تكريم از اين قارى بزرگ اعلام شد.

منابع

دانشنامه موضوعی قرآن «عبدالباسط محمد عبدالصمد»

زندگی نامه مقریء کبیر شیخ عبدالباسط محمد عبدالصمد / تالیف: فائز ابراهیم محمد / نشر احسان

ترجمه از سايت www.abdalbasit.com

انتهای پیام
captcha