از اسارت و تبعید تا زعامت حوزه علمیه
کد خبر: 3993534
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۲
روایتی از زندگی پرفراز و نشیب آیت‌الله خوانساری؛

از اسارت و تبعید تا زعامت حوزه علمیه

در میان فرزانگان حوزه علمیه شخصیت‌هایی پیدا می‌شوند که زندگی پر رمز و رازی داشته‌اند. یکی از این شخصیت‌ها سیدمحمدتقی خراسانی است. شخصیتی که یک روز برای مقابله با تجاوز انگلیسی‌ها اسلحه به دست گرفت و جانباز شد، یک روز در نقش زعیم حوزه علمیه ظاهر شد و در زمانی دیگر، برای نجات مردم کشورش از خطر قحطی، دست به سوی آسمان دراز کرد.

به گزارش ایکنا، در میان دانش‌آموختگان و فرزانگان حوزه علمیه شخصیت‌هایی پیدا می‌شوند که زندگی پر رمز و رازی داشته‌اند که می‌تواند برای طلاب و دانشجویان جوان جذاب و درس‌آموز باشد و حتی مسیر زندگی آنها را دست‌خوش تحول سازد. یکی از این شخصیت‌ها سیدمحمدتقی خوانساری است. شخصیتی که یک روز برای مقابله با تجاوز انگلیسی‌ها اسلحه به دست گرفت و جانباز شد، یک روز در نقش زعیم حوزه علمیه ظاهر شد و در زمانی دیگر، برای نجات مردم کشورش از خطر قحطی، دست به سوی آسمان دراز کرد.

سید محمدتقی در سال 1305 در خانواده‌ای مذهبی در شهر خوانسار دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن دروس مقدماتی، در هفده سالگی برای ادامه تحصیل راهی کشور عراق شد. در آن زمان اساتید بنام و کم‌نظیری همچون آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی صاحب «عروه الوثقی»، محمدحسین نائینی و آقاضیاء عراقی در حوزه نجف حضور داشتند و شیخ محمدتقی توانست نهایت استفاده علمی و معنوی را از محضر این بزرگان نصیب خود کند. در نهایت، با اجازه آقاضیا، شیخ محمدتقی به درجه اجتهاد نائل شد.

ماجرای اسارت و تبعید خوانساری

در سال ۱۳۳۲ قمری، با شروع جنگ جهانی اول و ایجاد درگیری میان حکومت عثمانی با دولت انگلیس و حضور نیروهای انگلیسی در شهر بصره، بسیاری از علمای عراق حکم جهاد صادر کردند و قیام «ثوره العشرین» شکل گرفت. علمای حوزه تنها به صدور فتوای جهاد بسنده نکردند و بسیاری از اساتید و طلاب حوزه، آماده اعزام به جبهه نبرد شدند. در این میان، سیدمحمدتقی خوانساری نیز به همراه شماری از طلاب و علما، اسلحه به دست گرفت و به مقابله با نیروهای انگلیسی پرداخت. خوانساری در اثر اصابت تیر به پایش، مجروح شد ولی همچنان دست از مبارزه برنداشت. در نهایت پس از غلبه نیروهای انگلستان بر مجاهدان عراقی و اشغال بصره و عراق، خوانساری اسیر شد و همراه تعدادی از طلاب، به جزیره سنگاپور تبعید شد و به مدت چهار سال، شرایط سخت اسارت را تحمل کرد. خوانساری پس از گذشت چهار سال، از چنگال اسارت انگلیسی‌ها رهایی یافت و به زادگاهش بازگشت.

ازسرگیری دوباره درس و بحث

شهرت و آوازه علمی شیخ محمدتقی به حدی بود که شیخ عبدالکریم حائری از او دعوت کرد تا در حوزه اراک که در آن زمان مهم‌ترین حوزه ایران به شمار می‌آمد به تدریس و تربیت طلاب بپردازد. خوانساری نیز دعوت استادش را بی‌جواب نگذاشت و راهی اراک شد. پس از هجرت شیخ عبدالکریم به شهر قم و تأسیس حوزه علمیه قم، خوانساری به پابوس کریمه اهل بیت(ع) شتافت و همان‌جا ماندگار شد. امام خمینی، آیت‌الله سیدمحمد محقق‌داماد و آیت‌الله شبیری زنجانی از جمله شخصیت‌هایی بودند که در پای درس خوانساری حاضر می‌شدند.

پس از رحلت آیت‌الله حائری یزدی، زعامت حوزه علمیه بر عهده «مراجع ثلاث» یعنی محمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر (پدر امام موسی صدر) و حجت کوه‌کمره‌ای قرار گرفت و این سه تا زمان حضور آیت‌الله بروجردی، عهده‌دار این تکلیف بودند.

ماجرای نماز باران

در سال ۱۳۲۳ شمسی که بخش‌های مرکز ایران در اشغال متفقین بود، قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاکفرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر را به دست گرفت. در آن زمان مردم با خشکسالی و قحطی بی‌سابقه‌ای مواجه بودند و زمین‌های مساعد و وسیع شهر قم که به صورت دیم کشت می‌شد تشنه بودند. با بروز این خشکسالی، موقعیت غذایی مردم بحرانی شد و به همین سبب، مردم قم در شهریور آن سال از آیت‌الله خوانساری درخواست کردند برای بارش رحمت الهی، نماز استسقاء بخواند. آیت‌الله خوانساری دعوت مردم را بی‌جواب نگذاشت و زمانی را برای اقامه نماز معین کرد. نقل است بعضی از آقایان به آیت‌الله خوانساری می‌گفتند برای نماز نروید، باران نمی‌آید، شأنیت شما می‌شکند ولی ایمان الهی آنچنان در قلب آیت‌الله خوانساری ریشه دوانده بود که در اثربخشی اقامه نماز باران، تردید نداشت.

ایشان در زمان معهود، در منطقه خاکفرج قم حاضر شد و به همراه جمع زیادی از مردم به اقامه نماز باران پرداخت، ولی باران نبارید. با این حال، آیت‌الله خوانساری از رحمت الهی ناامید نشد و روز دیگری به همراه برخی شاگردان خاص خود به اقامه نماز باران پرداخت. در اثر آن نماز، باران فروانی بارید و خطر خشکسالی مرتفع شد. آیت الله شبیری زنجانی که خود در واقعه نماز باران حضور داشته در خاطرات خود گفته است که مردم برای نماز، دو روز بیرون رفتند و شب دوم باران بارید.

اهتمام به اقامه نماز جمعه

سیدموسی شبیری زنجانی از پدرش نقل کرده است: «هنگامی که نظر آقای خوانساری، وجوب نماز جمعه می‌شود، چون در قم نماز جمعه خوانده نمی‌شد، به من (یعنی سید احمد حسینی زنجانی، پدر سید موسی) پیشنهاد کرد که شما امامت جمعه کنید و ما هم شرکت می‌کنیم». طبق این نقل، هنگامی که سید احمد زنجانی می‌بیند جمعیت زیادی شرکت کرده‌اند، به اصرار از آقای خوانساری می‌خواهد که خودش امامت را برعهده بگیرد و وی نیز می‌پذیرد. پس از آن، هر وقت آقای خوانساری در قم نبود، آقای اراکی نماز جمعه را برگزار می‌کرد و هنگامی که هیچ یک از این دو نبودند سید احمد زنجانی نماز جمعه را برگزار می‌کرده است.

پایان فرازونشیب‌های زندگی

آیت‌الله خوانساری از ناراحتی قلبی رنج می‌برد. به دلیل همین بیماری، چند بار در بیمارستان فیروزآبادی شهر ری و بیمارستان پانصد تختخوابی تهران بستری شد. در سال 1331 مردم همدان از ایشان دعوت کردند که تابستان را به همدان برود. ایشان با صلاحدید پزشکان در اواخر ماه شوال به همدان رفت و به درخواست مکرر مردم در مسجد جامع همدان، نماز جماعت اقامه می‌کرد. در یکی از روزهایی که برای برپایی نماز به مسجد می‌رفت، در بین راه دچار حمله قلبی شد و سرانجام در هفتم شهریور ماه سال ۱۳۳۱ شمسی در سن شصت و چهار سالگی چشم از جهان فروبست.

قبر او اینک در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) در کنار قبر استادش، شیخ عبدالکریم حائری یزدی قرار دارد.

یادداشت از مصطفی شاکری

انتهای پیام
captcha