به گزارش ایکنا، نخستین شماره از دوره پنجم فصلنامه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی به صاحبامتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.
عناوین مقالات بدین قرار است: «تحلیل گفتمان انتقادی سوره بروج از منظر نورمن فیرکلاف»، «نسبتِ گفتمانی قرآن و نهجالبلاغه در ارتباط با جنسیت»، «گستره مکلّفان امر به معروف در آیه 104 سوره آل عمران (تحلیل ساختار متن)»، «رکوعات قرآنی؛ از پیشینه تاریخی تا کاربستها در فرهنگ اسلامی»، «وجوه قرآنی واژه «حق» درمورد نظام آفرینش»، «رویکردی ریشهشناختی به واژۀ قرآنی «ضرب»».
در چکیده مقاله «تحلیل گفتمان انتقادی سوره بروج از منظر نورمن فیرکلاف» میخوانیم: «تحلیل گفتمان انتقادی یکی از برجستهترین نظریات معاصر زبانی است. این پدیده زبانی، ارتباط میان کارکرد زبان و بافتهای اجتماعی وسیاسی بکار رفته در بستر آن را باز می کاود. رویکرد گفتمان انتقادی روشهایی را بررسی مینماید که از آن طریق، زبان در ارتباطی دو طرفه از یک سو سبب ایجاد روابط اجتماعی گردیده و از سویی دیگر خود نیز در بستر این روابط شکل میگیرد. تحلیلگران انتقادی با تحلیل بافت متن و سپس تبیین و تفسیر نتایج آن، به بررسی ساخت متون پرداخته و ایدئولوژیهای نهفته در سیاق متن را رمزگشایی میکنند. سوره بروج یکی از سورههای خاص قرآنی است که با ساخت واژگانی و بافت موقعیتی و داشتن اهداف تربیتی دارای ساختاری گفتمانی میباشد. امروزه تحلیل گفتمان انتقادی افقهای جدیدی را در مطالعات دینی - قرآنی گشوده است. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، تمامی نشانههای معناداری را که در سوره بروج وجود دارد از منظر تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فیرکلاف(1989) در سه سطح توصیف، تبیین و تفسیر مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.»
در طلیعه مقاله «نسبتِ گفتمانی قرآن و نهج البلاغه در ارتباط با جنسیت» آمده است: «نگاهی کلنگر و سیستمی، یکی از جدیدترین رویآوردها در شناسایی و استخراج ساختارها و گفتمانهای حاکم بر متون میباشد. استخراج ساختارها و گفتمانهای مرتبط با جنسیت در قرآن و نهجالبلاغه برهمین نگاه کلنگر و سیستمی مبتنی است. دو گفتمان اساسی را در این ارتباط میتوان مشاهده کرد: گفتمان مردانه و گفتمان تساویطلبانه-زنانه. با وجودی که گفتمان مردانه و گونههای آن بهشکل گستردهای در قرآن قابل رصد است، امّا موارد متعددی مرتبط با گفتمانِ تساویطلبانه و زنانه نیز قابل مشاهده است. هیچگاه در قرآن کریم صریحاً نگاههایی که همراه با تعمیم، جنس زن را مورد هجمه قرار داده باشد قابل مشاهده نیست. در نهجالبلاغه نیز شاهد ظهور و بروز وسیع رویکرد مردانه هستیم امّا در مواردی نیز به ظاهر هجمههایی به جنسِ زن مشاهده میشود. از این جهت تمایز بارزی میان گفتمان قرآن و نهجالبلاغه در اتخاذ رویکرد مردانه دیده میشود. این در حالی است که کاربست گفتمان تساویطلبانه-زنانه در نهجالبلاغه در وضعیتِ کمینه و حداقلی آن است. سبک قرآن کریم در کاربستِ تلفیقیِ گفتمانهای مرتبط با جنسیت نمایشگر سبکِ پیشرو آن است و میتواند به عنوان ملاکی برای جرح و تعدیل روایاتی که رویکردی مخالف با آنرا اتخاذ کردهاند و نقد متنی آنها به حساب بیاید.»
در طلیعه مقاله «گستره مکلّفان امر به معروف در آیه 104 سوره آل عمران (تحلیل ساختار متن)» میخوانیم: «یکی از آیات چالشبرانگیز اجتماعی قرآن که مفسران و فقیهان همواره در فهم آن، دچار اختلاف شدهاند، آیه 104 سوره آل عمران است. دیدگاههای ایشان در دو دسته کلی جای دارد: 1) وجوب همگانی امر به معروف بر افراد جامعه؛ 2) وجوب انحصاری امر به معروف بر گروهی در جامعه. قرآنپژوهان گفتهاند علت این دو دیدگاه متعارض، دو برداشت مختلف از واژه «مِن» در این آیه است. این اختلاف در معنا کردن واژة «مِن» در آیه، دلالت آیه و گستره مکلّفان آن را دچار ابهام ساخته است. این جستار برای نخستین بار نشان داد حرف «مِن» در این آیه، تنها یک معنا دارد، ولی ساختار این آیه، دارای ویژگی چندمعنایی است؛ از این رو میتوان با توجه به ساختار چندمعنای آیه و با واکاوی موضوع این آیه -امر به معروف و نهی از منکر- که وظیفهای دارای مراتب است، این آیه را بر پایه ساخت اطلاع کهنه و نو، دارای قابلیت دو خوانش طولی-نه دو برداشت ناسازگارِ در عرض هم- دانست. در مجموع به دست آمد برداشت وجوب همگانی، بر پایه ساختار «تجرید»، هماهنگ با سیاق و فضای نزول آیه است و برداشت وجوب انحصاری نیز میتواند فهمی نظاممند و بر پایه خوانشی ورای سیاق از آیه باشد.»
انتهای پیام