به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران، نشست گفتوگو پیرامون کتاب «تاریخ مستطاب امریکا» و تأثیر به کارگیری زبان طنز در عرصه استکبارستیزی با حضور محمدصادق کوشکی؛ مؤلف اثر، مازیار بیژنی؛ کاریکاتوریست و تصویرگر و میثم رشیدی مهرآبادی؛ مجریکارشناس، عصر روز گذشته به صورت مجازی از صفحات اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران برگزار شد.
در این نشست کوشکی با بیان اینکه این کتاب پاسخی است به یک سوال خیلی قدیمی مبنی بر اینکه چرا «مرگ بر امریکا» میگوییم، گفت: این کتاب به دنبال افشای لایههای معرفی نشده و دیده نشده امریکا به روایت کتب و منابع امریکایی است. ما در این کتاب از منابع تاریخی مشهور و اصیل امریکایی استفاده کردیم تا متهم نشویم که روایت خودمان از تاریخ این کشور را بیان کردیم. این منابع در انتخاب کتاب به طور کامل آمده است.
وی با اشاره به زبان و قالب طنز کتاب افزود: وقتی ما یادداشتهایی را که در مورد تاریخ امریکا بود، جمعآوری میکردیم، متوجه شدیم این تاریخ آنقدر تلخ است که اگر به کتاب تبدیل بشود شدت تلخی آن میتواند مخاطبان را آزار دهد. در این بین حتی مجبور شدیم تقریباً دو سوم از اطلاعات را به دلیل تلخی زیاد و اینکه مطالعه کتاب را با محدودیت سنی مواجه میکرد، حذف کنیم؛ و در نهایت به جهت کاهش گزندگی و تلخی آن سعی کردیم آن را در قالب طنز بنویسیم. علت دیگر استفاده از قالب طنز برای این کتاب، به فرهنگ مطالعه مردم ما برمیگردد. زیرا مردم ما کم کتاب میخوانند، اما تاریخ را به مراتب کمتر مطالعه میکنند. چرا که تاریخخوانی در میان مردم ما رایج نیست و البته این برای ملتی با تاریخ ۹ هزار ساله تمدنی، عیب بزرگی است؛ از این رو به دلیل آشتی دادن مردم با تاریخ، سعی کردم آن را در قالب طنز بنویسم.
این فعال رسانهای با بیان اینکه کاریکاتورهای مازیار بیژنی به انتقال پیام و به شیرینی و لطافت کتاب افزوده است، تصریح کرد: من و ایشان، برای هر کاریکاتوری که کشیده میشد ساعتها بحث میکردیم و حتی بعضی از کاریکاتورها هم محصول ذهن خودشان به تنهایی بود، لذا سعی کردم با استفاده از قالب هنر، هم جذابیت تاریخ را بیشتر کنم و هم قدری از تلخی آن بکاهم تا مخاطب عام استفاده بهتری از آن ببرد؛ زیرا هدف اصلی ما، مخاطب عام بود نه مخاطب خاص.
مازیار بیژنی؛ تصویرگر و کاریکاتوریست کتاب «تاریخ مستطاب امریکا» نیز در این نشست در مورد همکاری با نویسنده اثر گفت: صحبتهای اولیه در مورد این کتاب را با نویسنده اثر داشتم و قرار شد به تدریج متنها را بنویسند تا من براساس متنها، کاریکاتور بکشم، اما هر چه جلوتر میرفتیم کار برای من سختتر میشد، زیرا من با جنایت امریکا در مورد کشتار سرخپوستها و یا جنایت امریکا در فیلیپین روبرو میشدم و کشیدن تصاویر و کاریکاتور درمورد این جنایتها کار سختی بود. در واقع ما رکورددار به تصویر کشیدن این همه جنایت در یک کتاب هستیم.
وی با بیان اینکه ممکن است برخی بخشهای کتاب قدری تصویرمحور نباشد، اما بیارتباط با متن هم نیست، افزود: معمولا کتابهایی از این دست ممکن است به نوع دیگری تصویرسازی شوند که مشابه آن بیشتر در حوزه ترجمه وجود دارد؛ مانند تاریخ اروپا، تاریخ انگلیس و تاریخ جنگ جهانی نیمه طنز هستند و تصویرسازی در حاشیه قرار دارد. اما در این کتاب، تصویرسازی و کاریکاتورها جزئی از متن هستند.
در ادامه صادق کوشکی گفت: من تاکنون شبیه به این کتاب را در ایران ندیدم. در این کتاب، تک تک کاریکاتورها در خدمت متن هستند و تقریباً هیچ کاریکاتوری در کتاب نیست که برای خودش جدا باشد و از این نظر این کتاب تک است و کاریکاتورها کاملاً با متن هماهنگ هستند.
وی با تأکید بر اینکه تصویرسازی به درک متن کمک میکنند، گفت: در کتابهای خارجی که مازیار بیژنی به آنها اشاره کرد، کاریکاتور یک جور تزیین محسوب میشود و در خدمت متن نیست. حتی ما نمونههای خیلی قدیمیتر در ایران داریم مثل کتاب دریابندری به نام «چنین کنند بزرگان» در دهه چهل که یک نوع ترجمه و تألیف است که در دوران استبداد چاپ شده و در این کتاب کاریکاتورها در حاشیه متن هستند و حتی میتوان آنها را حذف کرد. در حالی که در کتاب «تاریخ مستطاب امریکا» اگر شما کاریکاتورها را حذف کنید به مثابه آن است که پایههای یک میز را حذف کردهاید.
نویسنده کتاب تاریخ مستطاب امریکا افزود: این کتاب به تعبیری دو کتاب است؛ یکی کاریکاتور تاریخ امریکا و دیگری متن؛ که میتوان هر دو را به تنهایی چاپ کرد، اما برای اینکه مخاطب عمومی بیشترین بهره را ببرد متن در کاریکاتور دوباره بازنمایی شده است.
کوشکی درباره انتخاب نام گفت: معتقد بودم نام کتاب باید عنوان متفاوتی باشد تا مخاطب را جذب کند. کلمه «مستطاب» از آن کلمههایی است که در زبان فارسی، کلمه دو پهلویی است. مثل خود امریکا که دو پهلوست. این در حالی است که «مستطاب» یعنی بسیار پاکیزه، اما در تاریخ ایران که نگاه کنید معمولًا به کسانی مستطاب میگفتند که آدمهای وحشتناک و قدر قدرت و ناپاکی بودند مثل خانها و شاهها؛ و کلمه «مستطاب» در تاریخ ایران برای کسانی استفاده میشد که کاملاً متضاد آن بودند و این خودش بار طنز به همراه داشت. به همین دلیل دیدم این کلمه خیلی به امریکا میخورد. اما از سوی دیگر، مستطاب دارای یک نوع تعظیم و تکریم هست که میتواند دوگانگی برای مخاطب ایجاد کند. بعضی از دوستان گلایه کردند که تو با این عنوان، امریکا را بزرگ کردی درحالی که «مستطاب»، صفت تاریخ است نه صفت امریکا و این طنز، کار است.
کوشکی ادامه داد: مورد دیگر، بحث تقدیم کردن این کتاب به نادر مهدوی است که بعضیها از من درباره این شهید پرسیدند که امریکاییها او را بهتر از ما میشناسند. این درحالی بود که بحث تقدیم کتاب از ابتدا در ذهن من نبود و هنگامی که ناشر خبر داد که یک صفحه خالی مانده است و به من گفت نمیخواهید کتاب را به کسی تقدیم کنید، من گفتم نه؛ اما به یکباره به یاد نادر مهدوی افتادم و شاید این خواست خدا بود و اگر این کتاب بارها به چاپ رسیده است از برکت نام این شهید است.
انتهای پیام