چقدر زخم عطش بر فرات کاری بود
کد خبر: 3919691
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۶

چقدر زخم عطش بر فرات کاری بود

شعر «بگو که راه کدام است سر به راهم کن» سروده قربان ولیئی از شعرای برجسته کشور را اینجا بخوانید.

بگو که راه کدام است سر به راهم کنبه گزارش ایکنا از زنجان، شعر آیینی همواره یکی از ابزارهای القای مفاهیم ارزشی بوده و شعرای فراوانی، آثاری در حوزه‌های توحیدی، نیایشی، عرفانی، اخلاقی و تعلیمی ارائه دادند. قربان ولیئی از شعرای برجسته زنجانی یکی از جدیدترین سروده‌هایی خود در وصف امام حسین(ع) را در اختیار ایکنا قرار داد.

سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت
سلام، رود خروشانِ نور، چشمانت...

سلام نام غریبت همیشه حزن‌آور
سلام خون خداوند، روح پیغمبر

فرود آمده بودی که عشق برخیزد
چکید خون نجیبت که شور انگیزد

تپید جسم تو در خون که رود باقی ماند
برید دشنه گلویت، سرود باقی ماند...

به شوق درکِ تو، شمشیر دست و پا می‌زد
به بانگِ العطش، آتش به خیمه‌ها می‌زد

شبِ غلیظِ زمین را شکست چشمانت
خمیده کرد فلک را ستاره‌بارانت

خدای من، چه شکوهی، چه اقتداری داشت
چه وسعتی، چه حضوری، چه برگ و باری داشت...

رسیده بود و خدا چید سیب گلگونش
رسیده بود و زمین بود تشنۀ خونش...

فرات، تشنه گذشت و خجل به دریا زد
ندید... هر که تو را دید، دل به دریا زد

فرات تشنه گذشت و شهید جاری بود
چقدر زخم عطش بر فرات کاری بود

هنوز هق هق گریه‌ست در گلوی فرات
که در حضور خدا رفت آبروی فرات...

نخواه تشنه بمیرم، نمی نگاهم کن
بگو که راه کدام است، سر به راهم کن

انتهای پیام
captcha