مجید معارف، استاد الهیات دانشگاه تهران، در گفتوگو با ایکنا، ضمن تبریک میلاد باسعادت امام باقر(ع)، گفت: در تاریخ شیعه معروف است که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) پایهگذار نهضت علمی در میان شیعیان هستند، به طوری که مکتب شیعه مکتب جعفری نامیده شد. همه امامان از نظر مدارج علمی و آگاهی بر کتاب و سنت وضع مشابهی دارند و امامی را نسبت به دیگری اعلم نمیدانیم، ولی شرایط زمانی، سیاسی و اجتماعی ایشان متفاوت بود و در زمانی علمی آنان بیشتر شد. این شرایط برای امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) رخ داد. برای همین امام رضا(ع) به عالم آل محمد(ص) معروف شد، در حالی که همه ائمه(ع) عالم آل محمد(ع) هستند.
معارف با بیان اینکه در قرن اول وضع شیعیان از نظر خفقان حکومتی و کنترلهایی که بر ائمه(ع) اعمال میشد بسیار سخت و نامناسب بود، تصریح کرد: به ویژه با وجود نظام سفاک بنیامیه وضعیت دشواری بر ائمه(ع) سپری شد، ولی وقتی به امامت امام باقر(ع) میرسیم که مصادف با دهههای آخر خلافت بنیامیه و تضعیف آنان است، فرصت مطلوبی برای صادقین(ع) مهیا میشود که ایشان از این فرصت برای تربیت علمی شیعیان بهره بردند.
وی ابراز کرد: برای آنکه تصویر روشنی از این دوره ارائه دهیم کافی است که به جملهای از امام صادق(ع) در مورد کارنامه علمی امام باقر(ع) در الکافی کلینی اشاره کنیم؛ امام باقر(ع) از سال 94 متصدی امامت به مدت 20 سال شدند، امام صادق(ع) فرمودند که وضع شیعیان در دوره پدرم آن چنان بود که در تشخیص حلال و حرام و انجام مناسک حج خود درمانده بودند و از روی ناچاری به علمای اهل سنت مراجعه میکردند و مناسک حج را میپرسیدند و آنها هم جوابهایی درست یا نادرست میدادند.
معارف با تأکید بر اینکه شیعیان در راستای مناسک دینی و حج محتاج علمای اهل سنت بودند، افزود: امام صادق(ع) فرمودند تا وقتی خداوند پدرم را در دسترس مردم قرار داد، مردم را با حلال و حرام آشنا کردند و مناسک حج را به آنان آموخت و کار شیعیان به جایی رسید که این دفعه اهل سنت و بزرگان آنان محتاج علم شاگردان پدرم شدند؛ یعنی بعد از دورهای که شیعیان محتاج علم اهل سنت بودند، حال آنان محتاج شیعه شدند و شیعه محتاج به شیعه مرجع تبدیل شدند.
استاد الهیات دانشگاه تهران بیان کرد: وقتی امام باقر(ع) میخواستند از دنیا برون به فرزندشان فرمودند: «یا جعفر اوصیک باصحابی خیراً ...» من اصحاب خودم را به شما میسپارم و نسبت به آنان سفارش به خیر میکنم؛ امام صادق(ع) فرمودند: «من به پدرم گفتم که چنان در تربیت علمی آنان بکوشم که اگر یک نفر از آنها در هر بلادی باشد، او به علم دیگران محتاج نمیشود و همه به او محتاج او خواهند شد.»
وی تصریح کرد: در پرتو جهاد علمی این دو امام(ع) کسانی مانند زراره، ابان بن تغلب، محمدبن مسلم، فضیل و ... تربیت شدند که هر کدام از اینها مرجع علمی بودند؛ البته در آن دوره مصادیق علم در درجه اول، علم دینی بود که شامل اعتقادات، علم فقه و دانش رفتاری یعنی اخلاق میشد. در آن دوره شاخصه فقاهت دین معرفتشناسی به معنای جامع بود و کسی که به این معنا معرفت دینی داشت هم حوزه اعتقادات و کلامی صحیحی داشت و هم حلال و حرام را میدانست و هم در حوزه رفتاری، اخلاق اسلامی را با تمام ظرائف فرامیگرفت به جامعیت میرسید.
معارف اظهار کرد: امام باقر(ع) در نهضت علمی که ایجاد کردند، تکیه ویژهای بر جوانان داشتند؛ از سخنان ایشان این است که اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من بیاورند و من او را در مسیر آموختن علم نبینم تأدیب میکنم. این تأدیب همان تأدیبی است که «چوب استاد به ز مهر پدر»؛ بنابراین با توجه به وضعیت قرن دوم، علوم تجربی و ساینسی که الان متداول است، در آن زمان موضوعیت نداشته، بلکه عالم کسی بود که بتواند قرآن را خوب تفسیر کند و یا بتواند احکام الهی را به خوبی از نصوص بیرون بیاورد.
وی افزود: امام باقر(ع) در این شرایط با قتاده، مفسر مشهور اهل سنت ملاقات کرده و به وی گفت: من شیندهام که تو قرآن تفسیر میکنی و جواب او مثبت بود؛ حضرت فرمودند اگر قرآن را با رای خود تفسیر میکنی، خودت هلاک شده و دیگران را هلاک میکنی و اگر با آرای دیگران تفسیر میکنی، باز هم هلاک شدی و دیگران را به هلاکت انداختهای، زیرا مبنای امام(ع) آن است که تفسیر باید ریشه در قرآن و اهل بیت(ع) داشته باشد؛ یعنی یا باید مهارت تفسیر قرآن به قرآن داشته و یا بر روایات آشنا باشیم که بتوانیم تفسیر کنیم. تفسیر به رای، حرام است و در روایت داریم که اگر کسی با رای خود قرآن را تفسیر کند، جای او در آتش است.
استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: نهضت علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) طبق شرایط آن دوره باید بررسی شود و آن بازگرداندن مردم به چارچوب کتاب و سنت در دورهای است که اجتهادهای بیمبنا زیاد شده بوده است؛ البته تدبر ایرادی ندارد، ولی اجتهادهای بدون مبنا و «من عندی» که در تعالیم دینی به رای و قیاس تعبیر شده، در نظر شیعه باطل است.
وی با اشاره به آیاتی از قرآن اظهار کرد: خداوند در برخی آیات فرموده که هر چه در آسمانها و زمین است، مسخر انسان شده است؛ ظرفیتهای آسمان و معادن زمین و ... در اختیار انسان است؛ بنابراین وقتی دنیا و طبیعت و نعمات آن برای انسان و در تسخیر اوست، لابد روشهای در اختیار گرفتن این نعمات هم باید در اختیار انسان باشد؛ لذا اسلام قاعدتاً با به دست آوردن این مواهب مشکلی ندارد و بر این اساس اسلام مشوق سایر علوم غیر از علوم دینی هم هست.
معارف در پایان تأکید کرد: علوم تجربی تسهیلکننده این توانایی برای ما هستند و انسان با توانمندی علمی بر بسیاری از بیماریها و بر طبیعت مسلط میشود؛ بنابراین دین نسبت به توانمند شدن انسان حتی در عرصه علوم تجربی و مادی نظر بدی ندارد؛ پیام دین این است که انسان اگر در عرصه علوم قوی شد، باید اخلاق را رعایت کند تا این دستاوردها در خدمت راحتی بشر و گسترش توحید و اخلاق باشد، نه اینکه سلاحهای مخربی ایجاد شود که بشر را تهدید کند؛ بنابراین علم باید در اختیار انسان مهذب باشد.
انتهای پیام