به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در حکمت 14 نهجالبلاغه آمده است: «اِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ: چون نشانههاى نعمت پروردگار آشكار شد، با ناسپاسى نعمتها را از خود دور نسازيد».
نعمت: دادههای الهی؛ حاصل انعام خداوند، مادی یا معنوی، درونی یا بیرونی، استعداد و توانایی یا بالفعل و عینی
تنفروا: فراری دادن؛ پراندن(در مورد پرندگان).
نعمتهای خداوند، دادهها و انعام اوست؛ اگر ما آنها را داشتههای خود و مایملکی دائم بپنداریم و جزء لاینفک خویش به حساب بیاوریم، دیگر زمینهای برای تشکر و سپاسگزاری باقی نمیماند. نعمتها، بسیارشان عاریتی و موقتاند و در داد و ستد نسبت به ما؛ گاه داده میشوند و گاه باز ستانده؛ نعمتها بازدهی میخواهند و مورد سؤال قرار خواهند گرفت(لتسئلن یومئذعن النعیم)؛ بنابراین از طرفی زیاد بودنشان فقط مسئولیت را زیاد میکند و نباید باعث غرور و فخر شود و یا کم بودنشان نباید به ناامیدی و یأس یا اعتراض بیانجامد و از طرف دیگر باید با این نعمتها و سرمایهها کار کرد و الا هرز رفتن و هدر رفتن آن به دنبال میآید و رکود و احتکارشان فسادآور است. وقتی نعمتها را دادههای خداوند دانستیم و فهمیدیم که مال ما نیستند و انعام اویند، بالتبع در راه دشمنی با او نیز به کارشان نخواهیم گرفت!
در این کلام امام(ع)، گویی نعمتهای خداوند چون پرندگانی تصور شدهاند که با آمدن یکی بقیه نیز در کنارش خواهند نشست! یعنی هم، نوعی تدریج دراعطاء و هم، سنخیتی بین نعمتها دیده میشود، یک به یک و به تدریج میآیند و نه دفعی و به یکباره (شاید تا میزان شکر ما را بسنجد و هم اینکه بدانیم همواره مورد لطف و عنایتش هستیم)؛ و یکی که بیاید بقیه دوستانش ! را نیز صدا میکند! هر نعمتی را باید سرآغاز سلسلهای از نعمتها دانست (چقدر امید آفرین!)، شرطش اما در دست خودمان است؛ نباید آنها را فراری داد، آنها خود شاخههای نشستنشان را پیدا میکنند و حتی شاید در بین این شاخ و برگها، لانهشان را هم بسازند و منزل کنند!! باید شاخههای ما تاب نشستن آنها را داشته باشد و مترسکهای بازیگر نفس و جغدهای شوم شیطان، آنها را فراری ندهد.
نعمتها با شکر ما زیاد میشوند و با کفر و چشمپوشیمان از دست میروند و عذاب شدید از دست دادنشان دامنگیرمان میشود؛ این یک قانون الهی است (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ )؛ این قانون و سنت الهی را میتوان قانون قبض و بسط ِانعام حق !! نامید؛ اگر توانایی و استعداد اندیشیدن و تفکر را در انسان، نعمت خداوند به شمار آوریم، که البته بزرگترین نعمت خداست به نوع انسان، آنگاه حاصل این نعمت یعنی معرفت بشری نیز تابع همین قانون قبض و بسط خواهد بود! یعنی به میزانی که بشر نسبت به دریافتهای درست و حقیقیاش عمل نماید و آنها را در راه درست خود به کار بگیرد (شکر)، به همان میزان به دریافتهای عالیتر و بیشتری دست خواهد یافت و دایره معرفتش فربهتر خواهد شد. معرفتهای جدیدتر عامل این بسط معرفتی نیستند، بلکه خود نتیجه آن شکر به شمار میآیند. همان پرندگان دیگرند که قدومشان بر شاخه معرفت بشری مبارک است، اما خود به دلیل شکر یا کفر ما به این شاخه نزدیک یا دور شدهاند، ولی عامل نیستند، نتیجهاند.
این قانون حتی در توسعه اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی و ... هم برقرار است؛ با این نگاه همه این توسعههای مختلف حاصل شکر اجتماع و اجتماعیاند و موقعی درست به نتیجه میرسند که منابع و سرمایههای طبیعی و انسانی و اجتماعی و معنوی جامعه به درستی مورد شکر قرار گیرند، یعنی در جای خود بها داده شده و درست به کار گرفته شوند، این است که این پرندگان زیبای توسعه نیز نتیجه شکر اجتماعی ما هستند و با آمدن یکی از آنها، آن دیگریها هم از راه میرسند. زیربنا همان شکر است و توسعه روبنای آن!
در شکرگزاری واقعی باید نعمتها را به سوی خداوند جهت داد و راهش این است که چیزی را که میخواهی به سوی او جهت دهی، در مسیر مردم قرار دهی، خلق خدا عیال اویند، باید در مسیر خدا مردم را حرکت داد و نیازهایشان را رفع کرد.
شاید هم مراد امام علی(ع) از نعمت، همان نعمت امامت بوده باشد، که متمم و کاملکننده بقیه و همه نعمتهای دیگر است، چون به آنها انگیزه و جهت میدهد و از بنبست خارجشان میکند؛ آری شاید میخواهد بگوید با آمدن اولین از این سلسله نورانی با ناسپاسی و کفر، خود و بشریت را از نعمت آخرینشان محروم نکنید! کاش این نعمتها را قدر دانسته بودیم...
نعمتها همچون پرندگانند، میتوانند روی شاخههای ما بنشینند یا بپرند؛ پرنده نام زیباییست...
یادداشت از داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان