به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سمینار بینالمللی شریعتی و آینده علوم انسانی صبح امروز 23 آذرماه در پژوهشگاه علوم انسانی با سخنرانی سیدجواد میری، دبیر علمی همایش، احسان شریعتی، چاندرا مظفر و سارا شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد.
تجربه ایران الگویی برای جهان اسلام در مقابل بنیاد گرایی استاحسان شریعتی در سخنرانی افتتاحیه گفت: نقش شریعتی بهکارگیری علوم انسانی جدید به ویژه تاریخ و جامعه شناسی تجربه تامل برانگیز بوده و طرح تازهای برای کشورهای مسلمان با حساب میآید.
وی ادامه داد: شناخت روش او برای علوم انسانی مهم است. شریعتی به دنبال سید جمال موفق شد نوعی مقاومت را در عرصه ایدئولوژیها سامان ببخشد.
شریعتی افزود: تاثیر او بر مخاطبانش گواه توفیق وی بود. پس از زمان شریعتی شاهد نوعی چرخش در علوم انسانی بودیم. پس از چرخش از روش پوزیتویزم به هرمونتیک تعریف انسانیت انسان در مرکز علوم انسانی قرار گرفته است و شریعتی در جستجوی کرامتی برتر از آنچه در ایدئولوژیها مطرح میشود برای انسان بود.
وی با بیان اینکه علی شریعتی علوم انسانی را در پروژه رهابخش انسان میدانست، گفت: علوم انسانی توسط علی شریعتی در خدمت تفکری انتقادی بود اگر چه اسلام و ایران پس از شریعتی دچار بنیاد گرایی شد، در ایران به خاطر تجربه روشنفکری و حکومت دینی نوعی مصونیت در مقابل این جریان به وجود آمد و تجربه ایران میتواند الگویی برای جهان اسلام در مقابل بنیاد گرایی باشد.
وی ادامه داد: در طرح نوزایی فرهنگ ملی و پیرایش دینی، شریعتی توانست با پرداختن به بسیاری از مسائل و رویکردهای جدید دعوت به باز اندیشی و باز سازی سنت به عنوان مهمترین پروژهاش بپردازد. او با باز خوانی تاریخ ادیان، تمدن و ایران توانست خاموشان تاریخ را به سخن درآورد و زمینه ساز درک جدیدی از تاریخ مانند فانون و سعید باشد.
وی در پایان گفت: برای فهم و شناختن دستاورد نهایی شریعتی یعنی آزادی، برابری و عرفان ما نیازمند بازخوانی الگوهای علوم انسانی از دوران کلاسیک تا پست مدرن هستیم و با انتظار ما از چنین سمیناری نقد شریعتی و رسیدن به جهشی در علوم انسانی کشورمان هستیم.
شریعتی و ادبیات محنتدر ادامه، سارا شریعتی با عنوان «شریعتی و ادبیات محنت» سخنرانی کرد. وی گفت: من عنوان را از محمد عابد جابری گرفتم و بر این اساس میخواهم بگویم سرنوشت ایده شریعتی و اندیشههای که در سرزمینهای ما شکل میگیرند، بدون توجه به زندگیهای خصوصی این افراد ممکن نیست.
سارا شریعتی در ادامه گفت: جابری بر آن است که سرنوشت روشنفکران در تمدن اسلامی و عربی شرح محنت است و این اندیشمندان با اندیشه حاکم بر زمان در افتاده و همیشه دچار رنج، گرفتاری و آزمون بودهاند. همیشه منبع این محنت استبداد سیاسی و انحصار دینی بوده است، از این رو ما نمیتوانیم اندیشمندان سرزمینهای اسلامی را بشناسیم، مگر به حیات زیرزمینی و مشکلات شخصیشان توجه کنیم.
وی ادامه داد: با توجه به این مسئله و اینکه شریعتی نیز در چنین فضای زندگی میکرد، عملا حیات او از یک دو پارگی رنج میبرد و این وضعیت را میتوان در آثار شفاهی و کتبی او دید. مراد از آثار شفاهی سخنراییهای عمومی اوست و آثار کتبی او زندگینامه خود نوشت اوست. اگر چه شریعتی زندگینامه خودنوشت ندارد، اما این مسئله را میتوان در اشعار، نامهها و دست نوشتههای او تحت عنوان گفتگوهای تنهایی یافت.
شریعتی اظهار کرد: بررسی سه مفهوم فلسفه، دین و عرفان در دو دسته آثار شفاهی و کتبی شریعتی نشان میدهد شریعتی موضع دوگانه در قبال این مسائل داشته است. اگر او در سخنرانیهایش فلاسفه را با الفاظ نامناسبی میخواند، در گفتگوهای تنهایی میگفت فلسفه در آب و گل من است. همچنین در خصوص عرفان و تصوف چنین موضع دو گانه داشت. اگر در سخنرانیها تصوف محصول شبنشینیهای سرمایهداران میدانست در نوشتههای خصوصی تصوف را هدف غائی همه مذاهب عنوان میکرد.
سارا شریعتی در پایان گفت: علت این دوگانگی آن بود که شریعتی اگر چه در زندگی خصوصی دل در گرو فلسفه، عرفان و دین داشت، در زندگی عمومی به نقد جایگاه این موارد میپرداخت و از این رو به خاطر مصالح سیاسی دچار نوعی دوپارنگی، تنهایی و ناشناختگی بود.