بودجه قابل توجهی در سالهای اخیر هزینه ازدیاد کمی شبکههای تلویزیونی شد، شبکههایی که پس از روی کارآمدن ساختار مدیریت جدید رسانه ملی به دلایلی از جمله چابکسازی(!؟) یا حذف و یا در هم ادغام شدند اما شاید هیچگاه از این منظر به موضوع نگاه نشده باشد که برنامهسازی در طی این سالها در رسانه ملی به حداقل خود رسیده است و وقتی ظرف جدیدی ایجاد میشود باید به فکر مظروف هم بود، وقتی شبکهای ایجاد میشود باید برنامهای باشد که روی آنتن برود و وقتی نیست همین تعداد شبکه موجود هم زیادی است.
اگر نبود برانگیخته شدن حس نوستالژیک مخاطبان رسانه ملی در قالب برنامهای همچون «نقره» و یا پدیدهای به نام خاطره بازی در تلویزیون که آرشیو خاک خورده تلویزیون را مجدد پویا میکرد و اگر نبود به اشتراک گذاشتن تولیدات فرهنگی و تلویزیونی ایران با کشورهای عربی، شاید همین تعداد شبکههای منقبض شده تلویزیونی همچون «آی فیلم» و «نسیم» که گوی رقابت را به سبب جذب مخاطب از دیگر رقبا ربودهاند نیز محلی از اعراب نداشتند.
این درست که به سبب کسری بودجه و اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و اختصاص بودجههای انقباضی به ویژه در زمینه تولیدات فرهنگی و هنری، بازار تولیدات جدید و به روز تلویزیونی به سردی گراییده اما صحبت بر سر این مسئله است که چرا کیفیت برخی از همین برنامههای نصفه و نیمه در حال پخش نیز کپی ناشیانهای از برنامههای ماهوارهای است و مگر نباید اتاق فکری، شورای طرح و برنامهای به عنوان مغز متفکر هر شبکه تلویزیونی براساس نیازهای محسوس جامعه به دنبال دادن خوراک مطلوب فرهنگی به مخاطب باشد؟
به غیر از برخی از شبکههای تلویزیونی همچون «نمایش» که تکلیف آن مشخص است که شبکهای برای پخش فیلم و سریال است و البته کیفیت آن نیز این روزها به سبب ادغام با شبکه «تماشا» و پخش سریالهای سطح پایین تحتالشعاع گرفته است، به جرأت میتوان گفت که شبکههای سراسری تلویزیون خط مشی درستی در زمینه تأمین و پخش برنامههای خود ندارند و همگی ملغمهای از برنامههای متنوع را در دستور کار خود قرار میدهند که از اخبار سیاسی تا پخش برنامه ورزشی و امثالهم را شامل میشود.
رسالت اصلی رسانه ملی سرگرمسازی است اما سرگرمی بخردانه که به علم و آگاهی مخاطب نیز کمک کند نه اینکه به هر قیمت و بهانهای تنها با طراحی و اجرای دکور در استودیویی و گفتن چند پلاتو از سوی مجری فلان برنامه تنها دقایقی از وقت مردم را پر و صدالبته برنامهای را با کمترین هزینه تولید و روانه آنتن کند بیآنکه در نظر داشته باشد این برنامه به چه درد مخاطب میخورد و آیا چیزی بر اندوخته و داشتههای او میافزاید یا نه؟
به طور مثال به برنامهای که از شبکه یک سیما پخش میشود اشاره میکنیم؛ منظور برنامه «مناظره» است که هر هفته جمعهها بعد از ظهر شاهد پخش زنده آن هستیم، به زمان روی آنتن رفتن این برنامه دقت کنید، عصر روز جمعه؛ درست زمانی که اهالی خانه دور هم جمع شدهاند تا یک برنامه سرگرمکننده و مفرح را ببینند، آیا بجاست که وقت یک خانواده با برنامه کسالتباری همچون «مناظره» پر شود، برنامهای که هیچ خروجی مؤثری ندارد و عدهای که موضع و مشی مشخصی ندارند پشت تریبون میآیند و بدون نتیجه به ایراد سخن میپردازند، حتی اگر این برنامه هدفمند باشد آیا جای پخش آن در این زمان است و آیا اساساً رسانه ملی وظیفهای در پرداختن به مطالب و مباحثی که مخاطب کوچکترین اثری نمیتواند در آنها داشته باشد، دارد؟ تنها توجیه برای پخش این برنامه استفاده مؤثر از دکوری است که برای مناظره تلویزیونی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری تدارک دیده شده بود و البته بلااستفاده باقی مانده است.
جای پخش طنزهای شبانه در تلویزیون خالی است، دیگر کمتر میتوان سراغی از سریالهای فاخر تلویزیونی گرفت، مخاطب تشنه اینچنین تولیداتی است به شرط آنکه بودجهها هدفمند اختصاص پیدا کند، نگاهی به استقبال مردم در زمان پخش سریالی همچون «پردهنشین» بیندازید، با وجود هجمه رسانهای غرب و فراگیری شبکههای جذاب ماهوارهای اما همچنان میتوان از خانوادههایی که در زمان پخش این سریال ترجیح میدهند امواج آنتن خود را به سمت تلویزیون داخلی متمایل کنند سراغ گرفت پس این توجیه که توان مقابله با شبکههای ماهوارهای را نداریم توهمی بیش نیست و باید کوشید بهتر از این باشیم.
شاید یکی از دلایلی که در سالهای اخیر موجب شد تعداد شبکههای تلویزیون افزایش پیدا کند مقابله آماری با برنامههای ماهوارهای باشد اما این مسئله پیامید ناگوار داشت و آن اینکه کمتر به کیفیتسازی اندیشیدیم و کیفیت را فدای کمیت کردیم در حالیکه مخاطبان به دنبال مواجه شدن با تولیدات فرهنگی مرغوب هستند که لزوماً نباید جذابیت بصری از نقطه نظر فنی و استفاده از جلوههای تصویری داشته باشد، مگر «پردهنشین» به غیر از روایت ساده و صمیمی از یک زندگی ایرانی و اسلامی که به دل هر مخاطبی مینشست چه داشت؟
سالهاست که شبکههای گوناگون رسانه ملی امور مربوط به تولید برنامههای تلویزیونی به ویژه سریالسازی را به مؤسسات و شرکتهای فرهنگی محول میکنند و کار را به شکل آماده پخش از آنها خریداری میکنند، این صرفهجویی در پارهای از هزینههایی است که ممکن است شبکههای تلویزیونی ناخواسته درگیر آن شوند و البته شیوهای خوب و مرسوم در برنامهسازی دنیاست اما در زمان تحویل برنامه به پخش اگر قرار باشد بدون در نظر گرفتن هزینههای جاری اقدام به خرید برنامه کنند، سرمایهگذار و تهیهکننده ترجیح میدهد که با توسل به شبکه نمایش خانگی، خود مستقیماً در عواید و سود آن شریک باشند.
اتخاذ سیاستهای نادرست از سوی مدیریت کلان رسانه ملی و مدیران شبکههای گوناگون تلویزیون موجب سلب اعتماد از پیشکسوتان برنامهسازی تلویزیونی و نخبهگریزی شده است، در شرایطی که جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری به امید، نشاط و پویایی نیاز دارد، برنامهسازان پرمخاطب تلویزیونی جذب نشده و سیاستی در جهت حمایت از آنها که بتوانند در فضایی پر از آرامش به برنامهسازی بپردازند وجود ندارد و نتیجه اینکه شاهد باکس خالی پخش تلویزیونی هستیم و در عوض شبکه خصوصی پخش خانگی با سرمایهگذاری مطمئن حاصل جذب مؤثر اسپانسر و حامی مالی توفیق بیشتری در فرهنگسازی و تزریق روحی تازه در جامعه دارند و این در شرایطی است که همچنان تلویزیون بر موضع خنثی و بیخاصیت خود به صرف پرکردن آنتن با پخش برنامههای غالباً در سطحی نازل، اصرار دارد.