سوالی که در دهه اخیر ذهن برخی مبلغان دین را به خود مشغول کرده این است که چرا با توجه به افزایش مناسک و تبلیغات مذهبی و گسترش مناسبتهای دینی و نیز تلاش هر روزه رسانهها بویژه صداوسیما در تولید و پخش برنامههای مذهبی، جامعه از نظر اخلاقی روند خوبی نداشته است و مسائلی مانند طلاق، اعتیاد، اختلاس، ربا، رشوه و حتی دروغگویی رشد داشتهاند.
خبرنگار ایکنا با فروغ پارسا، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات قرآنی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی موضوع «مناسکگرایی مذهبی» را به بحث گذاشته است. حاصل این گفتوگو را میخوانید.
ببینید دین یک قشر و پوسته دارد و یک مغز و لُب. ولی الان قشریگرایی در گفتمانهای دینی حاکم شده، گویی فقط به پوسته دین متوسل شدهایم و خبرگزاریهای دینی و قرآنی باید تلاش کنند تا گفتمانهای حوزه دین از سطح ظاهر و قشر فراتر برود و ببینیم لب و مغز دین چه بوده است.
تقدسگرایی و مقدسمآبی ترفندهایی بوده که قشریگرایان به آن متوسل شدهاند تا معارف دینی را مطرح کنند وگرنه خود ائمه(ع) هم دنبال رواج این نوع مباحث تقدسگرایی قشری و ظاهری نبودهاند و حتی میتوان گفت که بحث عصمت خودشان را هم مطرح نکردهاند بلکه متکلمان شیعه آن را بیان کردهاند که البته عصمت در جای خود مستدل است، اما نباید بحث عصمت را به امامزادگان هم سرایت بدهیم.
معرفت دینی و حلقههای گفتمانی آن، امروزه مخالف قشریگرایی و جمود هستند و باید به این سمت برویم که مغز و محتوای عمیق دین را ترویج کنیم، از این رو ازدیاد بیضابطه مناسک بهخصوص با توجه به اینکه برخی از آنها مرتبط با امامزادگان است آن هم بیش از حد متعارف، اشتباه است. لب و اصل دین، توحید است. به محض اینکه قرآن را باز کنید اولین بحث آن توحید است و مقدسگرایی بیضابطه در مخالفت با توحید است.
بزرگان دینی در سدههای اولیه تلاش کردند تا با قشریگری در دین مخالفت کنند و دین در طول قرون اسلامی با همه تطورات و تحولات توانست منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و انقلاب دینی و بیداری اسلامی انجام شود و دوباره نباید به عقب برگردیم. بنده از رسانهها درخواست دارم که مباحث انحرافی را در حوزه معرفتشناسی مطرح نکنند چون منجر به انحراف در معارف شیعه میشود و انحراف در معرفت شیعی ایجاد میکند.
الان مباحثی مانند همجنسگرایی و ... به شدت در رسانههای غربی مطرح است و ما هم گاهی به آن پرداختهایم از نظر بنده اینها مصداق تشییع فاحشه است زیرا ما چنین مباحثی در کشور نداشتیم ولی با طرح آن در رسانهها، افرادی درگیر این نوع مسائل شدهاند. در بحث معرفت دینی هم اگر از ریشه و مبانی غافل شده و سراغ پوسته برویم باز گرفتار همین مسئله خواهیم شد.
آنچه امروز در جامعه ما وجود دارد برای بنده به عنوان یک زن مسلمان که به حجاب معتقدم و با اعتقاد کامل هم حجاب را قبول کردهام دردآور و غیرقابل تحمل است. من در دوره پهلوی رشد کردهام و حجاب را با مطالعه و به صورت اختیاری انتخاب کردهام ولی معتقدم باید با یکسری از مسائل به روش دیگری برخورد کنیم.
بنده خودم حجاب را در شرایطی انتخاب کردم که اجباری هم در کار نبود ولی الان برخی اجبارها نتایج منفی دارد. برای بنده خیلی رنجآور است که دختر و زنی روسری از سر بردارند ولی نباید اجبار ما به گونهای باشد که چنین حوادثی در کشور ایجاد کند.
اینکه ماهیت قانون زور و اجبار است درست است ولی بدانیم هر چیزی ممکن است روزی ویران شود زیرا مسائل و قوانین عرفی و بشری هستند ولی احکام شرعی و الهی نباید به این سرنوشت دچار شوند. من ممکن است بگویم قانون را دوست ندارم ولی اگر کسی بگوید من قانون خدا را دوست ندارم چیز بد و دردآوری است و ما نباید به چنین جایی برسیم که زنی روسری خودش را در آتش بیندازد و بگوید من چنین حکمی را از جانب هر کسی باشد دوست ندارم.
ما گزارش تاریخی و متون معتبر چندانی درباره حضرت فاطمه معصومه(س) نداریم و وقتی از الگوسازی سخن میگوییم باید گزارشات و آثاری از آنها داشته باشیم، مثلا ممکن است کسی کتابی نوشته باشد و ما باید از مطالب آن هم به شخصیت فرد بیشتر آگاه شویم و هم بتوانیم در مواردی الگو بگیریم ولی متاسفانه اطلاعات چندانی از زندگی ایشان نداریم.
تنها چیزی که ما از آن بزرگوار سراغ داریم این است که به قصد دیدار با برادرشان سفر کردند ولی در بین راه به خاطر بیماری به قم آمدند و در اینجا وفات کردند. البته میتوانیم نتیجه بگیریم که در آن زمان آزادی خوبی وجود داشته است که یک خانم میتوانسته با امنیت از مدینه به سمت قم حرکت کند.
بنده در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) آثاری نوشتهام و ایشان شخصیت مبنایی و محوری در مطالعات شیعه هستند ولی باز مطالب اندکی از ایشان داریم و به طریق اولی درباره حضرت فاطمه معصومه(س) مطلب چندانی وجود ندارد بنابراین بیشتر باید سراغ منابعی مانند قرآن برویم که الگوی یک انسان تراز اسلام و ویژگی افراد متقی و عبادالرحمان را برشمرده است.
ما قرآن را داریم، سنت نبوی و ائمه شیعه را داریم و از دل آن مبانیای را استخراج میکنیم و هر کسی دوست دارد انسان متقی باشد خصوصیاتش در این کتاب بیان شده است. در اولین آیه دومین سوره قرآن یعنی بقره به ترتیب فعلی، خداوند فرموده است که قرآن کتابی است که در آن تردیدی نیست و برای متقین مایه هدایت است و بعد هم ویژگی متقین را برشمرده است. چرا سراغ این مسائل نرویم و این خصوصیات را به الگو تبدیل نکنیم.
بنده معتقدم مناسکگرایی و تاکید بیش از اندازه بر آن، مساوق با ظاهرگرایی و پوستهگرایی است، آنقدر بر طبل این مناسک میکوبیم که مغز و لب دین گم میشود و بنده با این مسئله مخالفم.
حد مناسک همان حدی است که قرآن کریم بیان کرده و همان حدی است که در سنت نبوی و ائمه(ع) آمده و بیش از آن درست نیست.
چرا در تمام رسانهها این مسئله تبلیغ و ترویج نمیشود و ورزشکاران و خوانندگان و هنرمندان در مورد زشتی «دروغ» بحث نمیکنند ولی برعکس ما دهه و ایام زیادی درست کردهایم و مناسکی ایجاد میکنیم و خیلی از آن حرف میزنیم و برای رواج آن هزینه هم میکنیم ولی چرا رسانههای ما دنبال ترویج فضایل اخلاقی نیستند؟
سخن بنده هم این است که باید به فرهنگسازی دینی کمک کنیم و از محتوا و عمق دین سخن بگوییم. اگر ما از ائمه و امامزادگان سخن میگوییم نه اینکه صرفا به خاطر آن است که آنها در بیت امام(ع) بزرگ شدهاند بلکه شخصیت آنها تجلی صفات حسنه اخلاقی بوده است؛ قرآن کریم در مورد نبی اعظم فرموده است که او رحمت للعالمین و اسوه حسنه است؛ ائمه ما هم در خودشان صفات کریمانه الهی را تجلی دادهاند و متخلق به اخلاق الهی بودند و به همین دلیل هم در جامعه خود مورد تمجید و تجلیل قرار میگرفتند نه اینکه صرفا فرزند فلان فرد بودهاند.
متولیان امور دینی هم باید به سمت ترویج و تبلیغ معارف دینی برویم. ما از بزرگان دین خصائص اخلاقی ارزنده دیدهایم و اگر از این بُعد ایشان را الگو قرار دهیم شایسته است ولی نباید گرفتار مناسکگرایی شویم.
گفتوگو از علی فرج زاده
انتهای پیام