آشکارگی کرامت انسان در اثر توجه به خویشتن/ علت برتری انسان به سایر موجودات
کد خبر: 3837104
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۲
آیت‌الله تحریری بیان کرد:

آشکارگی کرامت انسان در اثر توجه به خویشتن/ علت برتری انسان به سایر موجودات

گروه اندیشه ــ آیت‌الله تحریری ضمن تأکید بر این مطلب که حقیقت انسان با سایر موجودات قابل مقایسه نیست و به تعبیر قرآن، انسان کرامت ذاتی دارد، تصریح کرد: اگر انسان به درستی تأمل و جایگاه وجودی خودش را در زندگانی دنیا درک کند، قهراً فقط به زندگانی دنیا و سعادت در زندگانی دنیا فکر نمی‌کند.

به گزارش ایکنا؛ جلسه درس اخلاق آیت‌الله محمدباقر تحریری، روز گذشته، اول شهریور، در حوزه علمیه معیر برگزار شد. وی در این نشست به ادامه بحث درباره نصایح امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب پرداخت و گفت: حضرت صادق(ع) در قسمتی از نصایح خود می‌فرمایند: «من اصبح مهموما لسوی فکاک رقبته فقد هوّن علیه الجلیل و رغب من ربه فی الربح الحقیر؛ هرکس صبح خود را با همّ و غمی جز آزاد کردن خود (از آتش دوزخ) شروع کند، امر بزرگ (آخرت) را ناچیز شمرده و به خاطر بهره اندک (دنیا) از پروردگارش رویگردان شده است.» بحث در توضیح فرمایش امام صادق(ع) است. حضرت در این عبارت توجه می‌دهند که انسان در زندگانی دنیا، اولاً باید چه چیزی را مورد همّ و غمّ خود قرار دهد؟ آنچه مورد اهمیت انسان باشد مبنای فعالیت انسان است.

وی افزود: انسان هرچه را مورد اهتمام قرار دهد، قهراً فعالیت‌ها و برنامه‌ریزی‌هایش بر اساس همان شکل می‌گیرد. چه چیزی سزاوار است که مورد همّ و غمّ انسان باشد؟ امام صادق(ع) در این عبارت می‌فرمایند که اگر انسان به درستی تأمل کند و جایگاه وجودی خودش را در زندگانی دنیا درک کند و نسبت به اینکه چه موجودی است. چه جایگاهی در میان سایر موجودات دارد آگاهی داشته باشد، قهراً فقط به زندگانی دنیا و سعادت در زندگانی دنیا فکر نمی‌کند؛ بلکه همّ و غمّش آن سعادت حقیقی است. اگر همّ و غمّی هم نسبت به اداره زندگی دنیا داشته باشد، این همّ و غمّش در پرتو سعادت حقیقی است.

لازمه سعادت حقیقی؛ تحکیم رابطه وجودی با پروردگار

استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: سعادت حقیقی انسان به این است که ارتباطش را با خدای متعال و اولیای الهی محکم بکند. خدای متعال برای انسان سرنوشت کمالی دائمی مقرر فرموده است. این سرنوشت دائمی خیر باید از همین‌جا مقدماتش فراهم شود؛ لذا انسان هر میزان به جایگاه وجودی‌اش فکر بکند، همّ و غمّش بر همان اساس شکل می‌گیرد. البته آگاهی انسان نسبت به خودش مختلف است. در ابتدای امر که انسان به یک رشد نسبی عقلی می‌رسد یک توجه اجمالی و ابتدایی به خودش می‌کند. وقتی وجودش را با سایر موجودات مقایسه می‌کند یک درک اجمالی دارد. اگر به این درک اجمالی اهمیت بدهد و آن را دنبال کند، این درک بیشتر می‌شود و سؤال انسان را نسبت به خودش قوی‌تر می‌کند؛ لذا این توجه به خود به صورت فطری برای همگان نهاده شده است و در آیات قرآنی هم به این توجهات دقت شده است؛ گاهی به صورت سؤالی، مانند «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛ و در خود شما پس مگر نمى‌‏بينيد»(ذاریات/21)؛ گاهی به صورت تأکیدی مانند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد به خودتان بپردازيد»(مائده/105). این توجهات گاهی به صورت «یا ایها الناس» است که ما روی این تعبیرات باید دقت بکنیم؛ چراکه مضامین خاصی دارد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بى‌‏نياز ستوده است»(فاطر/15).

لزوم توجه اجمالی به خویشتن

وی تصریح کرد: تعبیرات گوناگونی در قرآن نسبت به انسان بیان شده است. هر یک از اینها تنبهات خاصی را به انسان می‌دهد؛ لذا انسان اگر بخواهد یک حرکت مستمر خوب داشته باشد همواره باید به این تنبهات اهمیت بدهد و توجه اجمالی به این تنبهات داشته باشد و رها نکند. اگر انسان توجه به خودش را رها بکند دیگر توجه به خود این دنیایی برای او جلوه می‌کند. انسان هیچ‌گاه بدون توجه به خودش نیست، منتهی توجه به خود مختلف است. گاهی توجه به خود صرفاً دنیایی است و گاهی توجه به خود حقیقی است. این خیلی مهم است. انسان باید به این توجهات اهمیت بدهد، تا پشتوانه توجهات دیگر به خود بشود. توجهات دیگر به خود در پرتو این توجه شکل می‌گیرد. در شرع مقدس به ما دستوراتی داده‌اند که در جهت توجه به خود واقعی است. انسان به هرحال با یک حقیقت مطلقی مرتبط است. همه دستورات شرعی یک نوع تنبه انسان است به خودش که حقیقتش چگونه شکل می‌گیرد.

وی ادامه داد: امام صادق(ع) می‌فرمایند کسی که صبح کند در حالتی که همّ و غمّش غیر از آزاد شدن خودش از گرفتاری دائمی است، این امر بزرگ بر او کوچک شده است. یعنی امر بزرگ انسان این است که توجه داشته باشد برای او چه جایگاهی قائل شده‌اند. خداوند در آیه 70 سوره اسرا می‌فرمایند: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب‌ها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى آشكار داديم»(اسرا/70). خداوند در این آیه می‌فرماید که ما انسان را تکریم کردیم. همه انسان‌ها از این جهت مساوی هستند و کرامت دارند. منتهی وقتی انسان به این کرامت الهی اهمیت ندهد، قهراً آن جنبه دیگر انسان ظهور و بروز پیدا می‌کند، یعنی جنبه ظاهری انسان. جنبه ظاهری انسان با سایر موجودات مساوی است، اما جنبه حقیقی انسان قابل مقایسه با سایر موجودات نیست. خدای متعال نسبت به آن حقیقت چه تعبیراتی دارد. وقتی خدا به آن جایگاه حقیقی انسان می‌رسد از کلمه «انشاء» استفاده می‌کند: «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ؛ آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است» (مؤمنون/14). با افاضه چنین حقیقتی، انسان خود را با عظمت توصیف می‌کند؛ یعنی خداوند از جایگاه عظمت مطلقش انسان را ظهور داده است.

توجه به جنبه ظاهری انسان موجب تمرد است

تولیت حوزه علمیه مروی تأکید کرد: شیطان فقط جنبه ظاهری انسان را مشاهده کرد و جنبه ظاهری خودش را بالاتر از جنبه ظاهری انسان دانست؛ لذا به او سجده نکرد. این خیلی جسارت است که شیطان گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛ من از او بهترم مرا از آتشى آفريدى و او را از گل آفريدى» (اعراف/12). در سوره صاد می‌خوانیم: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ»( آیات 72 تا 75). خداوند به شیطان می‌فرماید که چه چیزی باعث شد در برابر آن چیزی که من با دو دستم آفریدم سجده نکنی؟ عظمت الهی اینجاست که انسان از این جایگاه آفریده شده است. شیطان این حقیقت را فراموش کرد و از حق تمرد کرد. اگر این فراموشی برای انسان هم حاصل شود دچار تمرد می‌شود. امام صادق(ع) می‌فرمایند که اگر کسی در زندگی دنیا دغدغه‌اش آن امر مهم نباشد که همان رسیدن به سعادت حقیقی است، این امر بزرگ برایش کوچک شده است. دنیا هرقدر هم بزرگ باشد باز نسبت به آن حقیقت کوچک است.

وی افزود: حضرت در ادامه فرمایش خود می‌فرمایند: «رغب من ربه فی الربح الحقیر» یعنی چنین کسی از پروردگار خودش رویگردان شده است. چه کار کنیم که این‌طور نباشیم؟ انسان در تمام فعالیت‌ها باید توجه کند این فعالیت توانسته عظمت واقعی انسان را برای او حاصل کند؟ انبیا بالاترین مقامات را داشتند، اما بهتریم مقام و عنوان خود را «عبودیت» می‌دانستند. ما در تشهد نماز هم می‌گوییم: «اشهد ان محمدا عبده و رسوله». در اذان این حقیقت را تکرار می‌کنیم. دشمنان انبیا با این حقیقت ستیز می‌کردند، چون جا پای شیطان گذاشته بودند و خودشان را یک شی حقیری معامله کردند. فرمایشات بلندی در کلمات امیرالمؤمنین(ع) آمده است که یکی از آنها این است: ای انسان قیمت تو بهشت است. بهشت یک حقیقتی است که سعادت ابدی انسان را نشان می‌دهد؛ لذا در قرآن کریم و روایات مسئله بهشت به رخ انسان کشیده می‌شود. توجه داشته باشد که خودت را ارزان نفروشی. امیرالمؤمنین(ع) در وصف اولیای الهی در خطبه 222 نهج‌البلاغه خیلی تعبیرات بلندی را بیان می‌فرمایند. درباره ذکر الهی کلام را به اینجا می‌رسانند: «تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَمُشَارَكَةِ أَهْلِ الْهَوَى». انسان اگر بخواهد به مقام بالا برسد باید همّ و غمّ خود را اصلاح بکند؛ یعنی فکرش متمرکز بر چه مسئله‌ای است. در حدیث معراج خدای متعال به نبی اکرم(ص) خطاب می‌کند: «یا احمد، اجْعَلْ هَمَّكَ هَمّاً واحِداً، فَاجْعَلْ لِسانَكَ لِساناً واحِداً». یعنی همّ خود را یک چیز قرار بدهد. چگونه می‌شود انسان فقط یک همّ داشته باشد؟ انسان باید در خودش تأمل بکند و توجه داشته باشد که یک مقصد بیشتر وجود ندارد، ولو اشتغالات مختلفی در دنیا داشته باشیم.

تحریری در پایان گفت: در ادامه روایت، امام صادق(ع) یکی دو سفارش دیگر در رابطه با رابطه مؤمنین با یکدیگر دارند که امروز فقط عنوانش را عرض می‌کنم. اساساً اگر انسان به آن شخصیت واقعی خودش راه پیدا بکند، سعی می‌کند این شخصیت را در آن جهتی که اولیای الهی فرمودند رشدش بدهد و با دیگران هم با همین دیدگاه مواجه می‌شود. آن کسی که این اوصاف نامطلوب اجتماعی را در ارتباط با دیگران پیاده می‌کند و وظایف اخلاقی و اجتماعی خود را رعایت نمی‌کند، به جایگاه حقیقی خودش راه پیدا نکرده است. لذا امام صادق(ع) چند سفارش در روابط اجتماعی دارند که حول این مسئله است. یکی از آنها این است که انسان به برادران ایمانی خودش کلک نزند و با آنان دشمنی نکند.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
captcha