فعالیت‌های امام هادی(ع) و نحوه ارتباط با یاران در دوران حصر
کد خبر: 4116713
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۷
نعمت‌الله صفری‌فروشانی در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد؛

فعالیت‌های امام هادی(ع) و نحوه ارتباط با یاران در دوران حصر

عضو هیئت علمی جامعه‌المصطفی اظهار کرد: شیعه به سبب کم‌کاری در تحقیق، به ائمه به خصوص امام هادی(ع) جفا کرده است. از این رو برخی موقوفات باید به شناختن و شناساندن بیشتر ائمه(ع) به ویژه ابناءالرضا اختصاص یابد و برای هر امام فرد نام‌آشنایی وجود داشته باشد.

نعمت الله صفری فروشانیبه گزارش ایکنا، در سالروز شهادت باسعادت امام هادی(ع)، امام دهم شیعیان، قرار داریم. ایشان در سال 212 در مدینه متولد شدند و در هشت سالگی در سال 220 به امامت رسیدند.

برای آشنایی بیشتر با برخی ابعاد زندگانی این امام همام، با نعمت‌الله صفری‌فروشانی، عضو هیئت علمی جامعه‌المصطفی و مسئول سابق دانشنامه اهل بیت(ع)، گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ ابتدا در مورد زمانه امام هادی(ع) و دوران امامت ایشان توضیح دهید.

ایشان در هشت سالگی در سال 220 به امامت رسیدند و امامتشان 34 سال یعنی تا سال 254 طول کشید. اگر بخواهیم امامت ایشان را با سایر ائمه(ع) مقایسه کنیم، در ردیف ائمه‌ای هستند که دوره امامتشان طولانی است. برخی ائمه(ع) امامت کوتاهی داشتند مانند امام عسکری(ع) که مدت امامتشان شش سال طول کشید. برخی ائمه مانند امام باقر(ع) دوره امامت متوسطی دارند، ولی امامانی مانند امام صادق(ع) از 114 تا 148 امامت داشتند و انتظار این است که با توجه به طول امامت آن حضرات، روایات و معارف بیشتری از ایشان به ما رسیده باشد.

 

ایکنا ـ در دوره امام هادی(ع) چه جریانات فکری وجود داشتند؟

13 سال از دوره امامت امام هادی(ع) در مدینه بود، یعنی از 220 تا 233 و مابقی یعنی از 233 تا 254 در سامرا حضور داشتند و از نظر فکری خلفای معاصر امام(ع) دو نوع تفکر متضاد داشتند. یک نوع تفکر عقل‌گرا و معتزلی و دیگری تفکر سنت‌گرا و اهل حدیثی. معتصم که بعد از مأمون به حکومت رسید و از 217 تا 227 حاکم بود، تفکر عقل‌گرایی مأمون را ادامه داد و هفت سال از امامت امام هادی(ع) در دوره این خلیفه بود. معتصم حکومت را از بغداد به سامرا منتقل کرد و بعد از او واثق از 227 تا 232 به مدت 5 سال حکومت کرد و او هم تحت تأثیر معتزله و عقل‌گرا بود. در دوره این دو خلیفه و نیز مأمون، معتزلیان بر دستگاه حکومتی حاکم بودند و می‌توانستند افکارشان را غالب کنند.

از جمله موضوعات مطرح، مسئله خلق قرآن بود و سختگیری زیادی می‌کردند تا همه با اجبار به این آموزه معتقد شوند و بگویند قرآن مخلوق است؛ گویی خطر شرک و کفر در باور به قدیم‌ بودن قرآن احساس می‌کردند. حتی در دوره معتصم وقتی می‌خواستند اسرای رومی را مبادله کنند، مأموری به لب مرز می‌رفت و از اسرایی که قرار بود آزاد شوند می‌پرسید قرآن حادث است یا قدیم و اگر او جواب می‌داد قدیم، باید در اسارت باقی می‌ماند. این ایدئولوژی خودساخته را بر ارکان زندگی مردم سرایت می‌دادند.

البته امام هادی(ع) در بین دعوای مهم اهل سنت بر سر خلق یا قدیم‌ بودن قرآن، شیعیان را از ورود به این دعواهای بیهوده برحذر داشتند و فرمودند قرآن کلام خداوند است. وقتی متوکل به حکومت رسید که حکومت او از 232 تا 248 داشت، ورق برگشت و ایشان به سمت اهل سنت و اهل حدیث گرایید و قائل به قدیم‌بودن قرآن شد و از افرادی که در زمان حاکمان قبلی مانند احمدبن حنبل در فشار بودند حمایت کرد. به همین دلیل سنتی‌های اهل سنت او را ناصرالسنة می‌نامند و شخصیت مثبتی در دید ایشان است. متوکل نسبت به امام و شیعیان سخت‌گیری زیادی داشت و از وجود شیعه احساس خطر می‌کرد. بریحه که زمامدار مدینه بود در نامه‌ای خطر امام هادی(ع) را گوشزد کرد و متوکل هم به بهانه اینکه امام نزد او باشد و در حقیقت برای کنترل بیشتر امام، ایشان را به سامرا فراخواند و در حصر خانگی قرار داد.

 

ایکنا ـ با توجه به محصور بودن امام(ع) و شرایط سختی که خلفا ایجاد کردند، نقش هدایتی امام چگونه تداوم یافت؟

ظاهراً امام در جایی زندانی نبودند، ولی تحت نظر و کنترل بودند و کسانی ممکن بود با امام مرتبط باشند، ولی این رفت و آمدها از سوی حکومت کنترل می‌شد. از این رو برخی افراد و وکلای امام مانند عثمان بن سعید، مجبور بودند در قالب تاجر مثلاً روغن‌فروش، با امام مرتبط شوند و دستوراتی برای شیعه دریافت کنند. نقل است حتی نامه را به سر عصا به گونه‌ای ماهرانه می‌چسباند و به امام می‌رساند.

متوکل خیلی امام را اذیت و آزار داد؛ به ایشان توهین می‌کرد و گاهی آن حضرت را به مجلس شراب دعوت می‌کرد. البته از مواجهه امام پشیمان می‌شد ولی باز به رفتارهای خودش ادامه می‌داد. در هر حال متوکل با وجود اینکه قصد داشت امام را شهید کند، موفق نشد و امام به حیات پربارشان ادامه دادند.

امام در دوره متوکل در محله صعالیک و منزل خزیمه بن حازم منزل گزیدند. بعد از متوکل، مستنصر شش ماه سپس مستعین، پسرعموی منتصر، به خلافت رسید. بعد معتز از 252 تا 255 حاکم شد و امام هادی(ع) در زمان این خلیفه به شهادت رسید. این دوره را دوره دوم عباسی می‌گویند که از 217 شروع شده و تا 234 ادامه دارد که آل بویه به حکومت رسیدند؛ دوره اول، دوره ایرانی‌ها و دوره دوم، دوره ترکان است. ترکان در آن دوره از ماوراءالنهر، از شمال خراسان آمدند و عمدتاً در کسوت نظامی بودند. در آن زمان می‌خواستند هر چیزی را به زور تثبیت کنند.

ترکان به مستنصر کمک کردند تا متوکل از بین رفت و بعد مستعین نصب و سپس عزل شد و همینطور معتز؛ یعنی گرچه در ظاهر خلفای عباسی حکومت می‌کردند ولی در حقیقت حکومت به دست دولت در سایه بود. 

از بین خلفا قویترین آنها متوکل بود که استقلال نسبی داشت و او هم با امام هادی(ع) و علویان رابطه خوبی نداشت و در منظر اهل بیت(ع) جزء منفورترین خلفای عباسی بود و او دستور تخریب مرقد امام حسین(ع) را داد و اینکه آب به آن بستند، زیرا مرقد امام، رمز وحدت و انسجام شیعه و پایگاهی برای مخالفت با حکومت عباسی بود.

به هر حال امامت امام هادی(ع) 24 سال به طول انجامید و انتظار این بود که مانند امام صادق(ع) دوره پربار علمی شکل بگیرد، ولی به سبب اینکه امام تحت نظر و در حصر بود، یارانشان کمتر توانستند با ایشان مرتبط باشند، ولی امام از فرصت‌ها به بهترین وجه استفاده و مطالب را به اصحاب منتقل کردند. 

 

ایکنا ـ فعالیت‌های امام هادی(ع) در چه زمینه‌هایی پررنگ‌تر بود؟

فعالیت‌های امام به چند بخش تقسیم می‌شود؛ اول فرهنگ روایی و میراث حدیثی است که برخی گفته‌اند 100 و برخی گفته‌اند تا 400 روایت از ایشان باقی مانده است. با کمال تعجب بیشتر این احادیث به بحث امامت و ولایت به عنوان رمز انسجام تشیع اختصاص دارد. بخش دیگر در میراث امام، نامه‌های ایشان است؛ مقالات و کتبی در این باره نوشته شده است، از جمله کتاب «مکاتیب الائمه(ع)» مرحوم احمدی میانه‌جی.

امام هادی(ع) یکی از پر نامه‌ترین افراد است و مطالب مختلفی را در نامه‌ها به اصحاب متذکر شدند و اصحاب هم از طریق شبکه وکالت این نامه‌ها را بین شیعه و احیاناً غیرشیعه توزیع می‌کردند که خود این نامه‌ها نیازمند تحقیقی مستقل است. بخش سوم میراث امام(ع)، زیارات است و زیارات غنی و پرباری به امام هادی(ع) منسوب هستند.

بحث دیگر درباره این امام(ع)، وکالت است. شبکه وکالت از دوره امام کاظم(ع) شروع شد و به سبب بحران و خیانتی که سران این شبکه در دوره امام رضا(ع) کردند رو به افول رفت ولی در دوره امام جواد(ع) احیا و در دوره امام هادی(ع) به اوج خود رسید و در مناطقی مانند کوفه، بغداد، بصره، حجاز، یمن، مصر و ایران دارای وکیل و سروکیل بود و افرادی مانند علی بن جعفر الوکیل، ابراهیم بن محمد همدانی، حسین بن عبد ربه و احمد بن اسحاق سروکلای امام بودند. اگر کسی بخواهد اطلاعات وسیعی از این بخش داشته باشد، کتاب جاسم حسین و «سازمان وکالت» نوشته آقای جباری را مطالعه کند.

به نظر می‌رسد حساسیت خلفای عباسی دوم به ائمه به سبب خبرهایی باشد که از این شبکه می‌رسید و سبب ترس آنها از این شبکه بود. خلفا می‌ترسیدند با انسجام این شبکه، کارهای سیاسی رونق بگیرد و کادرسازی شود و بتوانند علیه عباسیان اقدام بزرگی کنند کما اینکه عباسی‌ها از طریق شبکه دعوت توانستند قدرت را به دست بیاورند. شیعیان از این تاکتیک استفاده می‌کردند؛ گرچه شبکه وکالت در دوره ائمه علمی و اجرایی بود و به سبب تقیه فاز سیاسی خود را نشان نمی‌داد، حکومت از آن در هراس بود.

 

ایکنا ـ تحقیقاتی درباره برخی امامان شیعیان انجام شده است، ولی مردم شناخت چندانی از ائمه معروف به ابناءالرضا ندارند. در این باره چه نظری دارید؟

سه امام آخر یعنی امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) را ابن‌الرضا گویند، زیرا امام رضا(ع) جایگاه والایی در نزد عموم مردم اعم از شیعه و اهل سنت داشتند و به همین دلیل مهمترین لقب برای امام هادی(ع) ابن‌الرضا بود و امام هادی(ع) از تأثیرگذارترین امامان در بین ابناء الرضا بود، زیرا امامت ایشان طولانی‌تر بود و ارتباط بیشتری با شیعیان داشتند و آزادی ایشان نسبت به امام جواد و امام عسکری(ع) بیشتر بود. در مورد ابناءالرضا اطلاعات عمومی جامعه در مقایسه با امام علی(ع)، حسنین(ع) و صادقین(ع) بسیار کم است و خطبا و مادحین اطلاعات کمی دارند، ولی خوشبختانه در سال‌های اخیر کوشش شده است تا ائمه(ع) به جامعه شناسانده شوند.

یکی از کارهای مهمی که از سوی انجمن تاریخ‌پژوهان حوزه قم صورت گرفت، فعالیت علمی در قالب برپایی همایش‌هایی درباره زندگی ابناءالرضا بود. آثار این همایش در سال 1397 درباره امام هادی(ع) در سه جلد منتشر شد و همایش امام هادی(ع) در این سال برگزار شد و مقالات آن قابل دسترسی است. اما هنوز در شأن این ائمه(ع) کار نکرده‌ایم و نیازمند تحقیق مفصل‌تری هستیم. در مورد هر امام نیازمند متخصص هستیم تا جریانات موجود در دوره ایشان، اصحاب و مکاتب، کنش و واکنش‌ها و سیره امام در بخش‌های مختلف اقتصادی و سیاسی و... شناسانده شود. بارها تأکید کرده‌ام که اگر کسی عمرش را صرف یک امام حتی امام عسکری(ع) کند که شش سال بیشتر امامت نداشت کم است، زیرا مباحث ناکاویده زیادی وجود دارد. مثلا باید بررسی شود که کدام حدیث تقیه‌ای است، کدام در بیان مسئله واقعی است یا مضامین و معارف این روایات چیست و تاریخ‌گذاری شود که چه محتوا، شکل و سبک، ورود و خروج و الفاظی که استفاده شده و چرایی فراوانی آنها در دوره امام هادی(ع) نیازمند کار تحقیقی است.

با وجود حصر امام در این دوره شاهد رشد کمّی شیعه هستیم و علت آن باید ذیل زندگانی امام بررسی شود. همچنین، باید صحابه بزرگ مانند فضل بن شاذان و علی بن مهزیار،؛ حسین بن سعید اهوازی، ایوب بن سعید شناسایی شوند و نوع ارتباط امام با آنها و وضعیت سازمان وکالت بحث شود. سازمان وکالت بحث بسیار مهمی است و توانست شیعه را برای غیبت صغری آماده کند. گونه‌شناسی میراث امام مبحثی است که ما کمتر روی آن کار کرده‌ایم. شیعه به سبب کم‌کاری در این زمینه‌ها به ائمه(ع) جفا کرده است و حتی بزرگان و علما به ائمه جفا کرده‌اند و برخی موقوفات باید به این بخش اختصاص پیدا کند. بنده هشت سال مسئول دانشنامه اهل بیت(ع) با هزار و 400 مدخل بودم و دریافتم که هر امامی نیازمند یک دانشنامه است و امیدوارم زمانی فرا رسد که ما درباره معارف ائمه(ع) شناخت بیشتری پیدا کنیم و سعادت دنیا و آخرت را فراهم آوریم.

گفت‌وگو از علی فرج‌زاده 

انتهای پیام
captcha