واقعه عاشورا یکی از عظیمترین و مهمترین اتفاقات، نه فقط در تاریخ اسلام که در تاریخ انسانیت است. گویی میدان کربلا بهگونهای طراحی شده که صحنه رویارویی تمام تناقضات ممکن بشری مانند خیر و شر، حق و باطل، مهر و غضب، گذشت و انتقام، مردانگی و نیرنگ، نجابت و بیشرمی، وفاداری و بیوفایی و... درنهایت خویش است. این رویارویی، کربلا را به چنان کلاس درس بینظیری بدل کرده است که یگانه مدرسش، حسین بن علی(ع) به همراه شاگردان ممتازش تا قیام قیامت، روح تمامی انسانها را تعلیم داده و از معارف والای الهی، انسانی و فطری سیراب میسازند.
بیشک وقوع چنین حماسه عظیمی، زمینههای اجتماعی، سیاسی، روانی، مذهبی، قومی، اخلاقی و... بسیاری داشته است. زمینههایی که به عاملی برای برپا خواستن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در عصر خفقان منجر شد و فریادی در میان سکوتها بود.
ایکنا بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به تحلیل ابعاد روانشناسی قیام عاشورا اقدام کرده است تا با بررسی زمینههای روانی حماسه عظیم کربلا توسط کارشناسان روانشناسی و تعلیم و تربیت در شناخت و معرفت بهتر و کاملتر این واقعه قدم مؤثری بردارد و چراغ راهی برای زندگی انسان امروز بیفروزد.
در همین راستا با بهاره بوربور، روانشناس و مدرس دانشگاه تربیت مدرس، صحبت کردهایم و نظر او را در مورد تربیت صحیح و آسیبشناسی تربیت ناصحیح جویا شدهایم. او که بهعنوان مدرس مدرسه تلویزیونی شبکه آموزش صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و همچنین مدرس کارگاههای توانمندسازی و دورههای آموزشی جهاددانشگاهی فعالیت میکند، دارای مدرک دکتری تخصصی مشاوره است. بوربور بیش از دهها مقاله را در مجلات معتبر داخلی و بینالمللی و چندین کتاب را درباره روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان منتشر کرده و سوابق اجرایی متعددی داشته است که از جمله آنها میتوان عضو تیم مصاحبه کننده آزمون ورودی دانشگاه فرهنگیان و آزمونهای استخدامی وزارت آموزش و پرورش، عضو تیم مصاحبه کننده آزمون انتخاب و انتصاب مدیران، عضویت در کارگروه پژوهشهای خانواده فرمانداری و بسیج (پروژه تحکیم خانواده) و ... اشاره کرد.
بوربور در این گفتوگو یکی از جنبههای روانشناختی قیام عاشورا که تربیت است را بررسی کرد و از راهکار انتقال تربیت صحیح برگرفته از فرهنگ دینی و ملی به فرزندان و آیندگان سخن به میان آورد که در ادامه متن کامل آن را میخوانید.
ایکنا ـ در ابتدا بفرمایید مفهوم تربیت چیست ؟
«تربیت» مفهوم بیپایان و بیکرانهای است که تمامی شئون و ساحتهای حیات انسانی را دربرمیگیرد؛ تربیت نه در حصار زمان محدود میشود و نه در قلمرو مکان میگنجد. فراتر از محیط، وسیعتر از عالم و ژرفتر از رفتار بیرونی و نهان و سرشت آدمی است. تربیت ریشه در هزاران نسل پیشین انسانی دارد و سایه تأثیر آن بر تمام نسلهای پسینی نیز ادامه خواهد داشت. فرآیند تربیت، در اقتصاد، مدیریت، سیاست، جنگ، صلح، هنر، ادبیات، فناوری، دانشهای انسانی، روابط اجتماعی، رشد و تعالی درونیترین ویژگیها، خصلتهای روحی و روانی انسانها رخ مینماید و برآیندهای مستقیم دارد.
در اکثر تعریفها، تربیت به معنای پرورش و شکوفایی آمده است و حکایت از این دارد که انسان دارای طرحها و الگوهای تکوینی و بالقوهای است که در قالب استعدادهای نهفته او شکل گرفته است و در صورت ایجاد محیط مناسب و شرایط تعاملی بین طبیعت و فرهنگ خویش، آن را به فعلیت میرساند. در تربیت باید به رشد همه جانبه و متوازن شخصیت متربی توجه داشت. نگرش محدود در تربیت نمیتواند ما را به هدف برساند. انسان موجودی است واحد. هرچند که به اعتباری مرکب است از جسم و جان، به رغم یگانگی وجود انسان و غیرقابل تجزیه بودنش، دارای ابعاد گوناگون است.
ایکنا ـ تربیت چه ابعادی دارد؟
«بعد شناختی»، «بعد عاطفی»، «بعد حرکتی- جسمانی»، «بعد اجتماعی»، «بعد اخلاقی»، «بعد هنری» مهمترین ابعادی هستند که میتوان برای زندگی روانی انسان برشمرد. این ابعاد نهتنها یکپارچگی روانی انسان را تهدید نمیکند، بلکه مقوم و مؤید آن نیز هست، هر بعد با حفظ حدود خود، متأثر از سایر ابعاد و وابسته به آنها نیز است. بعد شناختی انسان بر جنبههای ادراکی او تأکید دارد. برای پرورش جنبه شناختی کودک نهتنها باید تصورات و تصدیقاتی را به عنوان مصالح اولیه تفکر در اختیار کودک قرار دهیم، بلکه مهمتر از آن باید به نحوه پردازش دادههای شناختی نیز توجه داشته باشیم؛ یعنی نهتنها باید افکار را به کودک آموخت، بلکه باید روش فکر کردن را نیز به وی آموزش داد.
توجه به جنبه عاطفی انسان یعنی بعد انگیزشی و شکل دادن و پرورش انگیزههای مثبت و حذف انگیزههای منفی، از وظایف مهم تربیت است. توجه به بعد حرکتی - جسمانی انسان در تربیت، یعنی سالم و متعادل نگه داشتن جسم و حرکات نیز از جمله وظایف تربیتی است. جسم نهتنها باید از سلامت و تعادل کافی برای امروز کودک برخوردار باشد، بلکه در مراحل مختلف عمر نیز باید از استحکام و تعادل خوبی بهرهمند باشد.
در تربیت بعد اجتماعی شخصیت باید توجه داشت که هریک از ما در هر بُرهه از زمان در یک بازی اجتماعی مشارکت داشته باشیم. تربیت اجتماعی در حقیقت آماده کردن افراد برای ورود به بازیهای قانونمند اجتماعی است. محیط از طریق ارائه قواعد و قوانین و هنجارها و پیگیری در انجام آن، وجدان اخلاقی را در درون فرد شکل داده، تقویت میکند. تربیت باید به پرورش این بعد از شخصیت کودک توجه داشته باشد. دیدن و درک زیباییها و نیز آفریدن زیباییها باید در تربیت مورد توجه قرار گیرد. او را باید برای ایجاد صحنهها و آثار زیبا تشویق کرد.
ایکنا ـ چه عواملی منجر به تربیت ناصحیح میشود؟
شناخت روشهای تربیت نادرست بسیار مهم است تا انسان به خطا و اشتباه نرود. امروزه مشخص شده است که بین رفتار کودک و تربیت خانواده رابطه مستقیم وجود دارد. بیشتر از همه، مشکلات در خانوادههایی ایجاد میشود که وضعیت رشد کودک غیرقابل پیشبینی است، خارج از کنترل او و همیشه مملو از شگفتیهای ناخوشایند است. کودک بدون اینکه اطمینان داشته باشد میتواند در مواقع نیاز از حمایت و کمک والدین خود بهرهمند شود، بزرگ میشود.
برخی والدین فکر میکنند تربیت کردن به معنای حرف زدن است؛ در حالی که تربیت با حرف زدن تنها که غالباً به شیوه نصیحت و تذکر و امر و نهی و سرزنش همراه است محقق نمیشود. تربیت وابسته به عملکرد و رفتار صحیح است. در تربیت باید از شیوههای تعامل مثبت مثل بازی، تفریح، انجام فعالیتهای لذتبخش، همراهی کردن در کارها، شنیدن حرف فرزندان با حوصله، تکریم شخصیت و سایر روشهای مؤثر دیگر تربیتی استفاده کرد.
البته تربیت تنها به خانواده ربط ندارد و عوامل دیگری مانند جامعه، مدرسه و شخصیت فرد نیز در تربیت فرد دخالت دارد. برای شکلگیری تربیت اگر خانواده و مدرسه باهم هماهنگ باشند نقش آنها در تربیت پررنگ خواهد بود و میتوانند اثر جامعه را کمرنگ کنند و علاوه بر اینها وراثت و ژنهای مختلف میتواند در شکلگیری شخصیت و نوع تربیت فرد اثرگذار باشد. بر اساس مطالعات انجام شده در زمینه کودک باید تربیت به درستی انجام شود و تربیت نیاز به تلاش، برنامهریزی و استفاده از فرصتها دارد.
ایکنا ـ تربیت نادرست چگونه به ایستادگی در برابر حق منجر میشود؟ مانند اتفاقی که در واقعه عاشورا رخ داد؟
سقوط اخلاق و انسانیت یک امر ناگهانی نیست بلکه امری تدریجی است و چنانچه خانواده، تربیت صحیح و نظارت دقیق بر رفتار نداشته باشد، ممکن است آنها بهتدریج با این سقوط مواجه شوند. تربیت در شخصیتسازی و دینمداری فرزندان نقشی بنیادی دارد و تربیت ناصحیح دگرگونی در فرد ایجاد میکند. چنین رخداد نامیمونى در حادثه عاشورا، آشـکارا نمایان شد و مردم به جاى تاج عزت بر سر، طوق ذلت بر گردن نهادند و بردگان بـىچـون و چـراى حـکومت اموى شدند و همه آنان، جز امام حسین(ع) و یارانش، بیعت با یزید را پذیرفتند و دین و دنیاى خویش را فداى دنیاى بنیامیه کردند.
مردم زمانه امام حسین(ع) چنان در زندگى دنیایى فرو رفته بودند که اهداف والاى دین، ارزشهای متعالى مکتب و رسالت خود در برابر دین خدا را از یاد بردند. دشمن نیز با بهرهگیری از غفلت مردم، آنان را از گرد امام حسین(ع) پراکنده ساخت.
ایکنا ـ انتقال راهکارهای تربیت صحیح برگرفته از فرهنگ دینی به فرزندان و آیندگان باید از مسیری دنبال شود؟
انسان، ترکیبی از استعدادها و قوای جسمی و روحی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) در حدیثی انسانها را به معادن تشبیه کرده و فرموده است: « اَلنَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ؛ مردم معدنهایی هستند همچون معادن طلا و نقره.» چنانچه این استعدادها به شکوفایی و فعلیت نرسد، زندگی انسان بیهوده و عبث خواهد بود و کسی که هدف مشخص و اعتقادات راسخی دارد، هرگز بدین وضع راضی نیست، بلکه همواره در مسیر کمال گام مینهد و هر لحظه خود را به هدف نزدیکتر میکند. پس انسان دور از تربیت، انسانِ دور از حیات فرهنگی و اعتقادی، دور از کمال و پیشرفت، انسان بیهدف و بالاخره انسانی دور از انسانیت است.
عوامل گوناگونی همچون خانواده، مدرسه، گروههای دینی و اخلاقی و عوامل پیشبینی نشده پیوسته در انسان و زندگانی او تأثیر میگذارند. مقوله تربیت، فارغ از جنبه روحی و نفسانی آن، جنبه بدنی و عقلی را نیز شامل میشود و هر گاه این سه به موازات یکدیگر و به طور صحیح تربیت شوند، قطعاً انسان توانا و مستعدی را تقدیم جامعه بشری خواهیم کرد. در فرایند تربیت باید احترام، اصول اخلاقی و تواضع را به فرزندان بیاموزیم. از نظر متون تربیت کودک در اسلام فرزندان باید آزاد باشند که صحبت کنند، نظراتشان را بیان کنند، رأی بدهند و خودشان تصمیم بگیرند.
این کار قطعاً ذهن آنها را بازخواهد کرد و در عین حال عزت نفس فراوانی برای آنها ایجاد خواهد کرد. سپس مرزها باید مورد احترام قرار گیرند. کودک باید با اعتقاد به خدا رشد کند، در این صورت او یاد میگیرد که وجدان داشته باشد و زندگی معنادار و مسئولانهای خواهد داشت. خداوند بسیار مهربان است، ما را دوست دارد و مایل است که ما را راهنمایی و هدایت کند. به کودکان آموزش دهید تا خدا را دوست داشته باشند، به او اعتماد کنند.
این نگرش مثبت به کودک کمک میکند رابطه پایدار با خدا را ایجاد کند. تاکنون روشهای متنوع و مختلفی برای تربیت بیان شده است؛ اما روش الگوپذیری، یکی از مؤثرترین شیوههای تربیتی در طول تاریخ، بهویژه در دنیای مدرن، است که هم در سیستم تربیتی غیر اسلامی و هم در نظام تربیتی اسلامی، از اهمیت و جایگاه ویژهای برخورداراست. همه افراد در هر سنی، تمایل به اسوه گیری و همانندسازی دارند؛ لیکن این نقشپذیری در دوران کودکی و نوجوانی، به مراتب، قویتر و کشش آن بیشتر است که این امر از غریزه تولید در انسان ناشی میشود.
والدین، دوستان و همسالان، محیط، آموزگاران، عالمان دینی، زمامداران و...، نقش اساسی در الگودهی خوب یا بد برای تکوین شخصیت انسان دارند؛ اما از منظر آموزههای دینی و قرآن، پیامبران الهی، بهویژه پیامبر مکرم اسلام و معصومین(ع)، الگوی کامل، جامع و جاوید معرفیشدهاند که الگوگیری از ایشان، سعادت و کمال انسان را تعیین و تأمین میکند.
تربیت فرزند از مسائلی است که همواره مورد توجه والدین و مربیان تربیتی است، چراکه فرزندان به عنوان نسل و ذریه بشریت بوده و مدیریت و اداره جامعهای که در آن زندگی میکنیم در آینده به دست آنان خواهد بود. مراجعه به سیره تربیتی اهلبیت(علیهمالسلام) که به عنوان بزرگترین مربیان تربیتی در تمام اعصار بودهاند و بهرهگیری از آن در جهت تربیت نسل امروز نیز خالی از لطف نخواهد بود.
گفتوگو از علیرضا اصغرزاده
انتهای پیام