یکی از موضوعات بسیار مهمی که در رابطه با قیام امام حسین(ع) و حادثه عاشورا مطرح میشود این است که در گستره تحولات اجتماعی چه زمینههایی باعث شد که فقط پنجاه سال پس از ارتحال پیامبر(ص)، حادثهای با این ابعاد به وقوع بپیوندد؟
همچنین، چه عواملی باعث شد که جامعه آن روز در مقابل این حادثه بزرگ واکنشی سرد، بیروح و کماثری را از خود بروز دهد؟ واقعهای که شاید بتوان ادعا کرد نظیری در تاریخ بشریت ندارد و حادثهای است که وجدان هر انسانی را متأثر میکند. از این رو باید این حادثه بااهمیت از ابعاد مختلف بررسی شود و یکی از آنها بررسی تحولات ساختاری جامعه پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) است.
اصغر قائدان، دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران، در گفتوگو با ایکنا، به تشریح زمینههای اجتماعی وقوع حادثه عاشورا پرداخت و اظهار کرد: برای بررسی ریشهای قیام امام حسین(ع) از لحاظ اجتماعی باید جامعه عصر جاهلی و سپس، تحولاتی را که در دوره اسلامی یعنی در زمان پیامبر(ص) و همچنین، تا سال 60 هجری رخ داد را تحلیل کنیم، وگرنه نمیتوانیم به نتیجه روشنی دست پیدا کنیم. البته ریشههای بسیاری از وقایع پس از اسلام مرتبط با عصر جاهلیت است و نباید انتظار داشت که جامعه عصر جاهلی، که پس از قرنها شاهد تحولات فکری عظیمی بود، به صورت ریشهای و عمیق دگرگون شود و ارزشها و سنتهای آن در مدت کوتاه 20 تا 25 ساله در زمان پیامبر(ص) از بین برود و محو شود یا انسانهای آن عصر به تغییر فکری، فرهنگی و اجتماعی دست یابند.
قائدان ادامه داد: طبیعی است که بسیاری از سنتهای عصر جاهلی به نحوی در دوران اسلامی تداوم پیدا میکند. اگرچه پیامبر(ص) تلاش میکنند تا با این سنتها مبارزه کنند و بتوانند اصلاحات ریشهای انجام دهند، اما تمام این اصلاحات قائم به یک فرد یعنی شخص پیامبر(ص) بود. بنابراین، با از دنیا رفتن پیامبر(ص) چنانچه تداوم حاکمیت در خط انبیای الهی و نبی مکرم اسلام(ص) نباشد و حاکمیت از راه و سنت پیامبر(ص) فاصله بگیرد، ممکن است ارزشهای جاهلی دوباره در جامعه احیا شود. به همین دلیل پیامبر(ص) فرمودند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی؛ همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی میگذارم، کتاب خدا و اهل بیتم را». کتاب خدا و عترت پیامبر(ص) دو معیار برای قرار گرفتن جامعه در مسیر صحیح هستند.
وی افزود: بنابراین در آن دوران بسیاری از ارزشها و سنتهای جاهلی به سختی دگرگون شدند. یکی از مهمترین آنها، سنت قبیلهای بود، زیرا جامعه عصر جاهلی مبتنی بر ارزشهای قبیلهای شکل گرفته بود و اولویتهای قبیلهای بر اولویتهای دینی ترجیح داشت. پیامبر(ص) تلاش کرد که نظام شیخوخیت و قبیلهای را از بین ببرد و یک نظام مبتنی بر دین را که قائم به محور شخص رسول اسلام(ص) است، ایجاد کند، اما این مسئله فقط در دوران کوتاه حیات و رسالت ایشان محقق شد و پس از آن جامعه اسلامی بنا به پیشبینی پیامبر(ص)، دچار انحراف و نیز سنتهای عصر جاهلی احیا شد.
قائدان تصریح کرد: با رحلت پیامبر(ص) جریان سقیفه شکل گرفت و سپس حاکمیت خاندان اهل بیت(ع) ادامه نیافت. سقیفه تبلور بازگشت به ارزشهای عصر جاهلی یعنی برتری نظام قبیلهای بر نظام دینی بود. نظام قبیلهای در سقیفه بنیساعده سکاندار جامعه اسلامی شد. در دوران خلفای اول و دوم فاصله چندان زیادی با ارزشهای زمان پیامبر(ص) ایجاد نشد، اما تبلور و رشد ارزشهای نظام قبیلهای در قالب برتری عرب بر عجم به ویژه در دوره خلیفه دوم نشان داد که جامعه اسلامی دچار انحراف شده است؛ به ویژه در دوره خلافت عثمان یعنی خلیفه سوم جامعه اسلامی کاملا متحول شد و به سمت ارزشهای جاهلی بازگشت.
دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران گفت: در این دوره خلیفه سوم فاصله عمیق طبقاتی ایجاد شد و با بذل و بخششهایی که عثمان به یاران و نزدیکان خود داشت، گسست طبقاتی شدیدی در میان مسلمانان به وجود آمد. همچنین، قبیله بنیامیه، که عثمان نیز از آنها بود، در این دوره به قدرت رسید و مصداق سخن پیامبر(ص) شدند که فرمود: «پس از من این خاندان از منبر من بالا خواهند رفت».
وی تصریح کرد: در دوره عثمان تمامی ولایات در دست حکام اموی قرار گرفت و نظام شایستهسالاری به نظام قومسالارانه تبدیل شد. همچنین، به دلیل تخلفات والیان و کوتاهی خلیفه در پیشگیری از تخلفات، جامعه اسلامی با بحران بزرگی مواجه شد و خلیفه سوم به قتل رسید. همچنین، فتوحات مسلمین باعث شد تا جامعه دچار تحولات اقتصادی شود و به سمت رفاهگرایی و آسایش و ثروت حرکت کند و غنایم فراوانی که در فتوحات به دست مسلمانان افتاد سبب شد تا جامعه به سرعت به سمت طبقاتی شدن حرکت کند.
قائدان بیان کرد: بخش عمدهای از جامعه اسلامی در دوره فتوحات، صاحب اقطاع و زمینهای وسیع شدند و دستشان در چپاول بیتالمال به ویژه در دوره عثمان باز شد و مرتکب مفاسد اقتصادی شدند. در نتیجه، بسیاری از ثروتمندان از ارزشهای اسلامی دور شدند و خط فکری و اجتماعیشان از خط اصیل ناب محمدی جدا شد و روحیه تجملگرایی و تصرف در بیتالمال در میان حکام و والیان خلفا به ویژه خلیفه سوم ایجاد شود.
وی افزود: تمامی این مسائل سبب ایجاد شکاف طبقاتی شد و کار به جایی رسید که طبقه محروم جامعه برای اجرای عدالت دست به قیام زد و عاقبت خلیفه سوم را از میان برداشت. این طبقه تبلور عدالت اجتماعی را در امام علی(ع) مشاهده کردند و با آغاز خلافت امام علی(ع) طبقه اشراف اجازه ندادند که امام(ع) به منظور اصلاحات اقتصادی در جامعه اقدام کند و هر روز بحرانهای مختلفی را برای حکومت امام علی(ع) ایجاد میکردند که منجر به شهادت امام(ع) شد. اشراف اجازه ندادند که حکومتی براساس عدالت اقتصادی شکل گیرد. حاکمیت امویان از زمان خلیفه اول اندک اندک در منطقه شام ایجاد شد و در زمان خلیفه دوم، معاویه زمینههایی را برای دور کردن جامعه از ارزشهای عصر پیامبر(ص) و ایجاد بدعت در جامعه فراهم کرد. یکی از تلاشهای او دور کردن مردم از اهل بیت(ع) بود.
قائدان اظهار کرد: معاویه موفق شد تا به خلافت و حاکمیت مسلمین در دوره امام حسن(ع) برسد و با سیاست زر و زور و تزویر حاکمیت امام حسن(ع) را دچار تزلزل کرد و مردمی را که از ارزشهای عصر پیامبر(ص) فاصله گرفته بودند به سمت خود جذب کرد. او بسیاری از یاران امام حسن(ع) را با زر و طلا از خط اصیل اسلام جدا کرد و به سمت خود کشاند و در نهایت با صلحی که به امام(ع) تحمیل کرد، حاکمیت را در دستان خود گرفت.
دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران بیان کرد: در دوره معاویه احکام و مسائل اسلامی در جامعه رعایت و اجرا شد، اما در باطن، فاصله با ارزشهای نبوی افزایش پیدا کرد. در چنین جامعهای طبقات رفاهزده و آلوده به ارزشهای غیراخلاقی و مفاسد اقتصادی در قلمروی اسلامی جولان دادند. معاویه نیز از این فرصت نهایت استفاده را کرد و با جلوگیری از ایجاد بحران در جامعه از سوی مخالفان به ویژه شیعیان، قلمروی اسلامی را به طور مطلقالعنان در کف اقتدار سیاسی خود قرار داد. با روی کار آمدن یزید بر مسند خلافت مسلمین، امام حسین(ع) به هیچ وجه چنین حاکمیتی را تحمل نکرد و برای نجات جامعهای که دچار انحراف بسیار شده و از اسلام ناب محمدی فاصله گرفته بود دست به قیام زد، زیرا جامعه مسلمین دچار انواع بدعتها و منکرات شده بود و امام(ع) در برابر این مسائل ایستاد.
قائدان تصریح کرد: عدم همراهی مردم با امام حسین(ع) نیز همان آلودگیهایی بود که جامعه مسلمین را طی 50 سال پس از رحلت پیامبر(ص) از لحاظ اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و اعتقادی دچار رکود کرده بود. بنابراین، مردمی که آلوده این انحرافات شده بودند، به هیچ وجه حاضر به فداکاری در راه دیگر و نیز از دست دادن منافع خود نبودند. به همین دلیل نباید از مردم انتظار داشت که از فردی حمایت کنند که به دنبال احیای ارزشهای الهی و نبوی بود. در نهایت مردم دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و حاضر به یاری کردن فرزند پیامبر(ص) نشدند.
دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران گفت: به همین دلیل تا سال 63 یعنی سه سال پس از شهادت امام حسین(ع) هیچ حرکتی از سوی مردم برای خونخواهی امام حسین(ع) و قیام برای مبارزه با دشمنان ایشان صورت نگرفت. اولین کنش این جامعه با عنوان قیام توابین در سال 63 روی داد که شکست خورد. پس از آن، جامعه اسلامی شاهد قیامهایی متأثر از نهضت حسینی شد و قیام مختار، قیام زید بن علی(ع) و... پس از توابین رخ داد و برخاسته از الهاماتی از قیام امام حسین(ع) بود.
انتهای پیام