به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین جواد دلپذیر، استاد حوزه علمیه، 13 تیرماه در نشست علمی «نسبت فقه و حکمت عملی»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، گفت: نسبت بین فقه و حکمت عملی از آنجا پدید آمده است که هر دو در سنت اندیشه اسلامی راههای سعادت معرفی شدهاند، از یکسو حکمت عملی ناظر به کنشهای ارادی انسان در مسیر تحقق سعادت است و حکمای اسلامی مدعی هستند که این علم از کنشهای مرتبط با سعادت بحث میکند. از سوی دیگر این علم را برهانی میدانند بنابراین علم حکمت عملی، علمی است که مطابق با واقع و با برهان و استدلال از راههای رسیدن انسان به سعادت بحث میکند.
وی افزود: از سوی دیگر علم فقه هم در سنت اسلامی، وظیفه عملی مکلف را تعیین میکند و از طرفی گفته شده راه رسیدن انسان به سعادت، اعتقاد و عمل به آموزههای دینی است، بنابراین از این جهت این دو رشته با هم اشتراک دارند. البته این سؤال مطرح است که آیا پذیرش یکی مستلزم نفی دیگری است یا اینها دو اسم برای یک حقیقت هستند که البته برخی گزینه اول را بیان کرده و گفتهاند اگر ما فقه را پذیرفتیم جایی برای حکمت عملی باقی نمیماند.
حجتالاسلام دلپذیر با بیان اینکه در اینجا مراد ما از فقه، ناظر به شریعتی است که پیامبر(ص) آورده است، اظهار کرد: فارابی با استناد به قرآن کریم و در نظام فلسفی که تعریف کرده معتقد است بدون وجود اجتماع، رسیدن به سعادت ممکن نیست و اگر هر فردی به وظایف خودش عمل کند، خودش به سعادت رسیده و تجمیع افراد سعادتمند، جامعه را هم به سعادت خواهد رساند.
وی بیان کرد: در اجتماع هم برای رسیدن به سعادت، وجود رئیس حتما ضروری است زیرا مردم علم سعادت را ندارند ثانیا به لحاظ گرایشی و انگیزشی اگر از سعادت اطلاع هم داشته باشند، معلوم نیست به سمت آن حرکت کنند پس نیازمند تعلیم و تادیب و تربیت هستند. فارابی معتقد است اگر هدف جامعه و رئیس آن رسیدن به سعادت اخروی باشد، مدینه فاضله و رئیس فاضله شکل خواهد گرفت و اگر صرفا دنبال کمال مادی باشند، جامعه مجهوله شکل خواهد گرفت.
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: انسان مدنی بالطبع است و نمیتواند بدون جامعه زندگی خوب و راحتی داشته باشد و به سعادت برسد.
حجتالاسلام دلپذیر با بیان اینکه رئیس مدینه فاضله باید اکمل افراد جامعه باشد و طبیعتا هم در حکمت نظری و هم عملی باید کامل بوده و توانایی در اداره جامعه داشته باشد، اضافه کرد: فارابی میگوید رئیس جامعه خودش باید واصل به سعادت باشد و به عقل بالفعل و فعال رسیده باشد و قوه مخیله او در اوج باشد. چنین فردی توانایی دارد جزئیات را از عالم بالا دریافت و یا خودش بیان کند. او نتیجه میگیرد چنین فردی، پیامبر است و وحی بر او نازل میشود.
وی گفت: البته نظریات همدلانه و غیرهمدلانه، آراء مختلفی درباره این نظریه فارابی ارائه کردهاند، فارابی معتقد است دین یکبار به صورت عقلانی ارائه میشود و یکبار هم به صورت قابل فهم برای عموم و خداوند همان حقایقی را که یکبار به صورت معقول به پیامبر(ص) داده است، به صورت قابل فهم برای عموم مردم به نبی ارائه میدهد؛ بنابراین برخی اتهاماتی که به فارابی زده میشود مبنی بر اینکه او فلسفه را جایگزین دین و فیلسوف را جانشین نبی کرده است، درست نیست.
این پژوهشگر فلسفه و حکمت با بیان اینکه برخی هم گفتهاند به عقیده فارابی، وحی مختص پیامبر(ص) نیست، گفت: به نظر بنده تبیینهای همدلانه و غیرهمدلانه در این زمینه نسبت به فارابی درست نیست زیرا از منظر وی، شخص نبی مأموریت خاص از جانب خداوند برای مردم دارد و هر شخصی هم توانایی چنین کاری را ندارد و چنین نیست که فردی که فلسفه و معقولات را میآموزد، وحی دریافت کند بلکه فلسفه و معقول واقعی آن چیزی است که دائما متصل به عالم بالاست و چنین فردی که این اتصال را دارد، فیلسوف است.
وی با اشاره به جایگاه دین از منظر فارابی، اضافه کرد: از دید وی در مقام تعلیم و تربیت، نیاز به دین مشهود میشود و رئیس جامعه دو وظیفه دارد؛ اول اینکه آراء و عقاید صحیح اعم از نظری(خدا و صفات خدا و ...) و عملی(ضرورت کسب فضائل) را به مردم بیاموزد و دوم اینکه دستورات و راهکارهای مورد نیاز برای زندگی سعادتمندانه را در اختیار ایشان قرار دهد که در حقیقت همان حکمت نظری و عملی است و البته راههای تحقق این دو دسته، حکمت است.
حجتالاسلام دلپذیر با بیان اینکه از دید وی، ملت دو جزء دارد یکی قوانین و دیگری آموزشها و تبیینهای قوانین نظری و باورهاست، تصریح کرد: براساس این اندیشه فارابی، اینکه ما بگوییم همه باید یک دین مثلا اسلام را چون برحق است بپذیرند، شدنی نیست ولی چون اسلام دین حق است، میتواند قوانین بر مبنای آن تدوین شود و یا حداقل در مخالفت با آن نباشد. بنابراین قوانین یا نوامیس به مثابه حکمت عملی هستند که از دل حکمت نظری بیرون میآیند.
وی با اشاره به نسبت میان فلسفه، فقه و ملت، اظهار کرد: همانطور که فلسفه دو بخش یعنی حکمت نظری و عملی دارد، ملت(دین) هم بیانگر همان فلسفه است یعنی ملت هم دو جزء نظری و عملی دارد و به بخش عملی آن، گزارههای شریعت و سنت گفته میشود. بنابراین حکمت عملی با بخش عملی ملت(دین) ارتباط دارد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: فارابی معتقد است که پیامبر(ص) تا حد استعداد مردم، فلسفه گزارههای علمی دین را برای آنان تشریح میکند. براین اساس، مردم با توجه به استعدادهای خود به عقل فعال متصل هستند ولی با واسطه است و این به منزله دریافت وحی از سوی همه نیست بلکه همان بحث تقلید است.
انتهای پیام