به گزارش ایکنا؛ نشست «ظرفیت الگویی یاران قیام در آمادگی ظهور منجی با تأکید بر سیره و عملکرد شهید حاج قاسم سلیمانی»، امروز، چهارشنبه، 2 تیرماه برگزار شد. حجتالاسلام بهروزیلک روایت «عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَی عَنْ أَیُّوبَ بْنِ یَحْیَی الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (ع) قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین» را صحیح میداند و در صدد مصداقیابی برای آن است. حال آنکه این نظر با نقدهایی مواجه است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدصابر جعفری در مقام ناقد این نظریه در این نشست بیان کرد: ابتدا به عنوان این مقاله میپردازم. عنوان، «ظرفیتهای الگویی یاران قیام در آمادگی ظهور منجی با تأکید بر سیره و عملکرد شهید حاج قاسم سلیمانی» است که یک بخش، یاران است و بخش دوم نیز آمادگی برای ظهور است. یاران قیام قم، در متن مقاله که وارد میشویم و جلوههایی که الگو گرفته میشود، صرفاً از یک روایت است. بنابراین عنوان باید بشود «ظرفیتهای الگویی همین یک روایت که منطبق با بحث باشد، اما وقتی گفته شد یاران قیام قم، باید دایره را وسیعتر دید و باید به سراغ روایت دیگر رفت. حتی از حیث تاریخی باید قم را بررسی کرد؛ چون عنوان، یاران قیام قم است. بنابراین نکته نخست این است که اگر گفتیم یاران قیام قم، باید ببینیم رابطه آن با اهل مشرق یا فارس چیست.
وی تصریح کرد: موضوع دیگر مربوط به آمادگی ظهور است. از مضمون این روایت که طبق آن، شخصی در قم قیام میکند که مردم را به حق دعوت میکند، نمیتوان بحث آمادگی را برداشت کرد. از این روایت میتوان استفاده کرد که برخی قیامهای قبل از ظهور مورد اعتبار هستند و شاخصها مطرح شده و این را میشود فهمید، اما نمیتوانیم از آن آمادگی ظهور را استنتاج کنیم. از روایتی که میگوید اهل مشرق دو بار قیام میکنند، مرتبطبودن با ظهور را نتیجه میگیریم، اما از این روایت خیر. بنابراین، عنوان باید اصلاح شود و باید تکلیف این دو عنوان روشن شود.
جعفری در ادامه افزود: در بحث سند و دلالت نیز باید روشن شود که آیا تسامح در ادله سنن را اینجا میشود وارد کرد یا خیر؟ این روایت از شاخصهها حرف میزند و شاید نیاز نیست اصلاً سند بررسی شود. به تعبیری یک سری ویژگیهای خوب را مطرح میکند و لازم نیست که سندش را بررسی کنیم. بنابراین فکر میکنم ادله تسامح در ادله سنن نباشد، اما اسمش را هرچه بگذاریم، این شاخصهها قابل توجه هستند. مطلب بعدی این است که در بحث قم، اگر دایره بحث را گسترده کنیم، دست ما پُرتر است و شاخصهای بهتری میشود در مکتب شهید سلیمانی پیدا کرد. اگر چند روایت در این زمینه مورد نظر باشد، میتوان مشکل سند را نیز تا حدود زیادی مرتفع کرد، اما اگر بخواهیم روی تک روایت بحث کنیم، ممکن است مشکلاتی به وجود آید.
در بخش دیگری از این نشست، حجتالاسلام بهروزیلک به پارهای از نقدها پاسخ داد و بیان کرد: در مورد سند و دلالت ورود نمیکنم. دلیل من این است که اصلاً مبنای ما وثاقت مخبری است که بیاییم سند را بررسی کنیم یا وثاقت خبری است. مهم این است که خبر مشحون به شواهدی است که مورد قبول واقع میشود. متن حدیث از یک حرکت انقلابی درستی حکایت میکند که طلب حق میکند و اینجا یکسری صفات گفته شده که در کل متون دینی ما مطرح شده است.
وی افزود: بنابراین پیشنهاد من این است که به جای اینکه دنبال سند باشیم، دنبال وثاقت باشیم، به شیوهای که علم درایه ما مبتنی بر همین است. نکته دیگر اینکه، دفاع بنده این نیست که سندش را چکار کنیم. من میگویم یک روایتی آمده و بزرگی مانند مولف کتاب تاریخ قم که عظیمالقدر بوده، آن را نقل کرده است و من به متون دینی مراجعه میکنم و میبینم حرف خوبی است و به نظر من تسامح در ادله سنن را باید به این روایت تسری دهیم.
بهروزیلک تصریح کرد: تسامح در ادله سنن؛ یعنی باید کار خوب انجام داد. حال مگر قیام به حق مستحب یا واجب نیست؟ بنابراین وثاقت خبری را قبول دارم و تسامح در ادله سنن را نیز در مورد این روایت درست میدانم. نکته دیگر اینکه این حدیث را به عنوان یک شابلون یا یک حدیثی که کلیت را بیان کند، گرفتهایم. خواه بر قیام امام راحل تطبیق یابد یا نیابد. ما یک حرکت سمبلیک را فرض میکنیم و جلو میرویم، در این صورت چه اشکالی وجود دارد؟ آیا با مبانی دینی ما تعارض پیدا میکند؟ بنابراین قم موضوعیت دارد، چه حرکت امام مدنظر باشد و یا مراد حرکتی سمبلیک باشد.
وی افزود: نسبت به احادیث دیگر نیز چون تمرکز بر یک حادثه بوده، شاید نیاز نباشد کل ویژگیهای قم را لحاظ کنیم. اگر بخواهیم ببینیم چطور روایت را به آمادگی منجی و ظهور ربط دهیم، در این صورت برخی روایات دیگر نیز در بحارالانوار یا تاریخ قم داریم که در این زمینه موجود است و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد این قیام در راستای قیام حق است. اما در کل، محل بحث ما این بوده که خواستیم استفاده کنیم اگر چنین سمبلی باشد و مصداقش حاج قاسم باشد، میتوان این را الگوسازی کرد یا خیر که دیدیم الگوسازی میسر است.
انتهای پیام