به گزارش ایکنا؛ هجدهمین جلسه تفسیر سوره مبارکه «یوسف» شب گذشته، 30 خردادماه، با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر دینی، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
«وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ * قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ * وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ * وسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ * قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ».
در ادامه سیر داستان به اینجا رسیدیم که پادشاه میگوید که من میبینم؛ این یعنی خوابی است که تکرار شده یا چیزی در ذهنش تکرار شده که هفت گاو چاق بودند که هفت گاو لاغر آنها را خوردند و هفت سنبله سبز و تعدادی سنبله خشکشده را دید. گفت ای گروه اطرافیان، من را در این رویا فتوا دهید، اگر برای رویا تعبیر دارید. معبرین گفتند که اینها خوابهای آشفته است و ما عالم به این احلام نیستیم. یکی از دو نفری که نجات یافته بود، به یادش آورد و گفت من به شما تأویلش را خبر میدهم. من را نزد یوسف(ع) ارسال کنید.
اینجا خیلی کوتاه، داستان بیان شده، اما او سراغ یوسف(ع) میآید و میگوید ای صدیق و راستگو و رفیق خوب، در مورد هفت گاو چاقی که توسط هفت گاو لاغر خورده میشوند و سنبلههای سبز و خشکیده فتوا بده، شاید بتوانم برگردم به سوی مردم و در این زمینه با آنها صحبت کنم. گفت هفت سال زراعت کنید، آن هم به همان سبکی که داشتید. هرچه را که درو کردید، در همان سنبله خود بگذارید، مگر تعداد کمی که میخواهید بخورید. پس از آن هفت سال شدید خواهد آمد. بعد از اینها سالی میآید که در آن برای مردم آن سال، سال خوبی است و بارش خوبی وجود دارد و مردم میتوانند میوه بگیرند و میوهها را آبگیری کنند.
اما در باب این آیات باید بگویم که خدا همیشه خدا است و اصلاً سوره یوسف(ع) میخواهد همین را بگوید که همه چیز عالم خدا است و نگران چیزی نباش و خدا هر کاری را میتواند انجام دهد. اگر قرار باشد یوسفی از زندان بیرون آید، یک خوابی را خدا برای مَلک ایجاد میکند و خوابش هم میتواند بر اساس پیشگویی یا پیشآوری باشد؛ یعنی قرار بوده اتفاقی بیفتد و اینها خوابش را دیدند، اما نهایتاً اینجا این یوسف است که خدا او را بالا میآورد و مطرحش میکند. بنابراین نکات متعددی در آیه وجود دارد.
یک نکته این است که این بقره با بنیاسرائیل چه کار دارد؟ اینجا بقره هست و در قضایای سوره بقره نیز بقره هست و یک جای دیگر نیز عِجل یعنی گوساله وجود دارد و در آخر خدا میگوید شما اصلاً گوساله نوشیدید و گویی در آن جامعه بقره یک نماد بوده است. به هر تقدیر خود این فرد زندانی که به سوی یوسف(ع) میآید، گویا میدانسته که داستان مربوط به مردم است و نه خوابی که مرتبط با پادشاه باشد و میگوید به من این فتوا را بده تا مردم را آگاه کنم.
نکته دیگری که وجود دارد اینکه، ما سیستمهای هواشناسی را در آن زمان نداشتهایم. البته که در گذشته این وسایل کموبیش بوده است و تغییرات اقلیمی نیز قوانین خودش را دارد؛ لذا اگر کسی قوانین را بداند، چهبسا بتواند از سالها قبل آینده را پیشبینی کند، مگر در طبیعت تغییراتی ایجاد کنند. نکته دیگر مربوط به جهان نمادها است. خشکسالی و قحطی، بقره و گندم، هفت سال و همه اینها دارد پیامی را با نماد میدهد و یک سنبله خشک شده و سبز نمادین هستند. پس اگر دقت کنیم که این عالم عالم نمادها است، این پیام درستی است، خصوصاً که آدم این نمادها را در خواب بهتر دریافت میکند.
نکته دیگر اینکه در گذشته معبرین جزء بزرگان و ملأ بودند و خودش یک سیستم اطلاعرسانی و آیندهپژوهی برای پادشاهان بوده و از جایگاه مهمی برخوردار بودند. البته معبرین هم نگفتند که این خواب آشفته تأویل ندارد، بلکه گفتند ما به آن عالم نیستیم. یک نکته مهم اینکه یک چیزی که در علوم عادی شما ناشناخته است و به نظر درهم و برهم و بیارتباط میآید، در مدل دیگر حاوی یک دانش است. این یکی از نکات مهم معرفتشناسی و فلسفه علم است که در یک مدل ممکن است مسائلی را بیربط بدانید، اما اگر این مدل در جای دیگری قرار گیرد، به هم مرتبط میشوند.
نکته دیگر اینکه، وقتی سراغ یوسف(ع) آمدند، وی بدون درخواستی پاسخ داد، چراکه منافع مردم در پیش است و چهبسا میخواهد به این صورت خود را معرفی کند و به جایگاهی که باید برسد، دست یابد. همچنین نکته دیگر اینکه سالها پس از آزادی این زندانی، چنین اتفاقی افتاد. در قرآن که نگاه میکنیم این فاصله مطرح نیست.
خواب یکی از واقعیتها است و بستگی به این دارد که چطور تعبیر و بررسی شود که داستان مفصلی دارد و خدا نیز خدای همه است. همان خدایی که همیشه رزق همه را میدهد، یکی از رزقهایش نیز میتواند این باشد که برای کسی خواب معناداری را رقم بزند تا جامعهای را بهرهمند کند و این طور نیست که خدا براساس گزینش ما کار میکند. در حقیقت این هماهنگی در خواب آن دو زندانی را خدا ایجاد کرد و بعد سراغ یوسف(ع) آمدند و بعد خوابی که پادشاه میبیند، گویی یک سناریو است که انتهای آن به جایی میرسد که قرار است یوسف نبی(ع) بر یکسری از امتها ریاست کند و زندگی خوبتری را به آنها ارائه دهد. در آیات بعد میگوید که من را بر خزائن ارض قرار بده که من آدم حفیظ و علیمی هستم. اما اینکه چرا خواب نشانه آینده است، سوالی است که به هیچ وجه ماتریالیستها نمیتوانند آن را توصیف کنند و ممکن است ما نیز در توصیف آن بمانیم، اما در اصل آن تردید نمیکنیم.
دیگر اینکه، ارتباطات غیراداری داشتن با مردم گاهی مشکلات را حل میکند. پادشاه دلیلی ندارد که این مسئله خصوصی خود را به یک ساقی بگوید، اما وقتی ارتباطها باز شد، ممکن است همین یک ساقی مشکلی را حل کند که بسیاری از معبرین نتوانند حل کنند.
انتهای پیام