به گزارش ایکنا؛ جلسه شرح دعای سحر حجتالاسلام سروش محلاتی، شب گذشته 29 فروردینماه برگزار شد. وی در این جلسه به شرح عبارت «اللهم انی اسئلک من جمالک» پرداخت. متن جلسه از نظر میگذرد؛
بحث درباره دعای سحر، درباره این فراز بود «اللهم انی اسئلک من جمالک». در این جا سوال از حق تعالی از زیبایی اوست. فرق است بین «سوال از» و «سوال به». گاه گفته میشود «اللهم انی اسئلک بجمالک»، یعنی پروردگارا تو را به جمالت میخوانم. گاه گفته میشود «اللهم انی اسئلک من جمالک»، یعنی پروردگارا از جمالت میخواهم. اینجا سوال و خواستن از جمال الهی است و دعاکننده، جمال خدا را میخواهد.
درباره تفاوت این دو تعبیر در مباحث سال گذشته، تفصیلاً صحبت کردیم؛ مخصوصاً نظر مرحوم شاهآبادی را در این باره مطرح کردیم و تقریر نمودیم. بر این اساس، بحث امشب این است که در این دعا در هنگام سحرگاهان، امام باقر(ع) از خداوند جمال خدا را میطلبد. میخواهد به جمال حق برسد. مقصود از این جمله چیست؟ سوال از جمال حق دو گونه است. گاه سوال و خواستن سوال قولی است و گاه، سوال به لسان حال است و نه به لسان قال. گاه انسان میگوید خدایا چه میخواهم و فقط خواسته خود را با زبان مطرح میکند و گاهی فراتر از زبان، همه وجود او چیزی را میطلبد، مانند طفلی که زبان ندارد بگوید گرسنهام اما فراتر از زبان، با همه وجود خود با فریاد خود به مادر میفهماند گرسنهام.
آنچه در دعا مهم است این است که انسان بتواند از زبان قال فراتر رود و خواسته را در وجود خود بیابد و با حقیقت خود برای رسیدن به مطلوب تلاش کند. اتفاقا این جمله دعای سحر نمونهای از خواستههای قلبی و واقعی انسان است. خواستن زیبایی یک خواسته فطری برای انسان است. کیست که زیبایی را نخواهد و درصدد رسیدن به زیبایی نباشد. همه درصدد رسیدن به زیبایی هستند. مصادیق زیبایی متفاوت است و گاه انسان بر مصادیق کوچک زیبایی توقف میکند و در آن میماند، اما زیبایی مطلق و نه زیبایی نسبی و محدود، همان چیزی است که همه انسانها برای رسیدن به آن در تکاپو هستند و این یک امر واقعی است.
میدانید که صحیفه سجادیه شرحی دارد به نام ریاض السالکین؛ شرحی مبسوط و محققانی از سیدعلی خان مدنی. این عالم محقق در این شرح خودش به تناسب در ذیل دعای اول صحیفه سجادیه که امام سجاد(ع) در مناجات به خدا عرض میکند خلق را در سبیل محبت خود قرار دادی و همه موجودات متوجه به حق هستند، سیدعلی خان مطلبی را از برخی محققان نقل میکند. من مطلب این بزرگوار را برای شما مطرح میکنم. در جلد اول از «ریاض السالکین»، این مطلب مطرح شده است: همه موجودات در تکاپو برای رسیدن به حق هستند چون همه به دنبال رسیدن به زیبایی و جمال هستند. از همین روست که محییالدین در اثر ماندگار خودش «فتوحات مکیه» اینگونه میگوید که هیچ مخلوقی غیر حق را نمیپرستد و نمیجوید و حتی محبت نسبت به غیر خدا تعلق نمیگیرد.
نکتهاش این است که مردم گمان میکنند محبوبشان همان معشوقه است، گمان میکنند محبوبشان مال و ثروت است، گمان میکنند محبوبشان مقام و موقعیت است. اینها دنبال زیبایی هستند و فکر میکنند زیبایی در اینجاست، چون محبت دو سبب دارد؛ دو امر است که برای انسان جاذبه دارد. سبب اول عشق و علاقه در دل انسان، زیبایی است. سبب دوم عشق و علاقه در انسان احسان است. انسان مجذوب زیبایی و شیفته احسان و نیکی دیگران است. اگر ما همین دو عامل را تحلیل کنیم، هر دو به حق تعالی میرسد. پس هر کس دنبال زیبایی است، اگر همین خط را ادامه دهد، به زیبایی مطلق یعنی حق تعالی میرسد و هرکس دل در گرو احسان دیگران دارد، اگر همین خط را ادامه دهد، به آنجا میرسد که فقط احسان از ناحیه خداست و به همین دلیل است که محبت به غیر خدا تعلق نمیگیرد.
اینجاست که ما میتوانیم دعای امام باقر(ع) را با این منطق که فراتر از زبان قال است، تفسیر کنیم. انسان نه فقط با زبان میگوید که میخواهد به زیبایی حق برسد، بلکه با همه وجودش، این زیبایی مطلق را میطلبد و میخواهد و درصدد رسیدن به آن است. مطلب دوم این است که خداوند جمیل، جمال را دوست دارد، زیبایی را دوست دارد و این محبت هم محبت نسبت به ذات خود است و هم محبت نسبت به صفات خود و هم محبت نسبت به اسمای خود.
این روایت را عامه و خاصه نقل کردند که «ان الله جمیل و یحب الجمال». محبت نسبت به ذات، محل صحبت ما نیست. آنچه محل صحبت است، این است که انسان چگونه محبوب خدا میشود؟ این محبت یک امر دو سویه است. از یک سو انسان متوجه خدا میشود و از سوی دیگر، محبت الاهی به سوی انسان متوجه میشود؛ از یک طرف خداوند محبوب انسان قرار میگیرد و از سوی دیگر انسان محبوب خدا میشود. انسان چگونه نسبت به خدا محبت پیدا میکند؟ به خاطر زیبایی خداوند. چرا حق نسبت به عبد محبت پیدا میکند؟ وقتی انسان از زیبایی برخوردار شد، محبوب خدا میشود.
انتهای پیام