حجتالاسلام والمسلمین محمد مبشریعارف، استاد حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا، درباره سخنان اخیر حسن آقامیری در نقد داستان نگه داشتن بنیامین توسط حضرت یوسف(ع)، اظهار کرد: معتقدم این سخنان تزلزل در مبانی را نشان میدهد. اولاً بارها در بحث اجتهاد، شرایط زمانی و مکانی را مورد بحث قرار دادهایم که شرطی بسیار مهم در یک تصمیم است، اما نمیدانم آیا جناب آقای آقامیری در آن لحظه در کنار حضرت یوسف یا حضرت یعقوب(ع) بودهاند یا سپاهیان را میشناختند یا با برادران حضرت یوسف، هم بحث بودهاند؟ بلکه این ما هستیم و آیات قرآن که اعجاز آن جای تردید ندارد.
وی ادامه داد: اگر ایشان قرآن را قبول ندارند لازم نیست داستان را زیر سؤال ببرد، اما اگر معتقد است با منطق پیامبری جور در نمیآید شرطش این است که شما آن زمان پیامبر را درک کرده باشید. مگر قرآن نمیفرماید: «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ چنانکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت میکند و نفوس شما را (از پلیدی جهل) پاک و منزّه میگرداند و به شما تعلیم کتاب و حکمت میدهد و آنچه را نمیدانید به شما میآموزد»(بقره/151) یا مثلاً در قضیه حضرت موسی و خضر، اگر آقای آقامیری بودند چه کاری انجام میدادند؟ معتقدم این حرفهای به ظاهر زیبا، ولی بیریشه سبب میشود که انسان خودش هم نداند در حال انجام چه کاری است.
مبشری عارف اظهار کرد: شما خیلی راحت میتوانستید بفرمایید که قطعاً حضرت یوسف شرایطی داشته که مجبور بوده این مسئله را به این سبک ارائه دهد؛ چراکه شما آنجا نبودهاید و خدا هم بهترین گزینه را به عنوان پیامبر(ص) خود انتخاب کرده است نه اینکه میتوانست فلان کار را انجام دهد، اما به ذهن حضرت یوسف نرسید، ولی به ذهن آقای آقامیری رسیده است. معتقدم اینها لغزشگاه هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: بنده حاضرم اگر واقعا مسائل علمی مطرح باشد آن را در قالب مناظره به بحث و بررسی بگذاریم و مردم هم دقیقاً این مسائل را به خوبی متوجه میشوند. نظرم این است که جناب آقامیری فرصتی که فضای مجازی در اختیار ایشان قرار داده است را تبدیل به عذاب جاودان نکنند. این را به صورت جدی می گویم که چنین سخنانی واقعاً بیپایه هستند و با زبان بسیار ساده هم میتوان جواب آن را داد. اگر بگوییم فلان پیغمبر(ص) این گونه فکر میکرد و من هم بدین گونه فکر میکنم، بدون اینکه ما بدانیم چه شرایط زمانی و مکانی در آنجا حاکم بود و خطرات جانی هم وجود داشت و بدون اینکه بدانیم چه مسائل سیاسی و امنیتی وجود داشته است راه درستی نرفتهایم.
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران یادآور شد: از سوی دیگر در روایت درباره شناخت دوست آمده است که سه بار او را عصبانی کن تا او را بشناسی، چراکه شخصیت خود را در این شرایط نشان میدهد. بالاخره در وجود انسان عصبانیت وجود دارد و هرکسی به شیوهای آزمایش میشود؛ بنابراین میتوانیم آن را ابتلای حضرت یعقوب به امتحان الهی به خاطر علاقه افراطی به فرزندش و ابتلای برادران به خاطر حسادت بدانیم. در واقع خدا با یک تیر چند نشان را میزند. از یک طرف برادران را به خاطر نگهداشتن بنیامین تعزیر میکند، چون آنها اصلاح شده بودند و در اینجا نمیخواستند خیانت کنند. از سوی دیگر حضرت یعقوب نیز به خاطر ترک اولایی که کرده بوده گریه کرد و چشمش سفید شد و بعد هم خدا زمینه را فراهم کرد تا هم حضرت یوسف و هم بنیامین بازگردند.
حجتالاسلام مبشری عارف در پایان گفت: برای مردم در شرایط زمانی و مکانی ممکن است هزاران مشکل به وجود بیاید، اما اگر ما رکن رکین را که داستانهای انبیاء است، به همین سادگی و کوچه بازاری و بسیار سطح پایین مورد بررسی قرار دهیم قطعاً راه اسلام و دین را نپیمودهایم. انشاءالله خدای متعال به حق ماه شعبان و رمضان نور خود را بر قلب ما بتاباند.
انتهای پیام