به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه ذهن مقالاتی با عناوین «تحلیل استعارههای مفهومی واژه «آیه» در قرآن»، «بررسی تکنولوژی «سیستم های هوشمند» مبتنی بر فلسفه پساپدیدارشناسی دون آیدی»، «نقش نظریه تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفتشناسی در نظام صدرایی»، «تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین»، «آگاهی به مثابه کیفیت بود (بررسی دیدگاه نیگل)»، «مبانی معرفتشناختی جهان فرهنگی قرآن» و «بررسی دلالت الهام فجور و تقوا در آیه هشتم سوره شمس بر معرفت حضوری» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «تحلیل استعارههای مفهومی واژه «آیه» در قرآن» آمده است نظریه استعاره مفهومی به عنوان یکی از مهمترین نظریههای زبانشناختی با برقراری نگاشت میان دو حوزه مبدأ و مقصد عمل میکند و از حوزه حسی و شناختهشده برای فهم حوزه کمتر شناختهشده بهره میجوید. استعارههایی که در ارتباط با واژه آیه مطرح شدهاند، با ساختاربخشی جزئی، آن را از ابعاد مختلفی در کانون توجه قرار میدهند. هر استعاره با متمرکزشدن بر یک جنبه از مفهوم «آیات» به ما اجازه میدهد یک جنبه از مفهوم آیه را به واسطه مفهوم دیگری مانند ابزار، باران، کالا یا قصه که با وضوح بیشتری تعریف شده است، درک کنیم. استعاره مرتبط با ابزار، مفهوم سیستم از معنای آیه را برای درک کارکرد و پیامدهای آن روشن میسازد. استعاره قصه، ظرفیت آیات در برجستگی محتوا را به تصویر میکشد و استعاره باران، پیشروی آیات به سوی هدف مد نظر نشان میدهد. استعاره کالا نیز هشداری به مخاطبان در جهت تبدیلنشدن به تاجرانی زیاندیده در صورت استفاده نادرست از آیات است. همپوشانیای که میان این استعارهها وجود دارد، پیدایش تدریجی یک سطح را نشان میدهد. این همپوشانی به دلیل وجود تضمنهای استعاری است که استعارههای آیه را به یکدیگر پیوند میدهد و آنها را با یکدیگر منسجم میسازد.
در چکیده مقاله «نقش نظریه تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفتشناسی در نظام صدرایی» آمده است: ملاصدرا نظریه تطابق عوالم را از عرفان برای اثبات علم تفصیلی خداوند در مقام ذات وارد فلسفه خویش مینماید. ایشان بدون کمترین انحرافی از اصالت وجود و بدون آنکه کوچکترین آسیبی به وجود بحت و صرف و بسیطبودن خداوند برسد، حضور ماهیات را در عوالم برتر و حتی عالم الوهیت به اثبات میرساند؛ آنگاه با توجه به علم خداوند به ذات خویش، علم خداوند به جمیع اشیا و ماهیات را در مقام ذات به اثبات میرساند. چگونگی حضور ماهیات در عوالم برتر که ثمره تطابق وجودی عوالم است، دستاوردی است که نه تنها علم الهی بلکه معضل اصلی معرفتشناسی یعنی چگونگی حکایتگری مفهوم ذهنی نسبت به خارج را نیز حل مینماید. ملاصدرا وحدت ماهیت را در دو موطن عین و ذهن مسلم میداند و از سوی دیگر اینهمانی وجودی را مناط علم و منشأ تطابق ماهوی معرفی میکند. با توجه به حدّ وجود بودن ماهیت و تفاوت درجه وجود عینی و ذهنی، چگونگی تطابق ماهوی عین و ذهن محل سؤال بوده و حلّ آن در فهم چگونگی تطابق عوالم است که مسئله مورد پژوهش ماست.
نویسنده مقاله «تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین» در طلیعه نوشتار خود آورده است: تصورات حسی بخشی از ادراکات تصوری جزئی هستند که در سایه برقراری ارتباط مستقیم حواس ظاهری با محسوسات خارجی به دست میآیند و شناخت ماهیت آنها در فهم مباحث گوناگون معرفتشناسی کارگشاست. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین از رهگذر بررسی چیستی ادراک حسی، تبیین نظرات ادراک حسی، بررسی رابطه احساس و ادراک حسی، ترسیم فرایند شکلگیری ادراک حسی و سنخشناسی علم نفس به احساس و ادراک حسی از منظر ایشان هستند. ملاصدرا میان احساس و ادراک حسی تمایز ایجاد نموده، صورت حسی را در تمام مراحل احساس و ادراک حسی مجرد میداند. به باور وی علم نفس به وجود معرفت حسی از سنخ علم حضوری است؛ اما علم به صورت ذهنی ادراک حسی از سنخ علوم حصولی است.
در چکیده نوشتار «مبانی معرفتشناختی جهان فرهنگی قرآن» میخوانیم: جهان فرهنگی قرآن شالودهساز اصول و قواعد ساختاری و شناختاری است که با اتکا بر جهانبینی الهی تفسیر جامعی از زندگی سعادتمند بشری در یک سازه منطقی ارائه میدهد. در این سازه، شاخص تمایز برای معرفت در نگاهی کثرتگرایانه دیده میشود که تمام جنبههای اکتسابی و فطری شناخت انسان و نیز عقل عملی او به عنوان مبانی معرفتشناختی مورد توجه قرار میگیرد. در جهان فرهنگی قرآن، دستگاه معرفتی چونان گفتمانهای معاصر صرفاً بر نگاه آلی و تکسویة تجربی سامان نیافته، بلکه بر دادههای متافیزیک نیز تأکید دارد که ضمن وجود ضمانت صدق، میزان خطاناپذیریاش از جمله در داوریهای فرهنگی واجتماعی اندک است. در این حوزه، متناظر با حوزة هستیشناختی، نگاهی جامع حاکم است که هم به شیوههای مبتنی بر مشهودات بیرونی توجه دارد و هم شهودات درونی را از دایرة نظر دور نمیدارد. وحی در این گفتمان به عنوان منبع خطاناپذیر قلمداد میشود و منابع و ابزارهای دیگر شناخت این جهان فرهنگی از جمله ادراک عقلی، حواس، تاریخ و ادراک حضوری در کنار وحی در رتبة بعدی قرار دارند که به این هویت گفتمانی انتظام ویژهای میدهند.
انتهای پیام