واکنش‌های گسترده به درگذشت همسر و فرزند طلبه جهادی مبارزه با کرونا
کد خبر: 3885376
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۷

واکنش‌های گسترده به درگذشت همسر و فرزند طلبه جهادی مبارزه با کرونا

انتشار عکس‌ طلبه‌ای که در حین خدمت به بیماران کرونایی متوجه مرگ همسر باردار و فرزندش شد بازتاب بسیاری در شبکه‌های اجتماعی و مردم در پی داشت. 

واکنش‌های گسترده به درگذشت همسر و فرزند طلبه جهادی مبارزه با کرونابه گزارش ایکنا از قم، از روز گذشته تصاویر طلبه جهادی برای کمک به کادر درمانی در استان قم در فضای مجازی دست به دست می‌شود.
ماجرا از این قرار است که این طلبه برای خدمت رسانی جهادی در یکی از مراکز درمانی در قم مشغول به فعالیت بود ولی همزمان دغدغه دیگری هم داشت که آن هم بستری بودن همسر باردارش در بخش آی سی یو همان بیمارستان بود.
 گویا مشیت الهی بر آن بود که وی در حین خدمت متوجه از دنیا رفتن همسر و فرزندش شود ولی او به روی خود نیاورد و برای اینکه روحیه طلاب جهادی دیگر و همچنین بیماران بدتر نشود گوشه ای پیدا کرده و به آرامی گریه کرد.
این تصاویر از روز گذشته بازتاب بسیاری در فضای مجازی داشته و بسیاری از مردم که در این روزها با تقدیر از کادر درمانی و پزشکی قدردانی خود را از تلاش‌گران این عرصه ابراز می‌کردند با یک روی دیگر این خدمت رسانان نیز آشنا شوند و آن هم طلاب جهادی هستند که در روزهای اخیر در قالب گروه های مختلف به کمک کادر درمانی استان آمده‌اند.
مرکز خبر حوزه‌های علمیه هم با انتشار مطلبی به نقل از مسئول قرارگاه تبلیغی جهادی در حوزه آورده است: «محمد مداح طلبه جهادی که مرگ همسر باردارش بر اثر ایست قلبی داغ بدی بر دل خیلی ها گذاشت. میهمان خانه ساده اش شدیم، پدر و مادر خانمش هم بودند. آذری هستند و در شهر قم غریب.
واکنش‌های گسترده به درگذشت همسر و فرزند طلبه جهادی مبارزه با کرونا
محمد می‌گفت در این شهر تنها آشنامان حضرت معصومه بود. پدر خیلی داغ دار است و دعا می کند هیچ کس داغ فرزند نبیند.هنوز باورش نیست، فرزندش قبل از او از این دنیا رفته. در مدتی که خانمش در بیمارستان بستری است، دست از کمک به مریض‌ها بر نمی‌دارد، خدایا این مردم چقدر الهی‌اند.
پدر می‌گوید این جنگ آمریکا با ماست، ما نباید کوتاه بیاییم، الحق که با این مردم، شکست از هر قدرتی بی معناست. آخر مجلس با روضه حضرت زهرا، مجلس غوغا شد. محمد بی تاب بود، می گفت بنا بود اسم بچه‌مان، محسن باشد. مادر هم که از اول مجلس گاهی آرام و گاهی بلند، بی بهانه می‌گریست.»
انتهای پیام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
هادی از بابل
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۱۲/۲۵ - ۱۳:۰۸
0
0
باسلام
زندگی ماطلبه هارا چه کسی باور میکند؟
صفی
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۳۹۸/۱۲/۲۵ - ۲۳:۳۰
0
0
الهی خدا صبرشان بده.
البته اینا نیازی به دعای من و شما ندارند، نفس مطمئنه اینا هستند که خدا وعده بهشت بهشون داده.
ما را در غم عزیزتان شریک بدونین.
مهسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۱۲/۲۶ - ۱۰:۲۵
0
0
خدابهشون صبر بده
captcha