سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در گفتوگو با ایکنا، درباره تعریف سلبریتی و کارکرد آنها در جوامع اظهار کرد: سلبریتی در جهان مفهوم بسیار گستردهای دارد و به هرکسی که به گونهای در جامعه مرجعیتی داشته باشد میتوان این عنوان را اطلاق کرد، در حالی که در ایران سلبریتیها بیشتر به هنرمندان، ورزشکاران و اهالی موسیقی محدود میشوند. آنان در جوامع از گذشتههای بسیار دور وجود داشتهاند و همانطور که «امیل دورکیم» جوامع را به دو دسته مکانیک و ارگانیک تقسیم کرده است، در جوامع مکانیکی، سنتی یا پیشامدرن هم سلبریتیهایی بر مبنای خون شریف، نوع مذهب و یا اشرافیت وجود داشتند و این افراد در آن زمان نقش خود را ایفا میکردند. اما در جوامع پساسنتی یا مدرن این مرجعیتها به خون و اشرافیت و یا کاهنان دینی بستگی ندارد و این مرجعیت تکثر پیدا کرد.
وی افزود: سلبریتی در جامعه ایرانی هم میتواند بسیار متکثر باشد شعرا و ادبا، اهالی فلسفه، سیاسیون، روحانیون، هنرمندان و... میتوانند برای هر فردی به عنوان گروه مرجع شناخته شوند و گروه مرجع بسته به افراد متفاوت است و سلبریتیها در ایران بیشتر به مفهوم عام تعریف میشوند و باید به این موضوع دقت کرد که هر قشری گروه مرجع خاصی برای خودش دارد مثلاً برای فردی علی پروین به عنوان سلبریتی است و یا برای گروه دیگر بیژن عبدالکریمی، داوری اردکانی و... پس میتوان نتیجه گرفت که افراد با توجه به ذائقهشان گروههای مرجع را انتخاب میکنند.
میری با اشاره به اینکه چرا ذوق و ذائقه جامعه منحط شده است پرداختن به این موضوع بحث مفصلی است و افزود: علل و مفروضاتی سبب شده که این تنزل فرهنگی در جامعه رخ دهد و البته باید گفت که این واقعه مختص جامعه ایران نیست و در سایر جوامع هم به صورت موازی این امر در حال وقوع است. مثلاً در جامعه آمریکا «توپاک شکور» بهعنوان خواننده مردمی انتخاب میشود که گاهی ترانههایش از یک سو ضد نژادپرستی، استعمار و استثمار است و برخی آهنگهایش بسیار زننده و مبتذل است و منطق درستی برای ارائه این موضوعات در کنار هم وجود ندارد اما با تمام این اوصاف او سلبریتی بسیاری از جوانان آمریکایی است.
بیشتر بخوانید:
وی افزود: تصور میکنم این مسائل از تبعات نظام سرمایهداری و جامعه مدرن است و در عصر کنونی جامعه مدرن ذیل این پارامترها تعریف میشود و جامعه ایران هم خارج از این شرایط نیست. اما شاید شرایط در جامعه ایرانی و سایر جوامع یکسان نباشد.
میری با اشاره به گروههای مرجع در 200 سال گذشته در ایران اظهار کرد: در ایران پس از عصر صفوی معمولاً روحانیون نقش گروه مرجع را ایفا میکردند و سخن آنها حکم حجت را برای مردم داشت البته در دوران مدرن و نظام مدرن مرجعیت روحانیت به منابر تبدیل شد. در دوره پهلوی اول و دوم و در دوران انقلاب این مرجعیت تأثیر فراوانی بر پیروزی انقلاب داشت اما پس از انقلاب جایگاه نفوذ فرهنگی به سمت جایگاه اقتدار سیاسی رفت و پس انقلاب یک تغییر بزرگ تمدنی رخ داد. البته باید دقت کرد که این تغییر مرجعیت نباید به مثابه عملکرد دولت و حاکمیت تعریف شود، زیرا اگر این اتفاق رخ دهد، آرام آرام رابطه توده مردم را با گروه مرجع کمرنگ میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی اظهار کرد: معیار گروههای مختلف مردم برای انتخاب سلبریتی بسیار متفاوت است و جمع کثیری از مردم چیزی را که به چشمشان میآید برایشان جذاب است و از همین منظر سینما به مثابه هنر هفتم و قدرت تصویرپردازی بسیاری از فرهنگها، خردهفرهنگها و نقش افراد را در اجتماع شکل میدهد و سینما با تصویرسازی خاص خودش افراد را در جایگاهی قرار میدهد که رفتارشان گاهی مرجع جمع کثیری میشود.
میری با اشاره به جذابیت نقد برای مردم، گفت: سلبریتیها گاهی با نقد اجتماعی، گاهی با سیاهنمایی و یا افشاگریهای سیاسی در کانون توجه مردم قرار میگیرند و با اشاره به مصائب اجتماعی که جامعه با آن دست به گریبان است یک حالت آنتاگونیزم در میان عامه مردم ایجاد میکنند.
سلبریتیها گاهی با نقد اجتماعی، گاهی با سیاهنمایی و یا افشاگریهای سیاسی در کانون توجه مردم قرار میگیرند و با اشاره به مصائب اجتماعی که جامعه با آن دست به گریبان است یک حالت آنتاگونیزم در میان عامه مردم ایجاد میکنند.
وی درباره عملکرد رسانه ملی در مرجعیت سلبریتیها اظهار کرد: رسانه ملی در این زمینه بسیار تنگنظرانه عمل کرده و همین شیوه سبب اکراه مردم برای پیگیری برنامههای صداوسیما شده است و آنها را به سمت رسانههای موازی سوق داده است و آن رسانهها به سهولت توانستهاند جایگاه خود را در میان مردم کسب کنند. رسانه ملی برای جبران مافات باید تغییر و تحول پارادایمی را آغاز کند، زیرا این وضعیت را نمیتوان یکباره سروسامان داد. آنها باید در اولین گام اطمینان مردم را جلب کنند و بازنگری در خطوط قرمز ترسیمشده یکی از راهکارهای اولیه است. رسانه ملی در تمامی زمینهها باید از افراد معتمد مردم کمک بگیرد و با در اختیار دادن تریبون به آنها دوباره اعتماد مردم را ترمیم کند.
وی افزود: صداوسیما میتواند الگوهای مشابهی چون رسانه جمعی ترکیه، مالزی، جمهوری آذربایجان و ... را تحلیل محتوا کند و اقدامات موفق آنها را به شکل ایرانی برای مخاطبان ارائه دهد، زیرا این کشورها هم شباهتهای فرهنگی بسیاری با ما دارند و هم اینکه مسلماناناند و به همین دلیل میتوانند الگوهای خوبی برای تحلیل محتوا باشند تا به مرور زمان رسانه ملی جایگاه اصلیاش را در میان مردم بازیابد.
میری با اشاره به دوره سخت کنونی و راهکارهایی برای سپری آن، ابراز کرد: نمیتوان کتمان کرد که ما در دوره سختی هستیم و زندگی روزمرهمان از ریتم منطقی خارج شده است. این شرایط را میتوان با پرداختن به امور فرهنگی مانند تماشای فیلمها، سریالها و خواندن کتاب سپری کرد. بسیاری از آثار فرهنگی جنبه درمانی دارند. در این شرایط حتماً باید تمرینات بدنی ساده را در خانه انجام داد تا افراد در شرایط قرنطینه خانگی دچار مشکلات جسمی نشوند و نکته دیگری که میتواند در بهبود احوال فردی در این روزها بسیار مؤثر باشد انجام اعمال عبادی و خلوت فردی است و خواندن قرآن، نهجالبلاغه، اذکار و ادعیه گوناگون هم میتواند در کاهش استرس بسیار مؤثر باشد.
وی در پایان اظهار کرد: در این روزها باید بیشتر تأمل و تدبر کرد، زیرا مرز بین مرگ و زندگی بسیار باریک است و همان گونه که خداوند متعال در سوره آیه 16 میفرمايد: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ ما از رگ گردن به شما نزديكتريم و این آیه دقیقاً به همین شرایط اشاره دارد که اگر انسان در حالت عادی باشد ممکن است به آن توجه نکند و این بحران تلنگری برای اوست تا دریابد که ما در جغرافیایی جهان در کجا ایستادهایم و این تأملات میتواند روح انسان را صیقل دهد.
گفتوگو از مینا حیدری
انتهای پیام