به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین، سیدحسین حسینی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یادداشتی را با عنوان «بلوغ دانشگاهی» در اختیار ایکنا قرار داده که در ادامه میخوانید؛
مقدمه: کلام آگوستین
عبارت معروفی منسوب به آگوستین قدیس وجود دارد که میگوید: «اگر ایمان نیاوری درک نخواهی کرد». پیرامون این عبارت در مورد سه کلمه میتوان تأمل داشت: 1. ایمان 2. درک و 3. شرط «اگر».
1. سه مرحله بلوغ انسانی
هنگامی که بحث بلوغ مطرح میشود ذهن ما به سمت بلوغ جسمانی میرود در حالی که اگر سؤال کنیم آیا بلوغ انسانی تنها به بلوغ جسمانی اوست؟ پاسخ منفی خواهد بود.
برای انسان، سه مرحلة بلوغ قابل تصور است و در واقع، انسان، باید سه بلوغ را طی کند تا به بلوغ نهایی و کمال خود برسد: 1. بلوغ جسمانی و ظاهری، 2. بلوغ عقلانی و فکری و 3. بلوغ روحانی و روانی. گرچه این سه مرحله با یکدیگر مرتبط هستند ولی هر سه، شاخصههای متفاوتی دارند.
بلوغ جسمانی و ظاهری
شاید سادهترین مرحله در میان این مراحل سه گانه، همان بلوغ جسمانی باشد که تشخیص آن خیلی مشکل نیست و فقها در کتابهای فقهی و روانشناسان نیز در کتب روانشناسی دربارة علائم و نشانههای آن بحث کردهاند.
تشخیص بلوغ جسمانی برای انسان سخت نیست گرچه مرحلة سادهای هم نیست؛ اما در کل مسیر زندگی انسان، مرحلة مهمی محسوب میشود و اگر آن را تشخیص دهد، از این مرحله به درستی گذر خواهد کرد.
مثال انسان در اینجا مانند پوستة پیاز است که هریک از مراحل بلوغ، یک قدم او را از درون خود بیرون آورده و ماهیت وی را نشان میدهد، به نحوی که شخصیت او را با گذر از این مراحل، ظاهر میکند. بنابراین اولین قدم، بلوغ جسمانی و فیزیکی است یعنی، بلوغ فیزیک بدن و بلوغ در مرحلة قوای ظاهری.
حال پرسش این است که آیا انسان، میتواند به مرحلة بلوغ جسمانی برسد ولی به بلوغ کامل نرسیده باشد؟! طبیعی است که داستان بلوغ انسان، به بلوغ جسمی وی ختم نمیشود چرا که هنوز به مرحلة دوم بلوغ عقلانی دست نیافته است.
بلوغ عقلانی و فکری
بلوغ عقلانی یعنی چه و شاخصهها و ملاکهای آن چیست؟
بلوغ عقلانی یعنی انسان به مرحلهای برسد که توان استدلال و قدرت تمییز و تشخیص داشته باشد. اگر تا پیش از این و در دوران کودکی، سخن میگفت؛ این صحبت کردن، عملیات فیزیک و بدن اوست ولی در این مرحله اگر سخن میگوید، خواستة خود را با دلیل و استدلال همراه میکند. این امر به معنای در آستانة بلوغ عقلانی قرار گرفتن است چرا که برای ادعاهای خود، اقامة دلیل میکند، صغری و کبری تنظیم میکند و در مراحل پیچیدهتر، شرایط انتاج را در نظر میگیرد و در قالب شکل اول و دوم، قیاسهای منطقی تنظیم میکند.
فراتر از این، استقلال رأی را میتوان به عنوان شاخصة بلوغ عقلانی ذکر کرد، که امری متفاوت از قدرت و توان استدلالآوری است. استقلال رأی یعنی مرحلهای که انسان مستقلی شده و برای تصمیمهای خود، دلیل اقامه میکند؛ اگر تا حال، وابسته به رأی و نظر دیگران بود هم اکنون بر رأی و استدلال خود استوار است و از آن دفاع میکند.
این مرحلة نیز پوسته و قالب دیگری برای انسان محسوب میشود و البته انسان از این قالب دوم هم گذر میکند و در آستانة جدیدی از شخصیت خودش قرار میگیرد. حال میتوان سؤال دیگری طرح کرد که آیا امکان دارد انسان به مرحلة بلوغ جسمانی و سپس بلوغ عقلانی دست یابد، اما همچنان بالغ نباشد؟! پاسخ مثبت است چرا که از لحاظ جسمی و عقلانی بالغ شده، اما به مرحلة بلوغ روحانی نرسیده است!
بلوغ روحانی و روانی
بلوغ روحانی به ادعای فرد یا بالا رفتن سن انسان نیست چرا که این مرحله دیریاب است؛ معمولاً جسم و عقل بالغ میشود اما هنوز بلوغ روحانی حاصل نشده است.
بلوغ روحانی همراه با بلوغ ایمان و یقین، و دستیابی به آرامش و اطمینان شکل میگیرد یعنی انسانی که بحران روحی و روانی ندارد و به مرحلهای از رشد یقینی رسیده که به سادگی دچار شک و تردید نخواهد شد. نقطة مقابل آن، بحران هویت است که متأسفانه در جامعه و در نظام فرهنگی مبتلا به آن هستیم.
2. بحران هویت
بحران هویّت یعنی بحران گمشدگی انسان! این که نداند در کجای هستی و وجود قرار داشته و چه جایگاهی دارد؟ این مسأله، مختص جوانان نیست بلکه یک حیرانی و سرگشتگی عمومی است؛ یعنی انسان به ماهو انسان نمیتواند تصمیم بگیرد و ارادۀ قوی ندارد. پس اگر از مرحلة بلوغ جسمانی و بلوغ عقلانی نیز گذر کنیم، به آستانة چالش جدّیتری میرسیم که بلوغ روحانی است.
3. ویژگیهای دانشگاه بالغ
حال اگر دانشگاه را به عنوان یک مجمع و مجتمع انسانی در نظر بگیریم، هر آن چه در مورد انسان و روابط انسانی مطرح میشود، طبیعتاً در مورد دانشگاه هم موضوعیت دارد چرا که دانشگاه، مجموعهای انسانی و گرد هم جمع شده با روابط خاص انسانی است. پس هر تحلیلی در خصوص مباحث انسان شناختی و نوع و ماهیت روابط انسانی طرح کنیم، درباره دانشگاه نیز مصداق پیدا میکند. شاید به همین دلیل است که اخیراً نگاه ویژهای به مباحث انسان شناختی میشود.
بر این مبنا، دانشگاه میتواند سه مرحلة بلوغ داشته باشد؛ بلوغ جسمانی، بلوغ عقلانی و بلوغ روحانی.
اما پرسش این است که دانشگاههای امروز، چند درصد از مراحل سهگانة بلوغ را طی کرده و آیا در این مسیر، به درستی پیش رفتهاند؟
مصداق بلوغ جسمانی در دانشگاه، رشد فضای کالبدی و فیزیکی است و به نظر میآید از این لحاظ مشکلات کمتری داریم؛ گرچه هنوز کمبودها بسیار است ولی این نوع مشکلها، مبنایی نیستند؛ چه از لحاظ وجود رشتههای گوناگون یا پذیرش دانشجو و مسایل بسیار دیگری از این نوع، میتوان گفت دانشگاههای ما به مرحلة بلوغ نسبیِ جسمانی دست یافتند و مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد نسبت به مشکلات جدی و پیچیدهتر مراحل بعدی، در اولویت نیستند.
چالشهای اساسی، در دو مرحلة دیگر است؛ یعنی بلوغ عقلانی و بلوغ روحانی
بلوغ عقلانی یعنی مجموعة نهاد دانشگاه به مرحلهای برسد که بتواند مرزهای دانش را توسعه بدهد و این سخن فقط به معنای چاپ مقاله یا کتاب نیست بلکه سخن بر سر هویتیابی علمی دانشگاه در نظام اجتماعی است؛ یعنی گرهگشایی کارآمد علمی در شرایط کنونی جامعه اسلامی ایرانی و ضرب کارایی و کارآمدی نهاد دانشگاه در نیازهای جامعه. تردیدی نیست که از این جهت هنوز در نقطة مطلوبی قرار نداریم.
بلوغ روحانی نیز در اینجا به معنای یعنی برخورداری از دانشگاهی با فضای امن است؛ و نه فقط امنیت اجتماعی اخلاقی، بلکه فضای امنیت روانی؛ یعنی دانشجو و استاد، به فضای امنیت روانی دست یافته و هر دو، از آرامش روانی و اطمینان نفسانی برخودار باشند.
نباید از یاد برد که اگر در دانشگاه، به بلوغ عقلانی مطلوبی هم دست یابیم اما از جهات روانی، مشکل داشته باشیم، به دانشگاه بالغ دست پیدا نخواهیم کرد؛ اگر چه هشتاد یا سی سال از عمر تأسیس دانشگاههای ما هم سپری شده باشد.
4. ایمان یا خرد؟!
به کلام «آگوستین» باز میگردیم؛ سؤال این است که بین این دو مرحلة بلوغ روحانی و عقلانی، کدامیک در اولویت قرار دارد؟ اگر سخن آگوستین قدیس را بپذیریم که خرد، تابع ایمان است؛ پس ایمان، نقطة شروع خواهد بود؛ (حتی عدهای گفتهاند تنها کاری که آگوستین در فلسفه کرد این بود که افلاطون را مؤمن کرد یعنی به افلاطون، تقدس بخشید و ایمان را وارد مباحث خردگرایی فلسفه کرد) و اگر مانند پارهای از فلاسفة اروپایی یا بعضاً فلاسفه اسلامی، عقل را بر ایمان ترجیح دادیم، در آن صورت، بلوغ عقلانی بر بلوغ روحانی غلبه میکند.
این مسئله پژوهشی، بسیار مهم و سرنوشتساز است و باید درخصوص آن، تأمل و دقتهای بیشتری داشت.
انتهای پیام