بهشید حسینی، رئیس دانشکده معماری و شهرسازی، در گفتوگو با ایکنا درباره هنر مطلوب گفت: با این دستهبندی موافق نیستم زیرا هنر ذاتاً مطلوب است. به همین جهت نمیتوان آن را این چنین دستهبندی کرد. بنابراین وقتی عناوینی چون ارزشی، خوب و متعالی روی هنر گذاشته میشود آن صفت کارکرد درستی ندارد.وی افزود: هنرمند قرار است در عالم حضور چیزی را درک کند، مثلاً مولانا یا حافظ میگویند انسان طوطی صفت است، زیرا مطلبی را بهخودی خود نقل نمیکند، بلکه درک خود از معنا را بیان میکند. در عالم حضور هم امری بر فرد الهام میشود و او آن را جلوه میدهد و تجلی آن را در آثار هنری هنرمندان جهان میتوان دید. رئیس دانشکده هنر و معماری شکل دیگری از عالم حضور را در دریافت پیامبران توصیف کرد و گفت: درک عالم حضور و معنا را در پیامبران نیز میتوان مشاهده کرد. برای مثال حضرت رسول(ص) میفرمایند: من تنها فرستاده خدا هستم و از اینکه چه زمانی قرار است قیامت میشود یا چه زمانی از دنیا میروید اطلاعی ندارم. در این میان ما بنا به دریافت خودمان چیزهایی را به پیامبران نسبت میدهیم که آنها مدعی آن نبودهاند. البته درک عالم حضور تنها در یک شکل هنری خلاصه نمیشود، بلکه تمام اشکال هنر را در برمیگیرد.
خاستگاه هنر محدود به جغرافیای خاصی نیست
عضو هیئت علمی دانشکده معماری و شهرسازی درباره خاستگاه هنر توضیح داد: با یک مثال ساده میتوان به این پرسش پاسخ داد، اگر حافظ قرار بود امروز در دانشگاه تهران کنکور دهد شاید قبول نمیشد یا اینکه در دانشگاه حافظ نمیشد. هنر در هر جا و در هر مکانی قابلیت رخ دادن دارد. حال آن مکان میتواند دانشگاه باشد یا چوپانی با نی در کوهستان یا آهنگری با پتکش در کوره آهنگری میتواند یک اثر خلق کند، اما یک نکته در این زمینه وجود دارد، دانشگاه این امکان را به هنرمند میدهد که اطلاعات را طبقهبندی کرده و سرعت یادگیری را بهتر و بیشتر میکند، ولی بازهم میگوییم هیچ فردی با دانشگاه رفتن هنرمند نشده است.
این استاد دانشگاه ویژگیهای هنرمند را اینگونه توصیف کرد: هنرمند فردی است که به عالم حضور وارد میشود و به آن جلوه میدهد. در این میان افرادی نظیر شمس نیز وجود دارند که در عالم حضور حاضر میشوند، ولی آن را به میل خود جلوه نمیدهند، ولی مولانا یا حافظ به درک خود از عالم حضور جلوه میدهند.
حسینی در پاسخ به این سؤال که هنر برای هنر درست است یا هنر برای مردم؟ اظهار کرد: هنر درصدد است تا مردم را از عوالمی که هنرمند آن را درک کرده آگاه کند. این به معنای این نیست که مردم قرار است به واسطه آثار هنری، عالم حضوری را که هنرمند درک کرده تجربه کنند، بلکه تنها به آن نزدیک میشوند و درنتیجه مردم با نزدیک شدن به عالم حضور هنرمند، ارتقا پیدا میکنند.
هنر برای هنر را قبول ندارم
رئیس دانشکده معماری و شهرسازی یادآور شد: با این گفته که هنر صرفاً برای سرگرمی است موافق نیستم، چون مگر میتوان تابلوی ونگوگ را دید یا آواز شجریان را شنید، ولی به عالم حضور نزدیک نشد؟ بنابراین اگر آثار به اسم هنر انجام میشود و مخاطب را به عالم حضور نزدیک نمیکند آن اثر هنر نامیده نمیشود، بلکه تنها ابزاری برای فروش و تجارت است.
وی با تأکید بر اینکه ذائقه مردم در شرایط فعلی تنزل یافته است، گفت: متأسفانه به دلایل مختلف دیگر ذائقه شهرنشینان تنزل یافته این امر نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد حتی معماری خانهها هم روی ذائقه مردم تأثیر منفی گذاشته است. در این میان ماهواره و حتی برنامههای تلویزیون نیز به این تنزل ذائقه دامن زدهاند.
تلویزیون ملی نیست
حسینی با اشاره به اینکه تلویزیون ملی نیست گفت: تلویزیون تنها در عنوانش رسانه ملی را یدک میکشد، ولی در باطن اینگونه نیست و در بسیاری موارد تلویزیون از کنار مسائل هنری و اجتماعی بیتفاوت میگذرد و وقتی میبینیم تلویزیون اهداف دیگری جز اطلاعرسانی و آگاهیبخشی مخاطبان را دنبال میکند، مردم به رسانه بیاعتماد میشوند. بنابراین وقتی یک فاجعه ملی مثل سیل یا زلزله در کشور رخ میدهد مردم به درخواستهای دولتی یا رسانه ملی اعتنا نمیکنند و برای چهرههای مردمی اعتبار بیشتری قائلاند؛ چنانچه این امر در حادثه سیل امسال به روشنی مشاهده شد.
هنر با اخلاق عجین است
این استاد دانشگاه درباره رابطه هنر و اخلاق گفت: قطعاً بخشی از هنر را اخلاق شکل میدهد. حال این سؤال پیش میآید، اخلاق را چه فرد یا گروهی تعریف میکنند. اخلاق به نظر من کمی فراتر از قانون است یعنی ممکن است برخی موضوعات به لحاظ قانونی ایرادی نداشته باشند، اما همان کار از دید اخلاقی ناپسند باشد.
وی در پایان هنر را عاملی مصلح برای جامعه دانست و تأکید کرد: هنر واقعی مصلح اجتماعی است زیرا همانگونه که گفتم هنر در عالم حضور هست. پس هنگامیکه هنر به درستی در معرض دید مخاطبان قرار گیرد، مطمئناً جنبه اصلاحگری خواهد داشت. این خصیصه صرفاً در هنر دینی تجلی نمییابد و این شکل هنری را میتوان هنری معنوی نامید.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام