اینجا جاده منتهی به عشق است...
کد خبر: 3850856
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۶
سفرنامه دل/ 8

اینجا جاده منتهی به عشق است...

گروه معارف ــ در شارع الحسین هستیم. کنار خیابان در گوشه‌ای ایستاده‌ایم و از دور چشممان را دخیل گنبد و بارگاه حسین (ع) کرده‌ایم، جمعیت چنان زیاد است که جلوتر از این نمی‌توانیم برویم. آری اینجا جاده منتهی به عشق است...

نرحب بکم بزوار الکرام/ اینجا جاده منتهی به عشق است

آری می‌خواهم عمود به عمود شما را به آنچه با دل‌وجان لمس کرده‌ام دعوت کنم. از 40 عمود قصه تنها 10 عمود باقی‌مانده است.عمود سی‌ویکم: به کربلا خوش آمدید

عمود سی‌ویکم: به کربلا خوش آمدید

تابلوی ورود به کربلا جلوی چشمانمان هویدا می‌شود، بالاخره رسیدیم، به نظرتان زیباتر از این چیزی وجود دارد؟! آری گویی حضرت عباس (ع) برای خوش آمد به زوار برادرش ندا سر می‌دهد «نرحب بکم بزوار الکرام...»

عمود سی‌ودوم: قدم‌های آخر

هنوز در ابتدای شهر هستیم اما جمعیت آن‌قدر زیاد است که به‌سختی می‌توان قدم برداشت، گویی همه مقصدشان یک جاست، مقصد یک دوراهی است در بین‌الحرمین! نوای یا حسین لحظه‌ای قطع نمی‌شود، ما نیز همگام با جمعیت عمودهای آخر را طی می‌کنیم... آری عمودها نیز سر تعظیم در برابر این موج محبت فرود آورده‌اند..

عمود سی‌وسوم: یا بنت‌الحسین مددی

صدای فریاد مردی آن‌طرف‌تر همه نگاه‌ها را به سمتش می‌کشاند، مردی هراسان درحالی‌که نامی را صدا می‌کند و چشمانش دودو می‌زند اطراف را جستجو کنان سرک می‌کشد، کم‌کم مردم دورش جمع می‌شوند، عرب است اما متوجه می‌شویم دخترک پنج ساله‌اش را گم کرده است، عکسش را از گوشی نشان همه می‌دهد تا شاید یک نفر دیده باشد، همه بسیج می‌شوند برای پیدا شدن این گمشده؛ برخی نیز می‌خواهند این پدر را که در حال رفتن تا مرز سکته است آرام کنند اما مگر می‌شود.
کمی بعد زنی همراه با همان دختربچه به سمت مرد می‌دود، وقتی همدیگر را می‌بینند مرد محکم دخترش را در آغوش می‌گیرد و گریه می‌کند، زن هم همین‌طور؛ نگاهی به دورتادور این خانواده می‌اندازم و می‌بینم زوار در اطرافشان هم نظاره‌گر این صحنه‌ها هستند و با صدای آرامی گریه می‌کنند و اشک می‌ریزند، گویا دخترک برای لحظاتی در آن جمعیت دست والدینش را رها کرده و همین باعث جدایی‌شان می‌شود، اما بعد از لحظاتی که شاید برای آن خانواده عمری گذشته آن‌ها را می‌یابد. نمی‌دانم چرا این صحنه‌ها مرا به یاد عصر عاشورا و گم شدن یک دختر و شام و خرابه می‌اندازد...

عمود سی‌وچهارم: شارع الحسین میعادگاه عشاق

در شارع الحسین هستیم. کنار خیابان در گوشه‌ای ایستاده‌ایم و از دور چشممان را دخیل گنبد و بارگاه حسین کرده‌ایم، جمعیت چنان زیاد است که جلوتر از این نمی‌توانیم برویم. آری اینجا جاده منتهی به عشق است...

عمود سی‌وپنجم: اینجا اشک حرف می‌زند

بهترین راه برای جلوگیری از برخورد با نامحرم سلام از راه دور است، پس از همان‌جا سلام می‌دهیم «السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
زوار را می‌بینم که با دیدن گنبد آقا دیگر طاقت نمی‌آورد و بر سر و سینه می‌زنند و فریاد یا حسینشان بلند است. آری اینجا اشک‌ها حرف می‌زند، اشک و اشک و اشک...

نرحب بکم بزوار الکرام/ اینجا جاده منتهی به عشق است

عمود سی‌وششم: خداقوت بر سربازان حسینی حشدالشعبی

در موکبی در همان حوالی مستقر می‌شویم، مثل همه موکب‌ها اینجا هم فعال است، زوار می‌آیند و می‌روند و خادمان حسینی همچنان فعال‌اند و ما قاصر از تقدیر آن‌ها آری اجرشان را باید خدا بدهد و بس.
سربازان و نظامیان عراقی و نیروهای حشد الشعبی گروه گروه درحالی‌که لباس خدمت بر تن دارند از خیابان به سمت حرم رژه می‌روند و با مشت‌های گره کرده لبیک یا حسین می‌گویند.
امنیت این روزها در عراق مرهون زحمات این نیروهای خدوم است، پس می‌گویم خداقوت بر سربازان حسینی حشدالشعبی...

عمود سی‌وهفتم: امان از دل زینب...

دلم عجیب گرفته، با خود فکر می‌کنم به‌واقع چهل روز بی حسین بودن چگونه بر زینب گذشت، همیشه روزهای اربعین برای من یعنی یک کاروان خسته و زینب و یک کربلای بدون حسین...
من کربلا ندیده چنین ناله می‌کنم
زینب که دیده کرب‌و‌بلا را چه کرده است
آری در این روزها فقط باید گفت امان از دل زینب...

عمود سی‌وهشتم: یااباعبدالله، آمدم که فقط ببینی من هم آمده‌ام...

جمعیت میلیونی در کربلا باعث می‌شود تصمیم بگیریم از همان راه دور زیارت اربعین بخوانیم...جایی شنیدم آیت‌الله بهجت (ره) بر اساس روایات می‌فرمود: وقتی به سمت ضریح امام حسین (ع) می‌روید، بعضاً از یک جایی به بعد، دیگر جمعیت راه نمی‌دهد که جلوتر بروید، لذا همان‌جا را کنار ضریح و زیر قبّه در نظر بگیرید، همان‌جا دعا و زیارت خودتان را بخوانید و برگردید. فکر نکنید تا وقتی کنار ضریح نروید، زیارت شما قبول نیست!
پس ما هم مانند مردم عراق که این توصیه را خوب و دقیق رعایت می‌کنند، در همان خیابان منتهی به حرم رو به گنبد امام حسین (ع) سلام می‌دهیم و به نیت تمام کسانی که التماس دعا گفته‌اند زیارت اربعین می‌خوانیم قربه الی الله، زیر لب خطاب به حضرت می‌گویم: «یااباعبدالله، آمدم که فقط ببینی من هم آمده‌ام...»

عمود سی‌ونهم: دلم در بین‌الحرمین ماند

قصد برگشت داریم، بدون اینکه بین‌الحرمین را ببینم، بدون اینکه حرم حضرت ابوالفضل را ببینم، بدون زیارت از نزدیک حرم امام حسین (ع)، سخت است دل کندن اما می‌دانیم همین زیارت از دور هم مقبولشان است، پس دلمان را به مشبک‌های حرم حسینی گره کور می‌زنیم و از آن‌ها مدد می‌خواهیم برای حسینی ماندن، از آن حضرت می‌خواهم که هیچ‌وقت این گره باز نشود...

نرحب بکم بزوار الکرام/ اینجا جاده منتهی به عشق است

عمود چهلم: به امید دیدار

کاروان کوچکمان به‌سختی دل می‌کند از شارع الحسین اما رفتنی باید برود، با اشک خداحافظی که نه، به امید دیدار مجددی می‌گوییم و رهسپار وطن می‌شویم.
در مسیر لحظه‌لحظه این سفر به‌یادماندنی جلوی چشمانم می‌آید، خاطراتی که برای همیشه در ذهن و قلب و روحمان جاودانه شد و سپاسگزارم از این‌همه تلاش و همت مردمان برای خلق این حماسه و در پایان باید گفت نشکر العراق...

رقیه ملاحسنی؛ خبرنگار ایکنا قزوین

انتهای پیام
captcha