مشق عشق برای سالار شهیدان
کد خبر: 3838130
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۸ - ۰۶:۲۳
یادی از «میرزا شوقی» ذاکر اهل بیت(ع) بهبهانی/

مشق عشق برای سالار شهیدان

گروه فرهنگی ـــ «میرزا شوقی» نام یکی از ذاکران و شاعران آیینی استان خوزستان در دوره قاجار است؛ ماندگاری نام این شاعر آیینی در زادگاهش بیش از همه مرهون ابتکار او در ساختن نوحه‌هایی است که امروز نماد خاص عزاداری مردم شهرستان بهبهان به شمار می‌آید.

اولیاءخوانی دزفول

به گزارش ایکنا از خوزستان، «میرزا شوقی» نام یکی از شاعران آیینی استان خوزستان است که در دوره قاجار در شهر بهبهان می‌زیست. ماندگاری نام این شاعر آیینی در زادگاهش بیش از همه مرهون ابتکار او در ساختن نوحه‌هایی است که امروز نماد خاص عزاداری مردم شهرستان بهبهان به شمار می‌آید.

نوحه‌های ماندگار او به نام «عباس علمدار» و «صد حیف ز اکبر» در سینه‌زنی سه سنگ، پس از سال‌ها همچنان جایگاه خاص خود را در بین مردم و هئیت‌های مذهبی شهر دارد.
 
خیرالله محمدیان، نویسنده، پژوهشگر فرهنگ عامیانه مردم بهبهان و گردآورنده مجموعه اشعار میرزا شوقی در گفت و گو با ایکنا از خوزستان درباره این شاعر آیینی گفت: نخستین اثری که درباره این شاعر چاپ شد، کتاب مجموعه اشعار میرزا شوقی است که همراه با شرح احوال و آثار و خاطرات ایشان به چاپ رسید. پشتوانه این کار یازده سال کار تحقیقی میدانی و کتابخانه‌ای بود.

وی اظهار کرد: میرزا شوقی در دوره قاجار می‌زیست و از آن دوره تاکنون مجموعه اشعار ایشان به غارت روزگار رفته بود. ایشان در سن 84 سالگی که در آن سن نابینا هم شده بود در نهایت فقر و تهیدستی زندگی می‌کرد، مجموعه اشعار خود را به دست یکی از بقالان محل می‌سپارد؛ اما متأسفانه این شخص کوتاهی می‌کند و به دلایل مختلف اعم از اینکه این اشعار ارزشی ندارند یا در سینه‌های مردم هست، به مشتریانی که می‌آمدند یک برگ از دیوان میرزا شوقی می‌داد و آنچه می‌خواستند در آن برگ می‌پیچید و اشعار میرزا شوقی این چنین به غارت روزگار رفت.

وی درباره گردآوری سروده های این شاعر گفت: از سال 72 تا 83 وقت صرف کردم، پژوهش‌های گسترده میدانی از معمرین و زنان و مردان و اهل ادب انجام دادم و هر چه در مورد میرزا شوقی شنیده بودند جمع‌آوری کردم؛ حدود 1400 بیت از اشعار میرزا شوقی را جمع‌آوری کردم. هر چه در کتاب‌های تاریخ ادبیات، جُنگ و تذکره از زمان قاجار تا کنون بود و اسم یا اثری از میرزا شوقی بهبهانی بود، فراهم کردم. در سال 1383 همایش بزرگداشت ایشان در فرهنگ‌سرای بهبهان برگزار شد. در این همایش نتیجه تحقیقات خود را ارائه دادم و خوشبختانه حاج علی بهبهانی هزینه چاپ کتاب را تقبل کرد.

نویسنده کتاب‌ «آیین‌ها و سوگواری‌های مذهبی در دارالمؤمنین بهبهان» افزود: نیت کرده بودم اگر کتاب اشعار میرزا شوقی چاپ شود، با پول فروش آن، بنای یادبودی برای آرامگاه میرزا شوقی بهبهانی درست کنم. محل دفن میرزا شوقی در رواق‌ شرقی امامزاده حیدر قرار دارد. خوشبختانه کتاب چاپ شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت و از محل فروش آن بنای یادبودی در محل دفن ایشان ساخته شد. با نامه‌نگاری‌هایی که با شورای شهر و شهرداری و ‌آموزش و پرورش شد، میدانی هم به نام میدان میرزا شوقی نامگذاری و ارشاد نیز نگارخانه‌ای را به نام ایشان نامگذاری کرد و کارهای فرهنگ‌سازی برای معرفی ایشان صورت گرفت و ایشان از هاله گمنامی خارج شد.

محمدیان در معرفی بیشتر این شاعر خوزستانی بیان کرد: میرزا شوقی بهبهانی، شاعر آیینی بزرگ بهبهان در قاجاریه است. او منشی احتشام‌الدوله حاکم وقت بهبهان بود و کارهای اداری و نامه‌نگاری را انجام می‌داد. او از روستای «بُوا» در سه فرسنگی شهر دهدشت به بهبهان مهاجرت کرد و به میرزا شوقی بهبهانی معروف شد. چون جزء اولین کسانی است که به گویش بهبهانی شعر گفته بود و قبل از ایشان شاعر محلی‌سرا نداشتیم به عنوان پدر شعر محلی بهبهانی مطرح است.

مولف کتاب «ستارگان بی‌غروب» ادامه داد: او هم به گویش لری، بهبهانی و هم به زبان فارسی شعر می‌سرود. مضامین اشعاری وی اخلاقی، عرفانی و آیینی است؛ به ویژه نوحه‌های عاشورایی بسیاری سرود که از قدیم در محلات و هیئت‌های عزاداری بهبهان خوانده می‌شد. نمونه‌های نوحه‌های وی در دفتر نوحه‌های ذاکران بهبهان وجود دارد. این شاعر شبیه‌خوانی و تعزیه‌گردانی هم می‌کرد. همچنین ذاکر و مداح اهل‌بیت(ع) بودند و نوحه‌هایی که می‌سرود در هیئت عزاداری محله های پهلوانان، عقلایی‌ها و گچ‌پزان می‌خواند.

وی با بیان اینکه ویژگی دیگر میرزا شوقی، ماجراجویی ایشان بود، اظهار کرد: او شاعری بود که وقتی مسائل اجتماعی را می‌دید، حتماً آن را به شعر درمی‌آورد و به سادگی از مسائل اجتماعی نمی‌گذشت؛ به همین خاطر گاهی با علما هم درگیر می‌شد. مثلاً آیت‌الله سید اسماعیل بلادی بهبهانی پدر مرحوم آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی، مرجع تقلید بود و معاصر میرزا شوقی بود. خانه‌های این دو در نزدیکی هم بود. یکی از کارهای خیری که آیت‌الله سید اسماعیل بهبهانی انجام داده بود، ساختن آب انباری بود که به برکه سید معروف شد. جای این آب انبار مناسب نبود و وقتی باران می‌بارید، از اطراف آب‌هایی جمع و به برکه سرازیر می‌شد و آب برکه بلااستفاده می‌ماند. وقتی آب‌هایی که از قبرستان نزدیک آن می‌گذشتند، وارد این برکه شد، میرزا شوقی که ذهن حساسی داشت، دوبیتی معروفی سرود:
آب انباری بنا نهاده
لعنت به بنا و بانی وی
ابلیس اگر خورد ز آبش
تا مدت عمر خون کندقی
این شعر وقتی به گوش آیت‌الله سید اسماعیل می‌خورد، ایشان را فرا می‌خواند و سرزنش می‌کند که به جای آنکه تعریف کنی، هجو گفته‌ای. میرزا شوقی حاشا می‌کند که شعر من نیست. آیت‌الله سید اسماعیل شاهد می‌آورد که این شعر از شماست. میرزا شوقی پاسخ می‌دهد شعری که من سرودم این است:
آب‌انباری بنا نهاده
رحمت به بنا و بانی وی
ادریس اگر خورد ز آبش
تا مدت عمر ره کند طی
میرزا شوقی از این دست اشعار ماجراجویانه کم ندارد. شعرهای بهبهانی ایشان هنوز وود زبان مردم است و مردم ایشان را دوست دارند.

captcha