وفای به عهد قرآنی در امام حسین‌پژوهی
کد خبر: 4167074
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶
یادداشت

وفای به عهد قرآنی در امام حسین‌پژوهی

رویکرد حضرت عبّاس(ع) و سایر اصحاب حضرت اباعبداللّه الحسین که نمونه‌های بارز وفا بوده‌اند، وفای به شخص امام، به مثابه‌ امری بالاتر از اخلاق عرفی و امتناع از سکوت و انفعال در برابر ظلم، و جانب‌داری از مظلوم است.

حسین روحانی صدر، کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داد، به بررسی وفای به عهد قرآنی در امام حسین‌پژوهی پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید: 


حادثه کربلا را می‌توان از زوایای گوناگونی بررسید. یعنی هرکسی به اندازه درکش از زندگی و روابط اجتماعی و انسانی می‌تواند با واقعه عاشورا ارتباط برقرار کند. بنا به همین ضرورت محمدجعفر امیرمحلاتی و دیگر اعضای هیئت علمی دفتر چهارم از «مجموعه‌مقالات 9گانه امام حسین‌پژوهی» را با محوریت وفا برای جهان معاصر عرضه نمودند. کوشندگان به‌نامی در این دفتر، برای راه‌یابی به زندگی طیّبه، افق‌های اندیشگی تازه‌ای از آموزه‌های تاریخی حضرت سید الشهدا(ع) و یاران‌شان  را پیش دیدگان نسل معاصر گشوده‌اند.

در حادثه کربلا، در حقیقت، با دو نوع وفا مواجه‌ایم: وفای به امام و وفای به عهد قرآنی، که به دیگر بیان، امتناع از سکوت و بی‌طرفی در مقابل یک رویارویی بین ظالم و مظلوم است. قرآن مجید، با لحنی به صورت گلایه‌ی تند، می‌پرسد: «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا. (سوره نساء: 75) شما را چه شده که در راه خدا و رهایی مردان و زنان و کودکان مستضعفی که ستمکاران، هرگونه راه چاره را بر آنان بسته‌اند نمی‌جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهل‌اش ستم کارند، بیرون ببر؛ و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار؛ و از جانب خود، برای ما یاوری قرار ده.»

رویکرد حضرت عباس(ع) و سایر اصحاب حضرت اباعبداللّه الحسین که نمونه‌های بارز وفا بوده‌اند، وفای به شخص امام، به مثابه‌ امری بالاتر از اخلاق عرفی و امتناع از سکوت و انفعال در برابر ظلم، و جانب‌داری از مظلوم است. وفاداری، به پیوند با انسان صالح یا مودت و جانب‌داری از حقیقت و حریت، دو فضیلت مغفول در روزگار ما است که متأسفانه، به بهانه‌ احراز آزادی و راحت طلبی یا آسانی انفعال، در محاق قرار گرفته است. در اندیشه‌ امام موسی صدر و برخی متألّهین جهانی هم‌عصر ایشان، بسیاری از فجایع و تراژدی‌های پرصدا یا خاموش جهان، به علّت انفعال اکثریت یک جامعه، و نیز به دلیل سست شدن ارزش وفا و اصالت مودت در آن جامعه، صورت می‌گیرد.

سید محمدعلی ایازی قرآن‌پژوه معاصر و مولف کتاب اصل کرامت به مثابه قاعده فقهی در مقاله‌اش با عنوان «وفا در کرامت عباسی با محوریت حماسه حسینی» می‌نویسد: کرامت عباس بن علی در بستری از تربیت قرآنی متبلور و در شخصیت علوی و حسینی شکل گرفت و هویت او را فرزانه ساخت. این کرامت به جز آن کرامت ذاتی است که شامل همه انسان‌هاست. این کرامت در فرایندی از شدن‌های تربیتی و آموزه‌های خانوادگی تحول و توسعه یافت، تا  جایی که در بازه‌ی زمانی کوتاه و فشرده شکوه و قلّه‌های رفیع انسانی خود را با مظهریت وفا به نمایش گذاشت. سوگمندانه آنچه بیشتر درباره این شخصیت سخن گفته شده با توصیف فرهنگ عامیانه و بسیار تراژیک از علمداری و آب دادن اطفال است، و شیعیان شناخت خود را از ایشان در همین موارد محدود کرده‌اند؛ اما هرگز درباره وصف انسانی و کرامت اخلاقی و استفاده از سرمایه‌ی انسانی او بهره برده نشده است؛ چون آنچه را باید بشناسند، نشناخته‌اند. مشکل از آنجاست که اگر سخن گفته شده، بیانات اندکی است، که نخست، بسیار محدود و دوم، با ادبیات عامیانه و در زبان احساسی و عاطفی نمود پیدا کرده است. در صورتی‌که بررسی ویژگی‌های کرامتی آن شخصیت به جز آنچه برای شیعیان نیازمند معرفی است، می‌تواند الگویی فرامذهبی و دینی داشته باشد. بی‌گمان آنچه به حفظ کرامت و شخصیت و صلابت انسانی عباس مربوط است، امری فرادینی و برای همه اعصار تاریخی درس‌آموز و قابل ارائه است و اگر زبان اخلاقی پیدا کند، دارای کاربرد فراگیر و مورد پذیرش همه-ی انسان‌های آزاده خواهد بود. هنجارهایی که هرچند در سایه‌سار شخصیت برادر بازگو شده، اما هویت او چنان برجسته و نام‌بردار است که اشکالی ندارد در نقش دوم با زبانی خردمندانه برجسته‌سازی شود و این در صورتی است که هویت اخلاقی و کرامت او به ویژه در بعد وفایی در کنار همه افراد حاضر در صحنه بازگو شود. این هنجارها مانند ظلم‌ستیزی، عزت، وفا، حمیت، شجاعت در نظام اخلاقی جهان قابل تبیین است، بدون آنکه وصف محدود مذهبی پیدا کند.

مفاهیم اخلاقی این ظرفیت را دارند که فراتر از قالب‌های مذهبی و دینی قابل ارائه باشند. به‌ویژه در آنجا که شخصیت، جایگاه عینی و واقعی داشته باشد و برای حیات معنوی انسان در همه دوره‌ها کارساز و کهنه نشدنی باشد. صفاتی که درباره عباس بن علی آمده برای همه طبقات جامعه قابل فهم و عینی و در زندگی کاربردی است. از طرفی چون دارای چنین ویژگی‌هایی از فضایل انسانی است، اختصاص به مذهب و دین خاصی ندارد. شیعه از طریق چنین شخصیت‌هایی می‌تواند باب دوستی خود را با ملل و مذاهب و ادیان دیگر بگشاید. بنابراین، کرامت عباسی، یعنی حفظ استواری روحی و تسلط بر خود به عنوان موجود پربها و کمیاب. هنگامی که انسان می‌تواند سرسختی و انسانیت خود را حفظ کند، عزتمند است. همه آنهایی که این کرامت را در فرهنگ دینی می‌شناسند، می‌دانند که سیره‌ی او از جلالت و بزرگی خاصی برخوردار بوده است.

عینیت این وفاداری، در صبر، ایثار، سخاوت، تواضع، صداقت، عفو و تقوا نمود پیدا می‌کند و حضور خودش را نشان می‌دهد. آنچه تاکنون بیان شد، درباره این شخصیت و برجستگی این صفت انسانی بود. اما روشن است که بیان آن، تنها در مقام تعظیم و تکریم نیست؛ بلکه بحث درباره درسی است که می‌توان از آن گرفت. به عبارت دیگر اهمیّت تبیین کرامت وفای عباسی در زندگی انسان امروز، الگو گرفتن از چنین شخصیتی در حیات طیّبه است، حیاتی ایمانی و معنوی، که زندگی امروز بیش از هر چیزی به شدت به آن نیاز دارد. امروز یکی از مهارت‌های مهم زندگی فراهم کردن آرامش برای خود و اطرافیان، بلکه آرامش جامعه است. این ارمغان وقتی است که همه انسان‌ها، به ارزش‌های اخلاقی پایبند باشند و بتوانند خویشتن‌داری و خویش‌نگهداری را در خود نهادینه کنند و بتوانند سازگاری را با اخلاق نیکو مانند وفا فراهم سازند.

با این ویژگی‌هاست که وفای عباسی الگوی جامعه انسانی می‌تواند باشد. کرامتی که او الگویش باشد، قابل ارائه به انسان معاصر و آیندگان است، هر چند که مخاطبش مسلمان یا شیعه نباشد. چون سخن از هنجارهای عالی انسانی است که مرز دینی و اعتقادی نمی‌شناسد و همه بشریت آن را تحسین می‌کند و به آن ارج می‌نهند. پس جا دارد که این ارزش را شناساند و به جامعه بشریت معرفی کرد.

مرتضی رحیمی‌نژاد در مقاله «وفاداری و رواداری» بیان می‌کند که از مهم‌ترین ارزش‌های دین، سبقت گرفتن در اجرای ارزش‌های دینی‌ است. خداوند در قرآن فرمان سبقت به کارهای خیر می‌دهد. (بقره: 148؛ مائده: 48) و براساس بعضی از آیات، خداوند سبقت گیرندگان از مهاجران و انصار را ستایش می‌کند: آن‌ها کسانی هستند که هم خدا از آنان راضی است و هم اینان از خدا راضی‌اند. (توبه: 100) در جای دیگری نیز خداوند بین کسانی که قبل از پیروزی انفاق و جهاد می‌کنند با کسانی که بعد از پیروزی چنین می-کنند، تفاوت قائل می‌شود و گروه اول را بالاتر می‌داند. (حدید: 10) از این‌رو خداوند آنان را از مقربان درگاه خود قرار داده است. (واقعه: 10-11)

 

انتهای پیام
captcha