فاطمه زهرا(س) از طریق پیک وحی و توسط پدرش میدانست دخترش زینب چه روزگار پر دردسری را در پیش دارد و چهسان در برابر او خاندان عصمت و طهارت را یکی پس از دیگری مسموم و اسیر و شهید خواهند کرد، بنابراین در دوران بارداری به زینب، پیوسته محزون و گرفته بود، گاه از شدت تأثر گریه میکرد اما میدانست در مقابل تقدس الهی جز تسلیم و رضا به قضای او نمیتوان کاری کرد. فاطمه خرد و اسوه صبر بوده، مصیبتهای بسیار چشیده و این استواری و استقامت را برای زینب و دیگر فرزندانش به ارث نهاد.
زینب، یعنی زینت پدر و این نامی است که خداوند برای دختری انتخاب کرد که با انجام رسالت خویش، زینتبخش تاریخ شد و موجب افتخار و سرافرازی خاندان وحی و ولایت گشت و این است که نام زینب در تاریخ کربلا که تاریخ جاودانگی اسلام و تشییع است، به خاطر فداکاریهایش، زیبا، درخشان و جاودانی.
همانگونه که فداکاریهای خدیجه در پیشبرد اهداف پیامبر و اسلام بسیار ثمربخش بود، ایثار، صبر و استقامت زینب در راه خدا نیز در بقا و جاودانگی اسلام از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در مسائل تربیتی سه عامل وراثت، محیط و مربی موثر است. زینب هر سه عامل را دارا بود. خانوادهای بینظیر و سرچشمه همه فضایل انسانی، محیط تربیتی زینب بود. او همچون ماه تابان از پنج خورشید عالم افروز نور میگرفت و از هر کدام بهره میجست و بر تکامل خویش میافزود. مربیان زینب بزرگترین مربیان بشر بودند و هر روز و هر ساعت جدیدترین درسهای تقوی و فضیلت را از منبع وحی دریافت میکردند و در اختیار او میگذاشتند. بنابراین زینب با ذکاوت والا از مربیان معصوم الهام گرفت و حوادث بزرگ تاریخی را تجربه کرد و انقلابهای مختلف عصر پدر و مادر و برادران را شاهد بود.
تلخیهایی که چشید از او انسانی مقاوم ساخت. بنابراین پس از شهادت مادرش پرستار پدر شد، برای برادرانش مادری کرد و از هیچ کوششی در رساندن حق و گسترش اهداف مقدس اسلام کوتاهی نکرد. خانواده زینب آنچنان بود که هر لحظه ساکنانش را به کمال، دانش و تقوی سوق میداد و پیوسته خوشههای تازه فضایل انسانی به بار نشست. حتی فضه خادمه اهلبیت به برکت این خانواده و مربیان آن به کمالات عالیهای رسید.
سراسر زندگی درخشان حضرت زینب(س) همچون زندگی مادرش حضرت زهرا(س) پر از خاطرات سازنده و هدفدار است، به عنوان نمونه، چند فراز از خاطرات او در دوران کودکی آورده میشود:
تعبیر خواب وحشتناک زینب(س)
اگر حضرت زینب(س) در سال پنجم هجرت، متولد شده باشد حدود پنج سال در عصر پیامبر(ص) زیسته است.
روزی در همین دوران کودکی به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا و ای جد بزرگوار! شب گذشته خواب هولناکی دیدهام، آمدهام برای شما بازگو کنم. در خواب دیدم طوفان سختی برخواست و جهان را تاریک ساخت، از شدت ناراحتی از اینسو و آنسو پرتاب شدم و در آنجا درخت بزرگی را دیدم، به آن درخت چسبیدم، طوفان آن شاخه را نیز قطع کرد، سپس به شاخه دیگری نیز چسبیدم، آن نیز شکست، سپس به شاخه چسبیده به همدیگر، چسبیدم، طوفان آن را نیز در هم شکست، سرانجام وحشتزده از خواب پریدم.
رسول خدا(ص) که به تعبیر این خواب آگاهی داشت، بسیار متأثر شد و گریه سختی کرد، آنگاه آن خواب را چنین تعبیر نمود و خطاب به زینب(س) فرمود: ای نور دیده! آن درخت بزرگ، جد تو رسول خدا(ص) است که به زودی طوفان اجل، او را از پای در آورد، و آن شاخه نیرومند که نخست به آن چسبیدی مادرت است، شاخه بعدی که به آن آویختی، دو برادرت حسن و حسین(ع) هستند که طوفان اجل انها را از کنار تو جدا نماید و تو به فراق آنها مبتلا شوی و دنیا به نظرت تاریک گردد و سیاه پوش گردی، در غم سوگ آنها بنشینی.
نیز روایت شده که روزی زینب(س) آیات قرآن را تلاوت میکرد، حضرت علی(ع) نزد او آمد، ضمن پرسشهایی، با اشاره و کنایه، گوشههایی از مصایب زینب(س) را که در آینده رخ میداده، به آگاهی او رسانید. زینب(س) عرض کرد: من قبلاً این حوادث را که برایم رخ میدهد، از مادرم شنیده بودم.
به این ترتیب حضرت زینب(س) در همان سالهای کودکی، دریافت که در آینده با غمها و رنجهای سهمگین روبهرو می شود، باید با صبر و شهامت، خود را آماده کند و سختیها را بر خود هموار سازد. جز موارد فوق، موارد دیگر مانند حدیث ام یمین و... مصاب آینده زینب (س) را به او خبر داده بودند.
روزی زینب(س) در دوران کودکی، در دامن پدر ارجمندش حضرت علی(ع) نشسته بود، علی(ع) با لطف و نوازش مخصوص، دخترش را آموزش میداد، در این هنگام علی(ع) به زینب(س) رو کرد و فرمود: دخترم! بگو: یک، زینب(س) گفت: یک، علی(ع) فرمود: بگو دو، زینب(س) سکوت کرد، علی(ع) فرمود: دخترم چرا ساکت هستی؟ صحبت کن، بگو: دو، زینب با شیرینزبانی ویژهای عرض کرد: پدر عزیزم! زبانی که به گفتن یک حرکت و عادت نموده، چگونه کلمه دو بگوید؟ منظور زینب(س) خدای یکتا بود که تمام ذرات وجودش به توحید الهی گواهی میداد.)
آری با اینکه علی(ع) از عدد دو پرسید: ولی زینب(س) در آن لحظه متوجه وجدانیت خدا گردید، زبانش از گفتن دو، باز ایستاد. حضرت علی از پاسخ عمیق دخترش، بسیار مسرور شد، او را به نشانه محبت، تقدیر و تجلیل به سینهاش چسباند و دو چشمانش را غرق در بوسه ساخت.
سیره عبادی حضرت زینب(س)
شکی نیست که بزرگترین وسیله برای تقرب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی در پیشگاه مقام او است و هر کس به هر مرتبه و مقامی که رسید از این راه رسید و این آیه در قران کریم بسیار جالب است که اساسا هدف خلقت را عبادت ذکر کرده و می فرماید: نیافریدم جن و انس را جز برای آنکه مرا بپرستند!
البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند رکعت نماز و یا انجام سایر عبادتهای بدنی و مالی نیست، بلکه معنای عبادت چنانچه علمای لغت ذکر کردهاند، غایت خضوع و تسلیم و اظهار ذلت در پیشگاه خدای تعالی است که نماز و روزه و سایر اعمال مصادیقی است از آن مفهوم کلی و راهی است برای رسیدن به آن مقام عالی که به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام باید انجام داد.
از نیشابوری، یکی از مورخین نقل شده که گفته است: زینب در فصاحت، بلاغت، پارسایی و عبادت همانند پدرش علی(ع) و مادرش فاطمه(س) بود و از برخی مورخین دیگر نقل شده که تهجد و شب زندهداری زینب(س) در تمام مدت عمرش ترک نشد، حتی شب یازدهم محرم که از حضرت سجاد(ع) روایت شده که فرمود: در آن شب عمهام زینب را دیدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است و نیز روایت کرده که چون امام حسین(ع) برای وداع زینب آمد از جمله سخنانی که به او گفت این بود که فرمود: خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نکن.
درباره شب عاشورای زینب(س) از کتاب مثیر الاخوان از فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل شده که درباره حضرت زینب گوید: و اما عمهام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگه خدای تعالی استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.
از حضرت سجاد(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: همانا عمهام زینب همه نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسیرها از کوفه به شام ایستاده میخواند و در بعضی از منزلها نشسته نماز خواند و این هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایی را که به او میدادند میان اطفال تقسیم میکرد، چونکه آن مردمان (سنگدل) در هر شبانهروز به ما یک قرص نان بیشتر نمیدادند.
این بود نمونه و گوشهای از عبادتهای بدنی و انجام نماز واجب و نافله زینب و ضمناً بزرگترین خصلت نیکی که در یک انسان وجود دارد ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود است که از این حدیث مقام ایثار زینب(س) نیز معلوم میشود که چگونه سه شبانهروز به گرسنگی صبر میکند و سهم غذای خود را به اطفال خردسال و معصوم امام(ع) میدهد!.
قیام در برابر طاغوتها ستمگران زمان و رسوا ساختن و محکوم کردن آنها، با آن سخنان نافذ و خطبههای آتشین که اظهار هر جملهاش احتمال خطبههایی جانی برای خود او و دیگران داشت. و درک رشد دادن به مردم جاهل و نادان و یا بزدل و ترسویی که یکسره خود را دربرابر یاغی زمان باخته و یا با مشتی درهم و دینار سعادت ابدی و آخرت خود را به دنیای ناپایدار و لذت زودگذر جهان فانی فروخته بودن و بیدار کردن مردم بیدرک که گول تبلیغات دستگاه دیکتاتوری بنی امیه را خورده و امام حسین(ع) را به عنوان اخلالگر، لازم القتل میدانستند.
منابع: کتب بحارالانوار و اصول کافی